این روزها مسئله برجام بار دیگر به یکی از محورهای محافل رسانهای و سیاسی مبدل شده است چنانکه حتی برخی از منابع خبری از آماده شدن بسته پیشنهادی اروپا برای حفظ برجام سخن گفتهاند که البته از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان دریافت این بسته تایید نشده است. به هر تقدیر سخن از برجام در حالی مطرح میشود که در باب این موضوع چند نکته قابل توجه مطرح است.
نخست آنکه غرب چگونه از بسته حمایتی از برجام میگوید در حالی که همزمان نشست گروهک تروریستی منافقین که دستشان به خون ۱۷ هزار ایرانی آغشته است در قلب اروپا (فرانسه) برگزار میشود و مقامات غربی و آمریکایی نیز در آن شرکت میکنند.
دوم آنکه غرب در حالی از تلاش برای حفظ برجام میگوید که این روزها نشست اف.ای.تی.اف برگزار شده و برای چند ماه دیگر وضعیت ایران را به تعلیق درآوردهاند. حال آنکه ایران تاکید دارد که اف.ای.تی.اف عملا مغایر با منافع و امنیت جمهوری اسلامیاست و لذا اقدام گروه ویژه اقدام مالی (اف.ای.تی.اف) مبنی بر لزوم اجرای بندهای ۹گانه از سوی ایران نشان میدهد که غرب همچنان به دنبال تحمیل زیادهخواهیهای خود به ایران است در حالی که در عمل و تئوری این طرحها مغایر با منافع و امنیت ملی ایران است.
سوم آنکه اروپاییها همچنان به یک دوگانگی رفتاری پاسخ ندادهاند و آن آزادی شرکتها اروپایی برای حضور یا عدم حضور در ایران است. اروپاییها زمانی که تحریم علیه ایران اعمال میکنند رسما اعلام میدارند که شرکتهای اروپایی و غیراروپایی حق ورود به ایران را ندارند و برای روابط آنها با تهران مجازات در نظر میگیرند.
همزمان با اعلام خروج آمریکا از برجام و تهدید آن به تحریم علیه ایران، اروپاییها ادعا میکنند که شرکتهای اروپایی ماهیتی خصوصی دارند لذا آنها تصمیم میگیرند که در ایران بمانند و یا اینکه ایران را ترک کنند. دولتمردان و حتی اتحادیه اروپا توان اینکه شرکتها را به ایران ماندن متقاعد سازند را ندارند. اکنون این سوال مطرح میشود که چرا زمانی که غرب به اعمال فشار و تحریم علیه ایران میپردازد این شرکتها حق انتخاب روابط یا عدم روابط با ایران را ندارند و باید اجبارا در تحریمها مشارکت کنند، ولی زمانی که مثلا اروپا از روابط با ایران میگوید و آمریکا از تحریم و خروج از برجام، این شرکتها عنوان خصوصی گرفته و اروپا برای ماندن یا رفتن آنها از ایران آزادی عمل در نظر میگیرد و بر آزادی آنها تاکید میکند.
به هر تقدیر نمیشود که شرکتهای اروپایی در زمان اعمال تحریمها تبدیل به شرکتهای دولتی شوند و در شرایطی که غرب باید برای ماندن آنها در ایران ضمانت دهند تبدیل به شرکتهای خصوصی میشوند.
با توجه به این شرایط که ذکر شد در باب رفتار اروپاییها یک نکته مهم را میتوان بدست آورد و آن اینکه کشورهای مذکور همچنان همان سیاستهای ضدایرانی گذشته را در قالبهای جدید اجرا میکنند.
این امر نشان میدهد که بیان برخی مواضع که مخالفت با حضور شرکتهای خارجی در صنایع و نفت و گاز را زمینه ساز اقدامات آمریکا برای تحریم ایران در این حوزه و نیز برخی از تحرکات سعودی عنوان کردهاند، امری مغایر با واقعیت و منافع ملی است چراکه هر چه میزان حضور شرکتهای غربی در کشور کمتر باشد خطر تحریم نیز کاهش مییابد در حالی که همزمان خوداتکایی برای تامین نیازهای داخلی را نیز به همراه دارد. نمود عینی این امر اجرایی ساختن فازهای پارسجنوبی و نیز ستاره خلیجفارس برای تولید بنزین است که به دست متخصصان ایرانی صورت گرفته است.
در جمعبندی کلی میتوان گفت، تا زمانی که اروپا به رفتارهای دوگانه و ابهامآمیز خود به ویژه در باب خصوصی یا دولتی بودن شرکتهایی که میخواهند در ایران فعالیت داشته باشند ادامه میدهد نمیتوان اعتمادی به بستههای پیشنهادی آنها داشت به ویژه اینکه سران غرب همچنان در سخنان خود بر لزوم پایان توان هستهای، موشکی و حذف ایران از منطقه تاکید میکنند.
نویسنده: قاسم غفوری