شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۲
کد مطلب : 130595

«اصل بر برائت»، کلاس درس برای فیلمسازان داخلی

«اصل بر برائت»، کلاس درس برای فیلمسازان داخلی
همواره سریال‌های جنایی و معمایی برای مخاطب یکی از ژانرهای پرطرفدار و پربازدید بوده و هست و به همین منظور ساخت اثری جنایی معمایی با فضایی دلچسب و روایتی پرکشش که مخاطب را در طول مدت زمان سریال با خود همراه کند، بسیار سخت است. با مروری بر تولیدات سریالی در این ژانر در کشور خودمان به لیستی بسیار کوتاه و ناچیز برخورد خواهیم کرد که برای سینمایی غنی همچون ایران اسلامی جای بسی تأمل دارد.
اگر بخواهیم رو راست باشیم تنها سریال جنایی معمایی که در چند سال اخیر توانسته اقبال مخاطبان را به همراه داشته باشد، سریال «پوست شیر» به کارگردانی جمشید محمودی بود که سال گذشته از طریق پلتفرم فیلمنت پخش شد و از قضا به دلیل خوش ساخت بودن به شدت مورد توجه مخاطبان این ژانر قرار گرفت.
تولید چنین آثاری راه رفتن بر لبه تیغ است. فیلم‌های جنایی و معمایی باید آنقدر فیلمنامه قوی با پشتوانه پلیسی مورد اعتنا داشته باشد که تا پایان قسمت آخر برای بیننده هیچ مساله‌ای حل شده نباشد بلکه آنقدر مغز مخاطب را درگیر حل مسائل بکند تا در نهایت با پایان بندی مورد نظر تا مدت‌ها مخاطب را در بهت و حیرت داستان فرو ببرد.
رمان‌های آگاتا کریستی که بعدها از روی آن سریالی با عنوان «کارآگاه پوارو» ساخته شد، گواهی بر این ماجراست. سریالی که در دهه هفتاد و هشتاد آنچنان پر قدرت ظاهر شد که به یکباره حتی در کشور ما نیز مخاطبان میلیونی بدست آورد.
سریال شرلوک هلمز نیز از آن دست سریال‌های قوی، خوش ساخت و معمایی جنایی بود که با بازی  جِرِمی برِت به خاطر بازی در نقش به‌یادماندنی کارآگاه شرلوک هولمز معروف شد و در اذهان باقی ماند.
اما این روزها سخن از سریالی خوش ساخت به تهیه کنندگی کمپانی اپل تی وی به گوش می‌رسد. سریالی با عنوان فارسی «اصل بر برائت» یا « بی گناه» ؛ این مینی سریال که در هشت قسمت به پایان می‌رسد یکی از آثاری است که مدت‌ها می‌تواند در ذهن و روح مخاطب باقی بماند.
فضای کلی سریال با عناصری چون دادگاه، قاتل، وکیل و معما سر و کار دارد. داستان سریال درباره شخصیتی به نام راستی سابیچ با بازی جیک جیلنهال است که معاون دادستانی شیکاگو است. همکار راستی به نام کارولین به قتل می‌رسد؛ داستان آنجا دچار پیچش و گره می‌شود که راستی سابیچ مظنونِ اصلی این پرونده قتل می‌شود.
این سریال بر اساس رمانی به همین نام نوشته Scott Turow است که در سال 1987 منتشر شد. جالب است در سال 1990 نیز فیلمی بر اساس این داستان ساخته شده و در واقع سریال Presumed Innocent نخستین برداشت سینمایی از این رمان نیست.
داستان این سریال به شدت جذاب است به نحوی که با تماشای قسمت اول این سریال آنچنان عطشی در ذهن بیننده به وجود می‌آید که علاقه دارد به سرعت برای کشف حقیقت ادامه سریال را به تماشا بنشیند، المانی که قطعاً یکی از ملزومات سریال‌هاست ولی متاسفانه اکثر سریال های ایرانی فاقد چنین کشش و جذبه ای است.
فیلم‌نامه این اثر با ریتم فوق‌العاده‌ای در انتقال اطلاعات و پیشبرد داستان، توانسته همزمان با گسترش پیرنگ اصلی و حرکت‌های طولی و عرضی در قصه، خطوط فرعی داستان را نیز به ‌خوبی ترسیم کند.
تقریباً هیچ سکانس زائدی در کار وجود ندارد و فلش‌بک‌ها همه بجا بوده و نقش خود را در ساختار فیلم‌نامه به ‌درستی ایفا می‌کند. حتی کارکرد خاطره و تعریف آن نیز به‌ درستی در فلش‌بک‌ها گنجانده شده است.
عناصر ژانر جنایی در اینجا به دقت کنار یکدیگر چیده شده و فیلم‌نامه پایبند به اصول این ژانر است. در کنار آن، از شیوۀ سریال‌نویسی استاندارد که در آن هر اپیزود (به‌ویژه پایلوت) از ساختار تیزر به‌علاوه سه تا پنج پرده تشکیل شده، پیروی شده است.
اصل بر برائت نمونه یک سریال خوب و استاندارد و استخوان دار است، سریالی که می تواند کلاس درسی برای کارگردان‌ها و تهیه کنندگان داخلی باشد.
اگر در یک نمای کلی به داستان و حتی تولید «اصل بر برائت» نگاه بیندازیم، به هیچ وجه کار سخت و نشدنی به نظر نمی رسد. پرونده‌ای که شاید ریشه در واقعیت داشته باشد،(و چه بسا مشابه آن نیز در کشور وجود دارد) بازیگران و تیم مجرب، روایتی درست از آنچه که مخاطب علاقه به دنبال کردن آن دارد.
در داخل کشور نیز پرونده‌های جنایی کم نداریم، پرونده‌هایی که هر کدام می‌تواند سوژه ساخت چنین سریال محکم و با اصالتی باشد.
فیلم سینمایی علف زار ساخته کاظم دانشی را می توان نزدیک ترین مثال به اصل بر برائت دانست. فیلمی که الحق والانصاف خوب ساخته و پرداخته شده بود و همین امر هم باعث شده بود که به جان و روح مخاطب بچسبد.
مشکل علف زار دانشی، رو بازی کردن آن بود و متعاقباً نبود تعلیق، همین مشکلات می‌توانست در صورت تولید این فیلمنامه به عنوان سریال، به کل آن را از رنگ و بو بیندازد.
تعلیق، تعلیق و تعلیق المانی است که سینمای کشور از فقدان آن به شدت رنج می‌برد. کارگردان در تولید سریال کار راحت را انتخاب می‌کند و از همان دقیقه اول دست خودش را برای مخاطب رو می کند. شاید به همین دلیل است عده‌ای از مخاطبان هیچگاه سریال‌های ایرانی را به انتها نمی‌رسانند.
ختم کلام؛ اصل بر برائت می‌تواند نمونه‌ای از ساخت سریالی موفق باشد، سرمشقی برای سریال سازان داخلی تا با گام گذاشتن در این مسیر، جذابیتی دوچندان به سریال‌های ایرانی ببخشند.
 
علی کلانتری
https://siasatrooz.ir/vdcaown6m49nem1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی