توافق هستهای تنها باعث نشد تا برخی در داخل به بیاعتمادی به آمریکا پی ببرند و به آن باور کنند، هر چند هنوز هم هستند افرادی که اعتقاد دارند میشود و میتوان با آمریکا کنار آمد، اما یک موضوع مهم دیگر را هم آشکار ساخت، در این یادداشت سعی داریم به طور کوتاه به آن بپردازیم.
آمریکا به خاطر خلق و خوی استکباری خود برای اجرای اهداف سلطهگرانه اندیشکدههای بسیاری را راهاندازی کرده است که در آن اندیشکدهها، راهبردهای آمریکا در دنیا تدوین میشود.
پس از ارائه راهبردها از سوی چنین اندیشکدههایی به دولت حاکم و دستگاههای حاکمیتی آمریکا که هر کدام خود دارای نهادهای برنامهریز و طراح هستند، آنالیز راهبردهای ارائه شده در سازمانهای دولتی همچون، سیا و پنتاگون و البته وزارت خارجه آمریکا انجام میشود و سپس با نظر رئیس جمهور این کشور به مرحله اجرا گذاشته میشود.
برنامههای حاکمیت آمریکا برای سلطه بر دیگر کشورها و فرهنگها، دراز مدت است، آنها با توجه به شرایط کشور هدف برنامهریزی میکنند و هر اندازه که هدف آنها از مقاومت بیشتری برخوردار باشد، هزینه اجرای پروژه برای کاخ سفید سنگینتر خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران از همان زمان پیروزی انقلاب اسلامی، سرسختانه مقابل سناریوهای آمریکا ایستادگی کرده و بسیاری از برنامههای حاکمیت ایالات متحده را خنثی نموده و از بین برده است، اما پس از شکست آن راهبردها، راهبردهای دیگری را به کار گرفته که شاید بتواند انقلاب اسلامی ایران را به شکست بکشاند.
در این میان همواره بین کارشناسان و تحلیلگران داخلی سخن از راهبرد آمریکا در میان بوده است، در واقع سعی شده با شناخت نسبی از آن اهداف و برنامهها، آرایش سیاسی مقابل حمله آمریکا انجام شود، البته در برخی مواقع هم اشتباهات محاسباتی باعث بروز هزینههای سیاسی و اقتصادی برای کشور گشته که باعث تضعیف هم شده است.
میتوانیم یکی از مسائلی که آمریکاییها با راهبرد دقیق وارد شدند و ما بدون راهبرد وارد بازی آنها شدیم، مذاکرات هستهای را نام ببریم.
سالها است که بر سر موضوع هستهای ایران بحث و مجادله بوده است و اکنون هم با وجود برجام، پایان نیافته بلکه حساستر هم شده است. آمریکا با راهبرد خلع سلاح ایران در حوزه هستهای و پس از آن خلع سلاح نظامی ورود کرد و البته در مرحله نخست این پروژه توانست ایران هستهای را محدود کند. فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران هم اکنون به حداقل ممکن رسیده است و شدیدترین بازرسیهای تاریخ آژانس را تجربه میکند.
از همان زمانی که بحث مذاکرات هستهای با آمریکا مطرح شد، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب، به طور واقعبینانه نسبت به مذاکرات و نتایج آن خوشبین نبودند و این موضع را بارها بیان کردند، چنین دیدگاهی نشان از عمق شناخت و آگاهی ایشان از ماهیت آمریکا و غیر قابل اعتماد بودن آن است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی محاسبات دقیقی از آمریکا دارند، به همین خاطر است که هیچگاه اعتقاد به مذاکره با آمریکا بر سر هر موضوعی مانند هستهای نداشته و ندارند، اما دولت یازدهم با استقرار خود اصرار و اعتماد داشت که میتوان موضوع هستهای ایران را با مذاکره مستقیم با آمریکا حل کرد و تحریمهای اقتصادی علیه ایران را نیز برچید.
چنین اعتقادی را چه میتوان نامید، یا باید گفت اشتباه محاسباتی یا ناپختگی یا خوشبینی زیاد به کشوری که هدف نهایی آن نابودی جمهوری اسلامی ایران است.
اکنون که برجام به این سرانجام رسیده است، باز هم از سوی دولت، تیم هستهای و دستگاه دیپلماسی راهبرد و برنامهای برای مقابله با اقدامات آمریکا دیده نمیشود، این ضعف بزرگ را باید جبران کرد، یکبار رهبر معظم انقلاب اسلامی به دولت و اعضای تیم هستهای توصیه کردند که به انتقادهای مخالفین مذاکرات هستهای توجه کنید و حتی با آنها جلساتی را برگزار کنید، از دل این انتقادات و تحلیلها، راهکارهایی بیرون میآید که میتوان از آنها در جریان مذاکرات بهره برد، اما چنین نشد.
نبود اندیشکدهها قوی در حوزههای آینده پژوهی سیاسی، باعث شده است، راهبردهای سیاسی و اقتصادی در ایران وجود نداشته باشد و به همین خاطر است که نفوذ و تأثیر در این حوزهها بیشتر میشود. در هر حال، اکنون زمان ارائه راهبرد و راهکار برای مقابله با راهبردهای آمریکا است، زمانی که از زبان مقامات دولتی گفته میشود اگر آمریکا از برجام خارج شود ایران با اروپا برجام را ادامه خواهد داد، نشان از ضعف در محاسبات و نبود راهبرد است.
نویسنده: محمد صفری