مهدی کروبی از سران فتنه ۸۸ تاکنون چندین نامه منتشر کرده است که نشان میدهد او همچنان بر محور فتنه سوار است و دست از فتنهگریهای خود بر نمیدارد.
زمانی که فتنه ۸۸ با راهبری دو نامزد شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت، تبعات آن باعث ایجاد مشکلات و معضلات بسیاری برای کشور، مردم و انقلاب شد. کروبی و موسوی دو نامزد شکست خورده سعی کردند تا با ایجاد اغتشاش و آشوب، بر خر مراد خود بنشینند، آنها و جریان سیاسی حامی این دو، علیرغم اینکه ادعای بلوغ سیاسی و دموکراتیک بودن را داشتند، اما از بدیهیترین اصول دموکراسی سرپیچی کردند.
نامه تازهای که مهدی کروبی به مجلس خبرگان رهبری نوشته و منتشر هم شده است، نشان میدهد که با وجود حصر خانگی، او به راحتی میتواند نامهنگاری کند و در نامههای خود هر آنچه که خلاف واقع و حقیقت است بازگو کند.
کروبی در نامه اخیر خود خلافگوییهای تاریخی زیادی را مطرح کرده که البته پاسخهای لازم نیز به آن خلافگوییهای تاریخی با سند و مدرک داده شده است.
اما نکته مهم نامهنگاریهای مهدی کروبی از سران فتنه به ویژه نامه تازه او در این است که نزدیک برگزاری مجلس خبرگان رهبری منتشر شد و البته نوشتن این نامه در شرایط کنونی نیز نکته مهم دیگری است که باید به آن توجه شود.
جریانی در تلاش است تا مقصر شرایط موجود کشور را رهبری نظام معرفی کند در حالی که دولت مستقر وظیفه اداره کشور را براساس رأی مردم برعهده دارد.
همگان به این امر واقف هستند که جایگاه و نقش رهبری نظام اسلامی اگر در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی دیده نشده بود و اکنون جایگاهی به نام رهبری و ولی فقیه در ایران اسلامی وجود نداشت، یقین باید دانست که اوضاع کشور از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در شرایط بسیار نابسامانتری بود.
اینکه برخی جریانهای فکری و سیاسی سعی دارند تا جایگاه رهبری را تضعیف و تخریب کنند و این جایگاه را بیخاصیت جلوه دهند، توطئهای است برای اینکه میدانند محور و تراز قوام جمهوری اسلامی ایران به ولایت فقیه و ولایتپذیری مردم ایران اسلامی است.
رهبری نظام اسلامی با وجود همه ناکارآمدیهایی که در دولتهای گوناگون در کشور دیده میشود، اما خلاء این ناکارآمدیها را با مدیریت دقیق و مدبرانه خود پر کرده است.
حمایتهای رهبری نظام اسلامی از دولت و دولتهای گوناگون در جمهوری اسلامی ایران اگر نبود، برخی از این دولتها به پایان دوران چهار ساله خود نمیرسیدند و اگر چنین میشد چالشهای سیاسی و اقتصادی زیادی دام کشور را میگرفت.
ضمن اینکه دشمنان خارجی با بهره گیری از ستون پنجم داخلی و نفوذیها سعی و تلاش بسیاری میکنند تا رهبری نظام را تضعیف کنند چون میدانند که وجود رهبری همراه با مردمی ولایتمدار است که از سقوط جمهوری اسلامی ایران جلوگیری میکند.
به همین خاطر دشمنان انقلاب اسلامی افرادی را همچون آقای مهدی کروبی به میدان میفرستند تا با خلاف گوییهای تاریخی و دروغپراکنیهای روشن او، در باره ولایت مطلقه فقیه، جایگاه این نهاد حساس را تخریب و تضعیف کنند.
کروبی ادعا کرده است که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران که زیر نظر رهبری است، روی دستگاه قضایی رژیم منحوس پهلوی را سفید کرده است. آقای کروبی به این پرسش پاسخ دهد که اگر در رژیم منحوس پهلوی بازداشت شده بود، میتوانست چنین نامهای را از زندان منتشر کند و به ساختار حاکمیت بتازد و غیرمنصفانه تخریب کند؟
قطعاً چنین فرصتی به او داده نمیشد، که در حصری که اگر کار به دادگاه بکشد، حکم او و دیگر فتنه گرلت، سنگینتر از حصر خانگی خواهد بود، حصری که همه امکانات رفاهی و آسایشی در اختیار آنان قرار دارد. هدف از چنین نامهنگاریهایی با توجه به شرایط اقتصادی موجود که دستاورد یک جریان خاص سیاسی است، فرار رو به جلو و مقصر جلوه دادن رهبری نظام اسلامی است.
در حالی که رهبری نظام هیچ نقشی در به وجود آمدن شرایط اقتصادی کنونی ندارتد، بلکه حتی از وخیم تر شدن اوضاع نیز جلوگیری کردهاند.
کروبی در انتخابات ریاست جمهوری تنها توانسته بود ۳۰۰ هزار رأی به دست آورد که نشاندهنده جایگاه اجتماعی او در میان مردم است. کروبی خود در مقام ریاست سازمان حج و بنیاد شهید، حکم امام و رهبری را داشته است، آن زمان که پست و مقام داشت، رهبری و ولایت فقیه را قبول داشت، همان زمان هم در مدیریت این دو مجموعه ضعفهای شدیدی داشت اکنون او باید پاسخگوی عملکرد خود در زمان مسئولیت باشد.
اما اکنون که از رأی مردم هم بهرهای نبرده است، رهبری و ولایت فقیه را تخریب میکند. هدف همان است که گفته شد، در چنین شرایطی قصد بر این است که رهبری نظام تضعیف شود. مردم و جریان انقلابی در این زمینه وظیفه سنگینی برعهده دارند.
نویسنده: سیاوش کاویانی