مذاکرات میان ایران و گروه ۱+۵ در چارچوب هستهای در حالی برگزار میشد که طرفهای اروپایی ادعای تلاش برای توسعه روابط با ایران را مطرح میکردند و ادعا داشتند که با امضای برجام این امر محقق میشود. برجام نیز امضا و اجرایی شد اما تا به امروز یک اصل مشاهده شده و آن اینکه ایران پایبند تعهداتش بوده و طرف مقابل صرفا به کلمات امید داریم، تلاش میکنیم، در حال بررسی است، برنامهریزی میکنیم بسنده کرده و در عمل اقدامی نداشته است. طی روزهای اخیر اروپا بیانیهای را صادر و بر ادامه پایبندی به برجام و تلاش برای تحقق اهداف برجامی و منافع ایران در چارچوب آن تاکید کرد. این اقدام در حالی با نام پایبندی اروپا به برجام صورت گرفت که از سوی برخی از کشورها رفتارهایهای قابل تاملی مشاهده میشود که از محوریترین آنها را در عملکرد انگلیس میتوان مشاهده کرد.
وزارت خارجه انگلیس با صدور بیانیهای درباره سفر اتباع این کشور به ایران هشدار داد. وزارت خارجه انگلیس به تمامی اتباع این کشور توصیه کرده از سفر به محدوده ۱۰۰ کیلومتری خط مرزی افغانستان و ایران، محدوده ۱۰ کیلومتری خط مرزی ایران و عراق، استان سیستان و بلوچستان، منطقه شرق محور بم به جاسک، شامل خود شهر بم خودداری کنند. لندن، به علاوه تمامی اتباع انگلیسی - ایرانی را از سفر به سایر نقاط ایران جز در موارد ضروری منع کرده است.
وزارت خارجه انگلیس در توضیح درباره دلایل این توصیهها به «بارش غیرمعمول» باران در ایران و وقوع پدیدههایی مانند سیل، رانش زمین، آبگرفتگی و... در برخی مناطق اشاره کرده است. دولت انگلیس در ادامه مدعی شده اتباع این کشور، به ویژه اتباع دو تابعیتی با خطر «بازداشت خودسرانه» در ایران مواجه هستند. لندن خاطرنشان کرده است: «تمامی اتباع انگلیس بایستی به دقت خطرات سفر به ایران را در نظر بگیرند.»
همزمان با این ادعای دولت انگلیس، اداره پست «رویال میل» انگلیس اعلام کرد که از اول ماه می، ارسال تمامی بستههای پستی به مقصد ایران را تا اطلاع ثانوی متوقف کرده است. شرکت پستی «پارسل پست» نیز از توقف ارسال هرگونه محموله پستی و نامه به ایران خبر داد.این دو شرکت پستی تحریمهای آمریکا علیه ایران را دلیل توقف ارسال بستههای پستی و نامه اعلام کرده است.
مجموع این اقدامات از سوی انگلیس در حالی صورت میگیرد که در باب آن چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه اقدامات ساختار پستی انگلیس، اقدامی علیه برجام بوده و دولت انگلیس مسئول مستقیم این اقدام است. سران این کشور با ادعای مستقل بودن ساختار اقتصادی کشورشان نمیتوانند مسئولیت خود را در قبال برجام نادیده بگیرند چنانکه آنها در زمان اعمال تحریم، اهمیتی به استقلال شرکتها و بخشهای اقتصادی نداده و اقدام به تحریم میکنند اکنون نیز برای اجرای برجام باید اقدام عملی صورت داده و موانع را رفع سازند.
نکته مهم آنکه کشورهای اروپایی از جمله انگلیس که توان مقابله با اقدام بخشی کوچک همچون پست را ندارند چگونه ادعای اجرای کانال مالی مشترک با ایران را سر میدهند. چگونه میتوان اعتماد کرد که کشوری مانند انگلیس با ادعای مستقل بودن شرکتها در اجرای کانال مالی ادعایی کارشنکنی نکرده و از تعهداتشان شانه خالی نکنند. رفتار انگلیس چه در حوزه اقتصادی و چه در صدور بیانیه هشدار به سفر به ایران نشانگر ادامه همراهی همهجانبه لندن با آمریکاست که بیصداقتی و غیرقابل اعتماد بودن انگلیس را آشکار میسازد. این سناریو وجود دارد که انگلیس با مسائل حاشیهای مانند صدور چنین بیانیهای به دنبال حاشیهسازی برای عدم اجاری تعهدات برجامیاش است چنانکه پیشتر نیز بهانه لزوم تغییر رفتار ایران در حوزه منطقهای، موشکی و... را مطرح کرده بود.
دوم آنکه انگلیس در حالی ادعای بازداشت شدن در ایران را مطرح کرده است که سالیانه افراد بسیاری از سراسر دنیا به ایران سفر میکنند و هیچ مشکلی برای آنها ایجاد نمیشود. افرادی نیز که در ایران به عنوان دوتابعیتی بازداشت شدهاند تماما دارای پروندههای جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی ایران را داشتهاند. رفتار انگلیس نشان میدهد که آنها برآنند تا پرونده یک جاسوس را به همه مردم انگلیس نسبت دهد. چنانکه در اقدامی غیراصولی و غیرمعمول جرمی هانت، وزیر امور خارجه انگلیس پیشتر اعلام کرد «نازنین زاغری»، محکوم امنیتی بازداشتشده در ایران را تحت «حمایت دیپلماتیک» قرار کرده است. قطعا انگلیس با چنین اقداماتی نمیتواند به باجخواهی از ایران بپردازد و استقلال دستگاه قضایی اصلی است که هرگز تحت تاثیر فشارها و رفتارهای غیراصولی کشورهای دیگر قرار نمیگیرد.
سوم آنکه ادعای انگلیس مبنی بر عدم سفر به ایران به خاطر سیلاب، نوعی جوسازی غیرواقعگرایانه است که میتوان آن را بخشی از ایرانهراسی دانست. انگلیس با این ادعاها سعی دارد ایران را کشوری عقب مانده و ناتوان در مدیریت بحران معرفی نماید در حالی که جهانیان اذعان دارند ایران بهترین مدیریت را در حوادث اخیر داشته و حتی از کشورهای اروپایی نیز برتر بوده است. بر این اساس ادعای هشداری انگلیس صرفا یک اقدام تبلیغاتی منفی علیه جمهوری اسلامی است که در ادامه سیاستهای تحریمی علیه ایران صورت میگیرد چنانکه انگلیس نیز در جمع کشورهایی بوده که به اقدام آمریکا مبنی بر تحریم مراکز امدادرسان که مانع ارسال کمکهای صلیبسرخ به ایران شده، اعتراض نداشته و حتی با آن همراهی کرده است.
چهارم آنکه یکی دیگر از ابعاد ادعایی انگلیس را تهدیدات امنیتی تشکیل میدهد و تلاش کرده تا چنان وانمود سازد که ایران کشوری ناامن بوده و در عین حال ایران را حامی و محور تروریسم معرفی کرده است. این ادعا در حالی صورت گرفته که اگر بحث تروریسم مطرح باشد انگلیس خود اولین تروریست و تروریسمپرور است چنانکه گروهک تروریستی منافقین آزادانه در این کشور فعالند. انگلیس خود اولین تروریست است چنانکه جنایات این کشور در عراق و افغانستان بر کسی پوشیده نیست. انگلیس که برای منافع اقتصادی از سعودی قاتل مردم یمن حمایت و حاضر به قطع ارسال سلاح برای آن نیست نمیتواند از حقوق بشر و مقابله با تروریسم سخن بگوید. انگلیس همواره حامی رژیم صهیونیستی به عنوان محور تروریسم دولتی در منطقه و آمریکا یعنی تروریسم جهانی است لذا نمیتواند ادعای ضدیت با تروریسم داشته باشد.
در جمعبندی نهایی از آنچه در باب رفتارهای اخیر انگلیس ذکر شد میتوان دریافت که دولتمردان لندن همچنان همان سیاستهای ضد ایرانی را ادامه میدهند انگلیس در کنار آمریکا همچنان در توهم فشار بر ایران برای مطالبهگریهای زیادهخواهانه و البته حمایت از رژیم صهیونیستی و در عین حال سرکیسه کردن برخی کشورهای عربی با ادعای مقابله با ایران است. البته نباید فراموش کرد که دولت انگلیس به نخستوزیری «ترزا می» اکنون با بحرانهای داخلی شدید و البته ناتوانی در عرصه برگزیت یا همان توافق با اروپا مواجه است و با حاشیهسازی از جمله علیه ایران به دنبال انحراف افکار عمومی از وضعیت است.
به هر تقدیر اقدامات انگلیس با هر عنوانی که صورت گیرد یک اصل را آشکار میسازد و آن اینکه انگلیس همچنان همان سیاستهای ضد ایرانی را دنبال میکند و انگلیس همان انگلیس کودتای ۲۸ مرداد و همان انگلیسی است که در جنگ جهانی با قحطی میلیونها ایرانی را به کام مرگ فرستاد و در طول جنگ تحمیلی به حمایت از رژیم صدام پرداخت و در ترور دانشمندان هستهای ایران و اعمال تحریمهای ایرانی پا به پای صهیونیستها و آمریکا گام برداشته است.
نویسنده: قاسم غفوری