در ارديبهشت سال 87 خبری دهان به دهان منتقل شد، مبنی بر اينكه شخصی به نام عباس پاليزدار با سخنرانی در دانشگاههای مختلف، اتهامات سنگينی به اكثر رجال سياسی كشور نسبت داده است. طولی نكشيد كه صوت و تصوير اين سخنرانیها دست به دست شده و سايتهای داخلي و خارجی اقدام به انتشار سخنان آن كردند. با انتشار گسترده سخنرانيهاي فوق، اين سوال مطرح شد كه عباس پاليزدار كيست؟ هيچ كس نام و نشانی از وي سراغ نداشت و حتی با جستجو در مرورگرها عكسي نيز از او يافت نمیشد. اما طولی نكشيد كه عباس پاليزدار به تيتر اول روزنامهها و خبرگزاریها راه يافت و ديگر همه او را ميشناختند.
تلاشهايم براي يافتن پاسخ سوالاتي چون پاليزدار كيست و چه ميگويد و براي چه، به آنجا ختم شد كه پس از جستجوهاي فراوان و در ساعت يازده شب توانستم شماره تلفن همراه او را از دوستي بگيريم. با اولين تماس پاسخ تلفن را داد و وقتي شنيد نمايندگان اينگونه آشنايي با او را تكذيب كردند، برافروخته شد. از من خواست تا آدرس خبرگزاري را بدهم تا كپي حكم و فيشهاي حقوقي خود از مجلس و مركز پژوهشها را برايمان ارسال كند. حتي ادعا ميكرد آنان تقديرنامهاي به وي داده و از او به عنوان برادر جانباز و بسيجي ياد كردهاند. قرار براي فرداي آن روز گذاشته تا ضمن مصاحبهاي مفصل، اسنادي كه مدعي آن است را ارائه كند كه در روز مقرر دستگير شد. چند روز بعد نيز خبر رسيد پروندهاي تحت عنوان باند پاليزدار و با شكايت كساني كه وي آنها را متهم به فساد اقتصادي كرده، در دستگاه قضايي تشكيل شده است. در نتيجه عباس پاليزداري كه از گمنامي به تيتر اول رسانههاي داخلي و خارجي رسيده بود، با همان سرعت فراموش شد . اما تاييد حكم پاليزدار در دادگاه تجديدنظر بهانهاي شد تا مجددا به سراغ او بروم و پرسشهاي ياد شده را مطرح كنم. قراری كه اينبار محقق شد.
در طول گفتگويی كه با وی داشتيم از اشخاص حقيقي و حقوقي نام برد كه بدليل اينكه اسنادی مبني بر صحت اين مطالب در اختيار نداشتيم، از انتشار اسامي خودداري كرده و به جاي آنها ... گذاشتهايم. البته افرادی هم هستند كه در طول مصاحبه به آنها اشاره شده است كه روزنامه سياست روز آمادگي خود را براي انجام گفتگو و انتشار نظرات آنها و صد البته طرح سوالات متعدد اعلام ميكند.
اما بخشهایی از گفتگو با عباس پاليزدار به بهانه سخنان و افشاگریهای تکراری او پس از 14 سال درپی میآید.
تلاشهايم براي يافتن پاسخ سوالاتي چون پاليزدار كيست و چه ميگويد و براي چه، به آنجا ختم شد كه پس از جستجوهاي فراوان و در ساعت يازده شب توانستم شماره تلفن همراه او را از دوستي بگيريم. با اولين تماس پاسخ تلفن را داد و وقتي شنيد نمايندگان اينگونه آشنايي با او را تكذيب كردند، برافروخته شد. از من خواست تا آدرس خبرگزاري را بدهم تا كپي حكم و فيشهاي حقوقي خود از مجلس و مركز پژوهشها را برايمان ارسال كند. حتي ادعا ميكرد آنان تقديرنامهاي به وي داده و از او به عنوان برادر جانباز و بسيجي ياد كردهاند. قرار براي فرداي آن روز گذاشته تا ضمن مصاحبهاي مفصل، اسنادي كه مدعي آن است را ارائه كند كه در روز مقرر دستگير شد. چند روز بعد نيز خبر رسيد پروندهاي تحت عنوان باند پاليزدار و با شكايت كساني كه وي آنها را متهم به فساد اقتصادي كرده، در دستگاه قضايي تشكيل شده است. در نتيجه عباس پاليزداري كه از گمنامي به تيتر اول رسانههاي داخلي و خارجي رسيده بود، با همان سرعت فراموش شد . اما تاييد حكم پاليزدار در دادگاه تجديدنظر بهانهاي شد تا مجددا به سراغ او بروم و پرسشهاي ياد شده را مطرح كنم. قراری كه اينبار محقق شد.
در طول گفتگويی كه با وی داشتيم از اشخاص حقيقي و حقوقي نام برد كه بدليل اينكه اسنادی مبني بر صحت اين مطالب در اختيار نداشتيم، از انتشار اسامي خودداري كرده و به جاي آنها ... گذاشتهايم. البته افرادی هم هستند كه در طول مصاحبه به آنها اشاره شده است كه روزنامه سياست روز آمادگي خود را براي انجام گفتگو و انتشار نظرات آنها و صد البته طرح سوالات متعدد اعلام ميكند.
اما بخشهایی از گفتگو با عباس پاليزدار به بهانه سخنان و افشاگریهای تکراری او پس از 14 سال درپی میآید.
***
با توجه به تجربه کاری که داشتم، میدانستم که سرنخهايی از مفاسد اقتصادی در ميان پروندههای قوه قضاييه وجود دارد و با جستوجو در ميان پروندههاي موجود در دستگاه قضايي، ميتوان به اطلاعات خوبي در اين زمينه دست يافت. لذا پيشنهاد انجام تحقيق و تفحص از قوه قضائيه را به اين نمايندگان ارائه دادم. اگرچه ميدانستم طی عمر جمهوری اسلامي کسی تحقيق و تفحص از قوه قضاييه را مطرح نکرده است اما نمايندگان مجلس هفتم که تازه وارد خانه ملت شده بودند، اشتياق زيادی براي اين کار از خود نشان دادند. به هر حال تدوين طرح تحقيق و تفحص از قوه قضائيه آغاز شد و در تدوين اين طرح به نمايندگان کمک کردم تا اين که با رأی بالايي در صحن علني به تصويب رسيد. پس از تصويب اين طرح مجدداً نمايندگاني مانند خانم آجرلو و آقايان دهقان و کامران از من دعوت کرده و خودشان اعلام کردند که هيچ کس حاضر نيست دبيری اين مجموعه را برعهده گيرد. لذا پيشنهاد کردند که من اين کار را قبول کنم. ابتدا به دليل اينکه تخصص من اقتصاد است و از مسائل حقوقي اطلاع چنداني ندارم، امتناع کردم. لذا در همان جلسه اعلام کردم که من از کسي ترس و واهمهاي ندارم ولي براي اين کار مناسب نيستم که اعضاي هيئت تحقيق و تفحص تأکيد کردند اگر يک نفر با شهامت هدايت اين مجموعه را برعهده گيرد، ما حقوقدانهايي را به عنوان مشاور به اومعرفي ميکنيم تا در کنارش باشند. لازم است اين را هم متذکر شوم که چند ماهي پس از تصويب طرح فوق آقاي احمدينژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادي وارد ميدان شد و فضای خوبی براي انجام اين کار در کشور به وجود آمد.
در اينجا لازم است به نکتهاي اشاره کنم. در زمان بررسي پروندهها به اتفاق خانم ... جلسهاي با آقاي رئيسي معاون قضائيه داشتيم که آقاي رئيسي با اشاره به يکي از پروندهها گفت "شخصي که در اين پرونده از وي نام برده شده، پدر همسر من نيست، اما در پرونده به اشتباه اين فرد را به من نسبت دادهاند. ما در آن جلسه از آقاي رئيسي مدرک خواستيم که ارائه اين مدارک به جلسه بعدي موکول شد. در جلسه دوم که تنها به ديدار ايشان رفتم، آقاي رئيسي شناسنامه همسر و پدر همسرشان را ارائه داد و من نيز متوجه اشتباه فوق شدم.
به هر حال کار را تا آنجا پيگيری کرديم که منجر به تهيه گزارش تحقيق و تفحص از قوه قضائيه شد و طبق روال گزارشي به رئيس مجلس و رئيس قوه قضاييه ارجاع داده شد. از آنجا که نام تعدادي از مسئولان قوه قضائيه در گزارش آمده بود، منتظر پاسخ آيتالله هاشمي شاهرودی بوديم که پس از مدتی پاسخی از ايشان دريافت نکرديم. به همين دليل خانم آجرلو از من خواست که مجدداً از آقاي رئيسي خواهش کنم يکبار ديگر گزارش مجلس را شخصاً به آقاي شاهرودی تحويل دهد. در همان زمان آقاي .... به من گفت که پاليزدار بيا و بي خيال شو و اينها را جايي منعکس نکن و گزارش نده. اتفاق مهمي نيفتاده. من اول تصور کردم ايشان شوخي ميکند.
قبل از اين که به دادستاني بروم با اعضاي کميته تحقيق و تفحص تماس گرفتم با خانم ... تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پاليزدار اين حرفها چي بود که زدی؟ با تعجب گفتم يعني چي؟ مگر قرارمان همين نبود؟ به آقاي ... هم زنگ زدم. تا گوشي را برداشت گفت پاليزدار مثل اين که دلت آب خنک ميخواد؟ گفتم شما نبودي که ميگفتي 13 سال زندان صدام بودم و از کسي ترس و واهمه ندارم. حالا چرا از من حمايت نميکنيد.
والله هدفی جز رضای خدا و ادامه راه شهدا نداشتم اما همانطور که گفتم راه درستي را انتخاب نکردم. متأسفانه برخياز اعضای کميته تحقيق و تفحص مانند خانمها ... و ... و آقايان ... و ... از حرفهای من به عنوان ابزار تبليغاتي در انتخابات استفاده کردند. متأسفم از اين که برخي از سخنرانیها من تنها براي جلب آراي مردم در انتخابات استفاده کردند. امروز از خودم سوال ميکنم چرا متوجه اين موضوع نشدم. از کساني که از من تنها براي منافع خودشان به صورت مقطعي حمايت کردند نميگذرم و در روز موعود گريبان اينها را ميگيرم از اين بابت پشيمانم که چرا بازيچه دست ديگران شدم اما تأکيد ميکنم که شخصاً ادامه راه شهدا را در نظر داشتم و فقط میخواستم به کشور خدمت کنم.
در اين مدت خيلي چيزها به من ثابت شد. مثلاً حرفهايي عليه آقای هاشمي مطرح کردم که هيچ سند و مدرکي در اينباره نداشتم. آقاي هاشمي از من شکايت نکرده بود و من تنها براي حلاليت طلبيدن پيش ايشان رفتم. وقتي رفتم خدمت آقاي ناطق نوري و با ايشان صحبت کردم متوجه شدم که ايشان تنها يک دوره عضو هيئت امناي بنياد بوده و هيچ مسئوليت اجرايي هم در بنياد نداشته است. آقاي ناطق ثابت کرد اطلاعي از ماشينها نداشته است. يا مطلب ديگري درباره آقاي ناطق نوري تنها با استناد به اظهارات يک نفر که هرگز ثابت نشده است، گفته بودم که از بيان اين حرفها پشيمان هستم.
به عنوان نمونه درباره آقای احمد علمالهدی هيچ حرفي نزده بودم. حرف من درباره ... بود که متأسفانه دستگاه قضايي بدون اينکه متوجه اين موضوع شود، شکايت آقای احمد علم الهدي را به جاي ... در پرونده قرار داده است. در اينباره موارد بسيار ديگري هم هست.
... مانند پرونده خاک سرخ جزيره هرمز که به دروغ به آيتالله خزعلي منتسب کردهبودند. آيتالله خزعلي برای دفاع از خود و رفع ابهامات چندين ساعت وقت گذاشتند و در جلسات مختلف شرکت کردند. نتيجه اين شد که متوجه شديم ايشان هيچ رابطهای با اين پرونده ندارد و اساساً در پرونده فوق تخلف مالی صورت نگرفته و همه امور طبق قانون اجرا شده است. اين اشکال به تحقيق و تفحص مجلس برميگردد که موضوع را جدي نگرفت و وقت نگذاشت تا با آقايان صحبت کنيم و مستندات و دفاع آنها را هم بشنويم.
مصاحبه کامل با پالیزدار که در سال 1389 انجام شده بود میتوانید در اینجا بخوانید.
در اينجا لازم است به نکتهاي اشاره کنم. در زمان بررسي پروندهها به اتفاق خانم ... جلسهاي با آقاي رئيسي معاون قضائيه داشتيم که آقاي رئيسي با اشاره به يکي از پروندهها گفت "شخصي که در اين پرونده از وي نام برده شده، پدر همسر من نيست، اما در پرونده به اشتباه اين فرد را به من نسبت دادهاند. ما در آن جلسه از آقاي رئيسي مدرک خواستيم که ارائه اين مدارک به جلسه بعدي موکول شد. در جلسه دوم که تنها به ديدار ايشان رفتم، آقاي رئيسي شناسنامه همسر و پدر همسرشان را ارائه داد و من نيز متوجه اشتباه فوق شدم.
به هر حال کار را تا آنجا پيگيری کرديم که منجر به تهيه گزارش تحقيق و تفحص از قوه قضائيه شد و طبق روال گزارشي به رئيس مجلس و رئيس قوه قضاييه ارجاع داده شد. از آنجا که نام تعدادي از مسئولان قوه قضائيه در گزارش آمده بود، منتظر پاسخ آيتالله هاشمي شاهرودی بوديم که پس از مدتی پاسخی از ايشان دريافت نکرديم. به همين دليل خانم آجرلو از من خواست که مجدداً از آقاي رئيسي خواهش کنم يکبار ديگر گزارش مجلس را شخصاً به آقاي شاهرودی تحويل دهد. در همان زمان آقاي .... به من گفت که پاليزدار بيا و بي خيال شو و اينها را جايي منعکس نکن و گزارش نده. اتفاق مهمي نيفتاده. من اول تصور کردم ايشان شوخي ميکند.
قبل از اين که به دادستاني بروم با اعضاي کميته تحقيق و تفحص تماس گرفتم با خانم ... تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پاليزدار اين حرفها چي بود که زدی؟ با تعجب گفتم يعني چي؟ مگر قرارمان همين نبود؟ به آقاي ... هم زنگ زدم. تا گوشي را برداشت گفت پاليزدار مثل اين که دلت آب خنک ميخواد؟ گفتم شما نبودي که ميگفتي 13 سال زندان صدام بودم و از کسي ترس و واهمه ندارم. حالا چرا از من حمايت نميکنيد.
والله هدفی جز رضای خدا و ادامه راه شهدا نداشتم اما همانطور که گفتم راه درستي را انتخاب نکردم. متأسفانه برخياز اعضای کميته تحقيق و تفحص مانند خانمها ... و ... و آقايان ... و ... از حرفهای من به عنوان ابزار تبليغاتي در انتخابات استفاده کردند. متأسفم از اين که برخي از سخنرانیها من تنها براي جلب آراي مردم در انتخابات استفاده کردند. امروز از خودم سوال ميکنم چرا متوجه اين موضوع نشدم. از کساني که از من تنها براي منافع خودشان به صورت مقطعي حمايت کردند نميگذرم و در روز موعود گريبان اينها را ميگيرم از اين بابت پشيمانم که چرا بازيچه دست ديگران شدم اما تأکيد ميکنم که شخصاً ادامه راه شهدا را در نظر داشتم و فقط میخواستم به کشور خدمت کنم.
در اين مدت خيلي چيزها به من ثابت شد. مثلاً حرفهايي عليه آقای هاشمي مطرح کردم که هيچ سند و مدرکي در اينباره نداشتم. آقاي هاشمي از من شکايت نکرده بود و من تنها براي حلاليت طلبيدن پيش ايشان رفتم. وقتي رفتم خدمت آقاي ناطق نوري و با ايشان صحبت کردم متوجه شدم که ايشان تنها يک دوره عضو هيئت امناي بنياد بوده و هيچ مسئوليت اجرايي هم در بنياد نداشته است. آقاي ناطق ثابت کرد اطلاعي از ماشينها نداشته است. يا مطلب ديگري درباره آقاي ناطق نوري تنها با استناد به اظهارات يک نفر که هرگز ثابت نشده است، گفته بودم که از بيان اين حرفها پشيمان هستم.
به عنوان نمونه درباره آقای احمد علمالهدی هيچ حرفي نزده بودم. حرف من درباره ... بود که متأسفانه دستگاه قضايي بدون اينکه متوجه اين موضوع شود، شکايت آقای احمد علم الهدي را به جاي ... در پرونده قرار داده است. در اينباره موارد بسيار ديگري هم هست.
... مانند پرونده خاک سرخ جزيره هرمز که به دروغ به آيتالله خزعلي منتسب کردهبودند. آيتالله خزعلي برای دفاع از خود و رفع ابهامات چندين ساعت وقت گذاشتند و در جلسات مختلف شرکت کردند. نتيجه اين شد که متوجه شديم ايشان هيچ رابطهای با اين پرونده ندارد و اساساً در پرونده فوق تخلف مالی صورت نگرفته و همه امور طبق قانون اجرا شده است. اين اشکال به تحقيق و تفحص مجلس برميگردد که موضوع را جدي نگرفت و وقت نگذاشت تا با آقايان صحبت کنيم و مستندات و دفاع آنها را هم بشنويم.
مصاحبه کامل با پالیزدار که در سال 1389 انجام شده بود میتوانید در اینجا بخوانید.