در هشتمین ماه از نسل کشی غزه، گزارش‌ها از طراحی رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو برای حمله به رفح حکایت دارد. حمله‌ای که به دلیل وجود یک میلیون و چهارصد هزار آواره در این منطقه می تواند به یک فاجعه نسل کشی سراسری منجر شود.
سران رژیم صهیونیستی در حالی برآنند تا این تصمیم را نشانه قدرت و توانشان در برابر مقاومت غزه عنوان نمایند که نگاهی به روند تحولات بیانگر حقیقتی ورای این ادعا می‌باشد. در عرصه داخلی رژیم صهیونیستی این روزها مطالبات برای سرنگون نخست وزیر نتانیاهو شدت گرفته و حتی اعضای کابینه و نظامیان نیز در صف استعفا قرار گرفته‌اند. در همین حال در شرایطی که آمریکا و صهیونیست‌ها برآنند بوده اند تا با سلاح گرسنگی، حماس را به پذیرش شروط خود در مذاکرات آتش بس وادار سازند در حالی که خود هیچ تعهدی را برای اجرای آتش بس پایدار نمی‌دهند، مقاومت حماس مبنی بر لزوم تحقق پیش شرط‌های آتش بس دائم و افزایش امدادرسانی به غزه، عملا این سناریو را با شکست مواجه کرد. در صجنه جهانی نیز به رغم تحرکات گسترده رسانه‌ای صهیونیست‌ها و غرب، عملا افکار عمومی در کنار فلسطین قرار گرفته‌اند و حتی در دانشگاه‌های آمریکا و اروپا مجازات رژیم صهیونیستی به یک مطالبه سراسری مبدل شده است. این روند چنان است که حتی افرادی همچون بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مجبور شده‌اند تا به نقش بحران ساز رژیم صهیونیستی در منطقه اذعان نمایند.
با توجه به مجموع این تحولات می‌توان گفت که عملا نتانیاهو در عرصه داخلی و بیرونی در وضعیت بحرانی قرار گرفته است که هر لحظه احتمال سقوط آن وجود دارد. در این شرایط سران این رژیم بر این تصورند که تنها راه نجات آن از سرنگونی را انجام عملیات نظامی در رفح و کشتارهای بیشتر تشکیل می‌دهد. به عبارتی دیگر می‌توان گفت آنچه اکنون در رفح روی می‌دهد نه قدرت و توان رژیم صهیونیستی بلکه شدت گرفتن روند زوال آن است. البته روند تحولات 8 ماهه غزه نشان داده است که این جنون در نهایت صرفا به نسل کشی و ویرانی ختم می‌شود و رژیم صهیونیستی توان تحقق اهداف خود را نخواهد داشت چرا که مقاومت غزه است که این روزها تعیین کننده سرنوشت جنگ می‌باشد و سرانجام نتانیاهو و ارتش صهیونیستی و حامیانش جز شکست در برابر غزه نخواهد بود.
سران رژیم صهیونیستی در حالی برآنند تا این تصمیم را نشانه قدرت و توانشان در برابر مقاومت غزه عنوان نمایند که نگاهی به روند تحولات بیانگر حقیقتی ورای این ادعا می‌باشد. در عرصه داخلی رژیم صهیونیستی این روزها مطالبات برای سرنگون نخست وزیر نتانیاهو شدت گرفته و حتی اعضای کابینه و نظامیان نیز در صف استعفا قرار گرفته‌اند. در همین حال در شرایطی که آمریکا و صهیونیست‌ها برآنند بوده اند تا با سلاح گرسنگی، حماس را به پذیرش شروط خود در مذاکرات آتش بس وادار سازند در حالی که خود هیچ تعهدی را برای اجرای آتش بس پایدار نمی‌دهند، مقاومت حماس مبنی بر لزوم تحقق پیش شرط‌های آتش بس دائم و افزایش امدادرسانی به غزه، عملا این سناریو را با شکست مواجه کرد. در صجنه جهانی نیز به رغم تحرکات گسترده رسانه‌ای صهیونیست‌ها و غرب، عملا افکار عمومی در کنار فلسطین قرار گرفته‌اند و حتی در دانشگاه‌های آمریکا و اروپا مجازات رژیم صهیونیستی به یک مطالبه سراسری مبدل شده است. این روند چنان است که حتی افرادی همچون بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مجبور شده‌اند تا به نقش بحران ساز رژیم صهیونیستی در منطقه اذعان نمایند.
با توجه به مجموع این تحولات می‌توان گفت که عملا نتانیاهو در عرصه داخلی و بیرونی در وضعیت بحرانی قرار گرفته است که هر لحظه احتمال سقوط آن وجود دارد. در این شرایط سران این رژیم بر این تصورند که تنها راه نجات آن از سرنگونی را انجام عملیات نظامی در رفح و کشتارهای بیشتر تشکیل می‌دهد. به عبارتی دیگر می‌توان گفت آنچه اکنون در رفح روی می‌دهد نه قدرت و توان رژیم صهیونیستی بلکه شدت گرفتن روند زوال آن است. البته روند تحولات 8 ماهه غزه نشان داده است که این جنون در نهایت صرفا به نسل کشی و ویرانی ختم می‌شود و رژیم صهیونیستی توان تحقق اهداف خود را نخواهد داشت چرا که مقاومت غزه است که این روزها تعیین کننده سرنوشت جنگ می‌باشد و سرانجام نتانیاهو و ارتش صهیونیستی و حامیانش جز شکست در برابر غزه نخواهد بود.
علی تتماج
