وفاق؛ ملعبهای است که به دست حواشی دولت چهاردهم افتاده تا با دستکاری در مفهوم آن اقدام به جابجاییهای ناباورانه در موارد استراتژیک نمایند، در حالی که به تواناییهای بالای بعضی مدیران گذشته و خدماتشان آشنایی کامل دارند اما بیاعتنا هستند تا در این میان هدف وسیله را توجیه کند!
مهدی جمالی نژاد جوانی بود فعال با روابط عمومی بالا که نزدیک به دو دهه از عمر خود را بصورت شبانه روزی وقف پیشرفت در اموری که به او محول میشد؛ مینمود؛ او پس از دریافت مدرک کارشناسی از دانشگاه اصفهان به کمک یکی از اعضای دلسوز جامعه و انقلابی محض که عضو ارشد شورای اسلامی کلان شهر اصفهان بود به شهرداری کوشک در جوار اصفهان و شهر نجف آباد منصوب شد و در ادامه باز هم با مساعدتهای همین شخص و تواناییهای بالایی که پیدا کرده بود به ریاست دفتر شهردار وقت کلان شهر اصفهان رسید. او که در تمامی این دودهه خواب و خوارک به موقع نداشت و فرق میان شب و روز را نمیشناخت در ادامه با کمکهای همان شخص خیر اجتماعی و صالح توانست به دایره استانداری اصفهان راه پیدا کند و پستی کلیدی را بدست آورد و در زمانی که شورای اسلامی چهارم این کلانشهر با شهرداری که یازده سال رسوب نموده بود؛ اختلاف نظر پیدا کرد؛ به تصویب همین شورا جای او را بگیرد که این مسئولیت دوسال بیشتر طول نکشید، اگرچه طی آن گامهای بلندی برداشته شد و چهره شهر تاریخی اصفهان بطور کل دگرگون گردید و خطوط اتوبوسهای شهریBRT راه اندازی شد و خیابان چهارباغ نیز پیاده راه و متحول گردید میدان عظیم و طبقاتی استقلال هم افتتاح شد و بنیان شهر دوچرخه سواری دیرینه نیز زنده گردید تا شخص شهردار به عنوان الگو، همه روزه به این وسیله به رفت وآمد و کارهای اداری برسد و بسیاری از پروژههای روی زمین مانده تکامل یابد اما با اتمام دوره چهارم شورا و ورود شورای اسلامی پنجم و بالطبع حضور شهردار جدید از همان جریان، این جوان فعال که حالا آرام آرام پا به میان سالی میگذاشت و از صفحه شطرنج اصفهان حذف میگردید؛ توسط شورای اسلامی شهر یزد با بالاترین میزان آرا جهت نشستن بر روی صندلی شهرداری آن شهر که نوعی عقب گرد استراتژیک به حساب میآمد؛ انتخاب شد تا تنها در مدتی کمتر از یکسال؛ پروژههای نیمه کاره از جمله اصالت بخشیدن به محلههای قدیمی و سنتی از جمله فهادان را کلید بزند و شهر تاریخی با ورود توریستها داخلی و جهانگردان خارجی متحول شود و اقتصاد آن رونق مضاعف پیدا کند.
حالا این تلاش و ابتکار از دید مسئولان بالا دستی بخصوص وزیر کشور دور نمیماند تا مهدی جمالینژاد را به معاونت عمرانی این وزرات خانه و در ادامه ریاست سازمان عظیم شهرداریها و دهیاریهای کشور با حفظ سمت برگزیند و شورای اسلامی پنجم کلان شهر اصفهان را در کنار گذاشتن او متعجب سازد!
زیرا او مردی برای تمام فصول بود و هست تا نزدیک 5 سال هر دو سمت کلان کشوری را به خوبی به سرانجام برساند چون همچنان شب و روز را نمیشناخت که در ایام سیلاب ویران گر استان لرستان زمان بسیاری را در آن دیار و در میان خانههای تخریب شده ماند تا ضمن نظارت در انجام بازسازی؛ دو دستگاه زیر مجموعه کشوری خود را هم به واسطه یک گوشی تلفن همراه مدیریت نماید که برای همه مسئولان بالا دستی از جمله وزرا، نوعی توانمندی مختص ایثار گرانه به حساب میآمد تا وزیر کشور کابینه دولت سیزدهم هم او را رها نکند و همچنان در پستهای مذکور باقی بماند که بحرانهای طبیعی و اکوسیستمی دیگر را نیز مدیریت کند چون او نگاه و هدفش تنها خدمت بوده و هست و تغییر خطوط و جریانهای سیاسی در رفتارش تاثیری نداشته، اما امروز که توانایی بالای این نیروی بالقوه و بالفعل با دارا بودن مدارک کارشناسی ارشد سیاست بین الملل و دکترای شهرسازی و کوهی از تجربههای مدیریتی کلان از هیچ کس پوشیده نیست و میتوانست در دولت چهاردهم تحت عنوان وزیر راه و شهرسازی همچنان خدمتگزار باشد تا چالشهای موجود در آن را مرتفع نماید؛ مدرنیته جای او را میگیرد تا خانمی که اگر قرار است وزیر باشد؛ آموزش و پرورش؛ میراث فرهنگی و امثالهم بهترین گزینه برای اوست؛ به این سمت منصوب گردد! در حالی که قبل از آن آخوندیها و بذرپاشها حریف این ابر وزارت خانه کاملاً مردانه نشده بودند!
انگار معنا و مفهوم وفاق همین است که مدیری فعال از پستهای کلیدی بالا دستی کشوری به استانی افول پیدا کند! اگرچه بلند نظری او که هدفی جز خدمت ندارد؛می پذیرد تا به هر کجا نیاز باشد برود اما این سوال برای کسانی که دکتر مهدی جمالی نژاد را میشناسند همچنان بیجواب میماند؛ چرا معاونت عمرانی وزارت کشور و رئیس سازمان شهرداریها و دهیاریها که میتوانست گزینه مناسبی از هرنظر برای وزارت راه و شهرسازی باشد؛ نزول درجه پیدا میکند تا به استانداری اصفهان منصوب گردد! اما...
مهدی جمالی نژاد جوانی بود فعال با روابط عمومی بالا که نزدیک به دو دهه از عمر خود را بصورت شبانه روزی وقف پیشرفت در اموری که به او محول میشد؛ مینمود؛ او پس از دریافت مدرک کارشناسی از دانشگاه اصفهان به کمک یکی از اعضای دلسوز جامعه و انقلابی محض که عضو ارشد شورای اسلامی کلان شهر اصفهان بود به شهرداری کوشک در جوار اصفهان و شهر نجف آباد منصوب شد و در ادامه باز هم با مساعدتهای همین شخص و تواناییهای بالایی که پیدا کرده بود به ریاست دفتر شهردار وقت کلان شهر اصفهان رسید. او که در تمامی این دودهه خواب و خوارک به موقع نداشت و فرق میان شب و روز را نمیشناخت در ادامه با کمکهای همان شخص خیر اجتماعی و صالح توانست به دایره استانداری اصفهان راه پیدا کند و پستی کلیدی را بدست آورد و در زمانی که شورای اسلامی چهارم این کلانشهر با شهرداری که یازده سال رسوب نموده بود؛ اختلاف نظر پیدا کرد؛ به تصویب همین شورا جای او را بگیرد که این مسئولیت دوسال بیشتر طول نکشید، اگرچه طی آن گامهای بلندی برداشته شد و چهره شهر تاریخی اصفهان بطور کل دگرگون گردید و خطوط اتوبوسهای شهریBRT راه اندازی شد و خیابان چهارباغ نیز پیاده راه و متحول گردید میدان عظیم و طبقاتی استقلال هم افتتاح شد و بنیان شهر دوچرخه سواری دیرینه نیز زنده گردید تا شخص شهردار به عنوان الگو، همه روزه به این وسیله به رفت وآمد و کارهای اداری برسد و بسیاری از پروژههای روی زمین مانده تکامل یابد اما با اتمام دوره چهارم شورا و ورود شورای اسلامی پنجم و بالطبع حضور شهردار جدید از همان جریان، این جوان فعال که حالا آرام آرام پا به میان سالی میگذاشت و از صفحه شطرنج اصفهان حذف میگردید؛ توسط شورای اسلامی شهر یزد با بالاترین میزان آرا جهت نشستن بر روی صندلی شهرداری آن شهر که نوعی عقب گرد استراتژیک به حساب میآمد؛ انتخاب شد تا تنها در مدتی کمتر از یکسال؛ پروژههای نیمه کاره از جمله اصالت بخشیدن به محلههای قدیمی و سنتی از جمله فهادان را کلید بزند و شهر تاریخی با ورود توریستها داخلی و جهانگردان خارجی متحول شود و اقتصاد آن رونق مضاعف پیدا کند.
حالا این تلاش و ابتکار از دید مسئولان بالا دستی بخصوص وزیر کشور دور نمیماند تا مهدی جمالینژاد را به معاونت عمرانی این وزرات خانه و در ادامه ریاست سازمان عظیم شهرداریها و دهیاریهای کشور با حفظ سمت برگزیند و شورای اسلامی پنجم کلان شهر اصفهان را در کنار گذاشتن او متعجب سازد!
زیرا او مردی برای تمام فصول بود و هست تا نزدیک 5 سال هر دو سمت کلان کشوری را به خوبی به سرانجام برساند چون همچنان شب و روز را نمیشناخت که در ایام سیلاب ویران گر استان لرستان زمان بسیاری را در آن دیار و در میان خانههای تخریب شده ماند تا ضمن نظارت در انجام بازسازی؛ دو دستگاه زیر مجموعه کشوری خود را هم به واسطه یک گوشی تلفن همراه مدیریت نماید که برای همه مسئولان بالا دستی از جمله وزرا، نوعی توانمندی مختص ایثار گرانه به حساب میآمد تا وزیر کشور کابینه دولت سیزدهم هم او را رها نکند و همچنان در پستهای مذکور باقی بماند که بحرانهای طبیعی و اکوسیستمی دیگر را نیز مدیریت کند چون او نگاه و هدفش تنها خدمت بوده و هست و تغییر خطوط و جریانهای سیاسی در رفتارش تاثیری نداشته، اما امروز که توانایی بالای این نیروی بالقوه و بالفعل با دارا بودن مدارک کارشناسی ارشد سیاست بین الملل و دکترای شهرسازی و کوهی از تجربههای مدیریتی کلان از هیچ کس پوشیده نیست و میتوانست در دولت چهاردهم تحت عنوان وزیر راه و شهرسازی همچنان خدمتگزار باشد تا چالشهای موجود در آن را مرتفع نماید؛ مدرنیته جای او را میگیرد تا خانمی که اگر قرار است وزیر باشد؛ آموزش و پرورش؛ میراث فرهنگی و امثالهم بهترین گزینه برای اوست؛ به این سمت منصوب گردد! در حالی که قبل از آن آخوندیها و بذرپاشها حریف این ابر وزارت خانه کاملاً مردانه نشده بودند!
انگار معنا و مفهوم وفاق همین است که مدیری فعال از پستهای کلیدی بالا دستی کشوری به استانی افول پیدا کند! اگرچه بلند نظری او که هدفی جز خدمت ندارد؛می پذیرد تا به هر کجا نیاز باشد برود اما این سوال برای کسانی که دکتر مهدی جمالی نژاد را میشناسند همچنان بیجواب میماند؛ چرا معاونت عمرانی وزارت کشور و رئیس سازمان شهرداریها و دهیاریها که میتوانست گزینه مناسبی از هرنظر برای وزارت راه و شهرسازی باشد؛ نزول درجه پیدا میکند تا به استانداری اصفهان منصوب گردد! اما...
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت