كارلوس كیروش سهشنبه شب ريسك نكرد و همان نفرات و تركيبي را به ميدان فرستاد كه در اكثر مسابقات يك سال و نيم اخير تيم ملي فوتبال ايران مشاهده شده بودند. او از لژيونرهاي جديد فقط ۱۵ دقيقه به بيتآشور بازي داد و داوري ۹۰ دقيقه روي نيمكت نشست و تست خاص تازهاي صورت نپذيرفت.
او به رغم دشواريهاي نيمه اول، بازي را بهگونهاي پيش برد كه ميخواست و به هدفش هم رسيد كه كسب هر ۳ امتياز مسابقه با تايلند بود ولي بايد اذعان داشت كه اين پيروزي به سختي بهدست آمد. بهعلاوه بايد تصريح كرد كه مسابقه بهلحاظ كيفي در سطح بالايي نبود و با ناملايماتي نيز همراه بود.
هواداران كه بازي تيم ملي را چندان نپسنديدند، شعارهايي برعليه برخي نفرات تيم دادند و از اين بابت باعث آزردگي خاطر شجاعي و احمدي شدند و حتي براي دقايقي دايي را هم تشويق كردند كه لابد از همان اعتراضهاي معمول و متداول در فوتبال ما و اين بار به قصد ابراز نارضايتي از شيوه مربيگري كي روش و روند بازي بود.
وقتي ما مقابل تايلند در دقايقي از مسابقه ميلنگيم و راه عبوري نمييابيم و فقط بيهوده و به كرات و بي ثمر توپ را به سمت جلو ميفرستيم، بديهي است كه مقابل رقباي قويتر مشكلاتي بيشتر داشته باشيم. اين تنها حاصل عمده مسابقه سهشنبه شب بود وگرنه ساير مسائل چندان چنگي به دلها نزد، منجمله برخي حرفهاي خود كیروش!
روزگاري در پاسخ به دغدغه برگزاري بازيهاي تداركاتي براي تيم ملي گفته ميشد كه مربيان وقت تيم ملي يعني برانكو ايوانكوويچ كاملا تعمدي و خواسته از برگزاري چنين بازيهايي سر باز ميزنند تا جايي كه ممكن است اشكالات تاكتيكي تيم تحت فرمانش هويدا نشود و خود نيز از خطر بركناري مصون بماند.
پيش از اينكه تيم ملي ايران راهي جام جهاني ۲۰۰۶ آلمان بشود چنين فضايي برآسمان فوتبال ايران سايه افكنده بود. بسياري به خاطر سياسيكاريهاي برانكو در فرار از رويارويي با تيمهاي قدرتمند او را به نقد ميكشيدند و اتفاقا در معدود بازيهاي تداركاتي كه تيم ملي آن زمان تا قبل از آغاز جام جهاني انجام داد، مشخص شد كه تيم تحت امر برانكو چندان به لحاظ ساختاري روبراه و آماده پيكار در جام جهاني نيست.
برگزاري تورنمنتي با حضور تيمهايي نظري توگو و مقدونيه در آن برهه منجر به شكست تيم ايران مقابل مقدونيه شد و بعدها منقدان بارها عيب و ايرادهاي تيم ملي را در رسانهها يادآور شدند به طوري كه حتي طرح بركناري برانكو نيز موردتوجه قرار ميگرفت. در اين بازه زماني اما كیروش در حاشيه امنيت كامل قراردارد و نظرعمومي در قبال او كاملا مشترك است و گروه كثيري از منتقدان فوتبال، كارشناسان و حتي تماشاگران براين باورند كه وي تحت هرشرايطي بايد تا پايان جام جهاني در تيم ملي حضور داشته باشد.
خود فدراسيون فوتبال هم براين عقيده استوار است و اصولا هيچ ميلي به بركناري مشاراليه نيست و كیروش نيز همواره از فقدان بازيهاي تداركاتي گله كرده و حتي بالادستيهاي خود در فدراسيون فوتبال را به سبب ناتواني در فراهم آوردن بازيهاي تداركاتي ايدهآل مورد نكوهش قرارداده است.
در واقع كیروش مثل برانكو نيست كه از بازيهاي تداركاتي فراري باشد و ضرورت برگزاري چنين بازيهايي را درك ميكند. مرد پرتغالي بر اين مهم واقف است كه هماهنگي تيمش در گروي برگزاري بازيهاي تداركاتي و تمرين و تمرين جز آنكه سبب فرسايش جسمي و روحي تيمش بشود، هيچ محصولي به همراه نخواهد داشت.
تا شروع جام جهاني فاصله آنچناني نمانده اما ميبينيم كه فدراسيون فوتبال ايران عملا هيچ برنامه و استراتژي خاصي براي برگزاري چنين بازيهايي در دستور كار خود ندارد. درعين حال ديدن نمايش مردان تحت فرمان كیروش در بازي با تايلند بار ديگر نگران مان ميكند و اين پرسش بزرگ را برابرمان قرار ميدهد كه كیروش تا شروع جام جهاني فوتبال چگونه ميتواند ميزان توانايي بازيكنانش را بشناسد، نقاط ضعف را تا حد امكان برطرف كند و مهمتر از همه بهترين گزينهها را سرپستهاي خود قرار دهد.
در بازيهاي جدي است كه توانمنديهاي ملي پوشان عيان ميشود. در بازيهاي رسمي است كه كیروش ميتواند بفهمد تيمش زمان حمله چه ساختاري دارد و در زمان دفاع چه واكنشي به حملات حريف نشان ميدهد. اين حساسيت در تيمهاي شرق آسيا كه با برنامهاي منسجم همواره گام به جام گذاشتهاند به وضوح ديده ميشود. تيمهايي نظير ژاپن و كرهجنوبي از ماهها پيش بازيهاي تداركاتي خود را با تعيين ميزان سختي و آساني تيمها تا ماههاي منتهي به جام جهاني آغاز كردهاند.
براي مثال ژاپنيها ميدانند كه بازيهاي تداركاتي شان ابتدا آسان خواهد بود، بعد رفته رفته دشوار ميشود و در ماههاي منتهي به جام جهاني فوتبال بازيهاي تداركاتي شان سبك خواهد شد و با تيمهايي نظير مالي ديدار خواهند كرد اما فوتبال ايران بر اثر نداشتن برنامه بازيهاي تداركاتي در گردابي گرفتار شده كه بيرون آمدن از آن بسيار دشوار است چراكه اگر هم اكنون نيز مسئولان دست به كار بشوند و به سراغ تيمهاي صاحب قدرت در عرصه فوتبال بروند شايد به واسطه پر بودن برنامههايشان تا پايان سال و حتي در ماههاي منتهي به جام جهاني سال آتي با پاسخ منفي آنها مواجه بشوند.
شايد فدراسيون فوتبال نيز تصور ميكرد اين تيم راهي جام جهاني نميشود كه از ماهها قبل رايزني براي برگزاري بازيهاي تداركاتي مناسب را آغاز نكرده بود. البته اميدواريم ديپلماسي جديد در سياستهاي خارجي ايران بتواند اثرات مثبت خود را بر فوتبال ايران نيز بگذارد و در ماههاي آتي شاهد برگزاري بازيهاي تداركاتي بزرگ با قدرتهاي فوتبال جهان باشيم.