با مروری بر پروندههای بینالمللی به آن نتیجه میرسیم که ما در روشنگری به مردم دنیا و اتفاقات حقوق بشری که علیه ما توسط عناصر مدعی حقوق بشر رخ داده است به قدری کمکار بودیم که حتی این روزها به جای طلبکاری از دنیا بدهکار شدهایم. پرونده ناو وینسنس یکی از همین کمکاریهاست که در طول دول مختلف از پیگیری آن در محافل حقوقی دنیا بازمانده و به آن وقعی ننهادهایم در حالی که مستندات زیادی برای ارائه به دادگاههای بینالمللی داشته و میتوانستیم حداقل ملوان راجرز را به میز محاکمه بکشانیم.
اما در حالی که حتی امریکاییها در اظهارات و افشاگریهای محرمانهای که از اظهاراتشان منتشر شده معتقد به محاکمه راجرز بودند در کمال ناباوری به او مدال شجاعت میدهند که کار غیر انسانی محسوب میشود. جمهوری اسلامی حتی در بازگو کردن روایت برای نسلهای بعدی هم دچار کمکاری شده است به طوری که از همین حفره ایجاد شده و کمکاریهای صورت گرفته در رسانهها و محافل مختلفی که افراد معاند انقلاب را دور هم جمع کرده است سوء استفاده میشود و با شایعه پراکنیهای عجیب و غریب سعی در تحریف کل ماجرا صورت میگیرد. در رسانههای معاند با پرداختن به این ماجرای دروغی که هواپیمایی مسافربری پوشش هواپیماهای جنگی ایران برای حمله به وینسنس بوده سعی دارند ماجرا را طوری دیگر جلوه بدهند و این ضعف بزرگی است که علیرغم همه مستنداتی که در داخل کشور وجود دارد اجازه چنین تحریفی را تنها سه دهه بعد از فاجعه بدهیم! در کنار این مساله برخی افراد داخل کشور نیز با پز روشنفکری سعی در تطهیر امریکاییها در انجام چنین عملیات وحشیانهای دارند و البته همزمان نمیتوانند پاسخی به افکار عمومی درباره مدال شجاعتی که به راجرز داده شد بیابند!