ایران در چند مقطع و دوره به ایالات متحده آمریکا اعتماد کرد و نتیجه این اعتماد را نیز گرفت. درباره اعتماد به آمریکا بارها از سوی حضرت امام(ره) و حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب هشدار داده شده است. حضرت آیت الله خامنهای در سال 1395 و در دیدار اقشار مردم در همین زمینه گفته بودند؛
«این تجربه [برجام] به ما نشان داد که ما در هیچ مسئلهای نمیتوانیم [با آمریکا] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم. انسان گاهی با دشمن هم حرف میزند امّا دشمنی که به حرف خودش پایبند باشد و انسان بتواند اعتماد کند که او به هر دلیلی زیر قول خود و زیر تعهّدات خود نخواهد زد. با این دشمن میشود حرف هم زد، بله؛ امّا وقتی ثابت شد که دشمن، دشمن نابکار است، دشمنی است که در عمل، از نقض عهد هیچ ابائی ندارد و نقض عهد میکند، بعد هم وقتی میگوییم آقا چرا [نقض عهد] کردی، باز لبخند میزند، باز زبان چرب و نرم را باز میکند و یک جوری توجیه میکند، با این [دشمن] نمیشود وارد مذاکره شد. اینکه بنده سالها است دائم تکرار میکنم که با آمریکا مذاکره نمیکنیم علّتش این است.»
سابقه نیرنگ و فریب آمریکا و غیر قابل اعتماد بودن آن به سالها پیش باز میگردد. تعدادی آمریکا در لبنان به گروگان گرفته شده بودند و آمریکا نیز برای آزادی آنها تلاش میکد اما موفق نمیشد.
به ایران متوسل شد و از جمهوری اسلامی درخواست میانجیگری کرد. مرحوم هاشمی رفسنجانی در آن زمان رئیس جمهور بود و ورود ایران را نشانه حسن نیست میدانست تا آمریکا هم در قابل آن بخشی از داراییها ایران را آزاد کند و تحریمها را بردارد.
پادرمیانی ایران باعث شد گروگانهای آمریکایی آزاد شوند اما آمریکا بهجای اجرای وعده و قول و قراری که با ایران گذاشته بود، عمل نکرد.
این اتفاق باز هم درس عبرت نشد و در دوره دولت اصلاحات به ریاست سید محمد خاتمی، مذاکرات هستهای در جریان بود اما آن هم به نتیجه نرسید. در این دوره ایران با آمریکا درباره افغانستان مذاکره کرد و هرگونه اطلاعات که آمریکا درباره این کشور نیاز داشت در اختیار آن گذاشت، اما در این دوره بود که ایران در محور شرارت قرار گرفت و تهدیدات و تحریمها علیه کشورمان افزایش یافت.
آمریکا در دوران این دو دولت فریبکاری کرد و با خدعه و نیرنگ به اهداف خود رسید، اما به وعدهها و توافقی که کرده بود پایبند نماند. خوشبینی بیش از حد دولتمردان سازندگی و اصلاحات باعث چنین اتفاقاتی شد.
«رایان کراکر» معاون دستیار وزیر خارجه وقت آمریکا در کتاب خاطراتش دربار مذاکرات با ایران در زمینه افغانتسان نوشت است؛ ۲ نفر از ۳ مذاکره کننده ایرانی درباره افغانستان در آمریکا تحصیل کرده بودند. آنچه برایم جالبتر از همه بود اشتیاق آنان نسبت به اعزام نیروهای آمریکا، همان شیطان بزرگ به حیاط خلوت ایران یعنی افغانستان بود. حـرف ایرانیها این بود که شما چه اطلاعاتی لازم دارید که سر آنها را به سنگ بکوبید؟ شما آرایش جنگی آنها را میخواهید؟ نقشهاش اینجاست. میخواهید بدانید از نظر ما نقاط ضعف آنها کجاست؟ اینجا، اینجا و اینجا. اگر میخواهید بدانید آنها به حملات هوایی چگونه واکنش نشان میدهند از ما بپرسید، ما جوابش را داریم.
حسین موسویان در این باره گفته است؛ «مذاکرات بین ایران و آمریکا حتی بعد از کنفرانس بن نیز ادامه پیدا کرد اما ناگهان، به معنای واقعی کلمه، بمبی منفجر شد. بوش تنها چند هفته پس از کنفرانس بن، همه ما را با قرار دادن ایران در «محور شرارت»، طی سخنان سالانهاش در ژانویه ۲۰۰۲، غرق حیرت کرد.
در دولت تدبیر و امید که ریاست آن را حسن روحانی بر عهده داشت، مهمترین و سنگینترین فریب و نیرنگ آمریکا پیاده شد.
توافق هستهای میان ایران و 5+1 به امضا رسید و ایران به همه تعهدات خود عمل کرد و پایبند مان اما طرف مقابل، یعنی آمریکا و اروپا از تعهدات خود سرباز زدند و دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده که امنون نیز تلاش دارد بار دیگر به کاخ سفید باز گردد، برجام را پاره کرد و آمریکا را از آن خارج نمود. یک بد عهدی و فریب دیگر نیز از سوی آمریکاییها علیه ایران پیاده شد.
عربستان جنگ را علیه یمن آغاز کرده بود ایران برنامه کمکرسانی و شکستن محاصره آن را داشت اما جانکری با در تماس با محمد جواد ظریف وزیر خارجه وقت از او خواست تا مانع آن شود. از یک سو وعده داد آمریکا تا چند روز دیگر محاصره و جنگ را پایان خواهد داد و از سویی تهدید کرد که حمایت ایران از انقلاب یمن باعث خدشه به روند مذاکرات هستهای خواهد شد و اینگونه بود که این سیاست باعث گشت یمن تنها بماند و ایران نیز به حق خود در برجام نرسد.
اما در تازهترین خدعه و نیرنگی و بدعهدی که آمریکا در قبال ایران انجام داده است موضوع ترور شهید هنیه در تهران و انتقام خون او از رژیم صهیونیستی است.
دلیل به تأخیر افتادن انتقام خون اسماعیل هنیه این بود که آمریکاییها و اروپاییها از ایران خواسته بودند از اسرائیل انتقام نگیرد و در قابل وعده دادند که جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه را پایان خواهند داد.
اکنون بیش از 2 ماه از ترور و شهادت اسماعیل هنیه میگذرد اما نه تنها جنگ پایان نیافته است، بلکه رژیم جعلی اسرائیل دبیرکل حزب الله لبنان را به شهادت رساند و به لبنان نیز حمله کرد.
رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت که عصر یکشنبه برگزار شد به این موضوع اشاره کرد و گفت؛ ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماماً دروغ بود. پس از ترور هنیه، جامعه جهانی از ما خواست که به منظور پایان دادن به جنگ غزه خویشتنداری کنیم، اما وعده یک توافق آتشبس هرگز محقق نشد.
سوال اینجا است چرا در برخی مقاطع و دولتها به آمریکا که دشمین آن علیه ایران اسلامی به اثبات رسیده است اعتماد میشود؟ همه این اعتمادها هزینههای زیادی برای کشور داشته است که مسئولان برای چنین اتفاقاتی باید پاسخگو باشند.
«این تجربه [برجام] به ما نشان داد که ما در هیچ مسئلهای نمیتوانیم [با آمریکا] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم. انسان گاهی با دشمن هم حرف میزند امّا دشمنی که به حرف خودش پایبند باشد و انسان بتواند اعتماد کند که او به هر دلیلی زیر قول خود و زیر تعهّدات خود نخواهد زد. با این دشمن میشود حرف هم زد، بله؛ امّا وقتی ثابت شد که دشمن، دشمن نابکار است، دشمنی است که در عمل، از نقض عهد هیچ ابائی ندارد و نقض عهد میکند، بعد هم وقتی میگوییم آقا چرا [نقض عهد] کردی، باز لبخند میزند، باز زبان چرب و نرم را باز میکند و یک جوری توجیه میکند، با این [دشمن] نمیشود وارد مذاکره شد. اینکه بنده سالها است دائم تکرار میکنم که با آمریکا مذاکره نمیکنیم علّتش این است.»
سابقه نیرنگ و فریب آمریکا و غیر قابل اعتماد بودن آن به سالها پیش باز میگردد. تعدادی آمریکا در لبنان به گروگان گرفته شده بودند و آمریکا نیز برای آزادی آنها تلاش میکد اما موفق نمیشد.
به ایران متوسل شد و از جمهوری اسلامی درخواست میانجیگری کرد. مرحوم هاشمی رفسنجانی در آن زمان رئیس جمهور بود و ورود ایران را نشانه حسن نیست میدانست تا آمریکا هم در قابل آن بخشی از داراییها ایران را آزاد کند و تحریمها را بردارد.
پادرمیانی ایران باعث شد گروگانهای آمریکایی آزاد شوند اما آمریکا بهجای اجرای وعده و قول و قراری که با ایران گذاشته بود، عمل نکرد.
این اتفاق باز هم درس عبرت نشد و در دوره دولت اصلاحات به ریاست سید محمد خاتمی، مذاکرات هستهای در جریان بود اما آن هم به نتیجه نرسید. در این دوره ایران با آمریکا درباره افغانستان مذاکره کرد و هرگونه اطلاعات که آمریکا درباره این کشور نیاز داشت در اختیار آن گذاشت، اما در این دوره بود که ایران در محور شرارت قرار گرفت و تهدیدات و تحریمها علیه کشورمان افزایش یافت.
آمریکا در دوران این دو دولت فریبکاری کرد و با خدعه و نیرنگ به اهداف خود رسید، اما به وعدهها و توافقی که کرده بود پایبند نماند. خوشبینی بیش از حد دولتمردان سازندگی و اصلاحات باعث چنین اتفاقاتی شد.
«رایان کراکر» معاون دستیار وزیر خارجه وقت آمریکا در کتاب خاطراتش دربار مذاکرات با ایران در زمینه افغانتسان نوشت است؛ ۲ نفر از ۳ مذاکره کننده ایرانی درباره افغانستان در آمریکا تحصیل کرده بودند. آنچه برایم جالبتر از همه بود اشتیاق آنان نسبت به اعزام نیروهای آمریکا، همان شیطان بزرگ به حیاط خلوت ایران یعنی افغانستان بود. حـرف ایرانیها این بود که شما چه اطلاعاتی لازم دارید که سر آنها را به سنگ بکوبید؟ شما آرایش جنگی آنها را میخواهید؟ نقشهاش اینجاست. میخواهید بدانید از نظر ما نقاط ضعف آنها کجاست؟ اینجا، اینجا و اینجا. اگر میخواهید بدانید آنها به حملات هوایی چگونه واکنش نشان میدهند از ما بپرسید، ما جوابش را داریم.
حسین موسویان در این باره گفته است؛ «مذاکرات بین ایران و آمریکا حتی بعد از کنفرانس بن نیز ادامه پیدا کرد اما ناگهان، به معنای واقعی کلمه، بمبی منفجر شد. بوش تنها چند هفته پس از کنفرانس بن، همه ما را با قرار دادن ایران در «محور شرارت»، طی سخنان سالانهاش در ژانویه ۲۰۰۲، غرق حیرت کرد.
در دولت تدبیر و امید که ریاست آن را حسن روحانی بر عهده داشت، مهمترین و سنگینترین فریب و نیرنگ آمریکا پیاده شد.
توافق هستهای میان ایران و 5+1 به امضا رسید و ایران به همه تعهدات خود عمل کرد و پایبند مان اما طرف مقابل، یعنی آمریکا و اروپا از تعهدات خود سرباز زدند و دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده که امنون نیز تلاش دارد بار دیگر به کاخ سفید باز گردد، برجام را پاره کرد و آمریکا را از آن خارج نمود. یک بد عهدی و فریب دیگر نیز از سوی آمریکاییها علیه ایران پیاده شد.
عربستان جنگ را علیه یمن آغاز کرده بود ایران برنامه کمکرسانی و شکستن محاصره آن را داشت اما جانکری با در تماس با محمد جواد ظریف وزیر خارجه وقت از او خواست تا مانع آن شود. از یک سو وعده داد آمریکا تا چند روز دیگر محاصره و جنگ را پایان خواهد داد و از سویی تهدید کرد که حمایت ایران از انقلاب یمن باعث خدشه به روند مذاکرات هستهای خواهد شد و اینگونه بود که این سیاست باعث گشت یمن تنها بماند و ایران نیز به حق خود در برجام نرسد.
اما در تازهترین خدعه و نیرنگی و بدعهدی که آمریکا در قبال ایران انجام داده است موضوع ترور شهید هنیه در تهران و انتقام خون او از رژیم صهیونیستی است.
دلیل به تأخیر افتادن انتقام خون اسماعیل هنیه این بود که آمریکاییها و اروپاییها از ایران خواسته بودند از اسرائیل انتقام نگیرد و در قابل وعده دادند که جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه را پایان خواهند داد.
اکنون بیش از 2 ماه از ترور و شهادت اسماعیل هنیه میگذرد اما نه تنها جنگ پایان نیافته است، بلکه رژیم جعلی اسرائیل دبیرکل حزب الله لبنان را به شهادت رساند و به لبنان نیز حمله کرد.
رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت که عصر یکشنبه برگزار شد به این موضوع اشاره کرد و گفت؛ ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماماً دروغ بود. پس از ترور هنیه، جامعه جهانی از ما خواست که به منظور پایان دادن به جنگ غزه خویشتنداری کنیم، اما وعده یک توافق آتشبس هرگز محقق نشد.
سوال اینجا است چرا در برخی مقاطع و دولتها به آمریکا که دشمین آن علیه ایران اسلامی به اثبات رسیده است اعتماد میشود؟ همه این اعتمادها هزینههای زیادی برای کشور داشته است که مسئولان برای چنین اتفاقاتی باید پاسخگو باشند.
گروه سیاسی سیاست روز