دیپلماسی به منزله مجموعه تحرکاتی است که از سوی متولیان این عرصه در صحنه بین الملل برای تامین منافع ملی کشور صورت میگیرد. برخلاف گذشته مفهوم دیپلماسی صرفا سیاسی نبوده بلکه ابعاد اقتصادی و نظامی نیز به خود گرفته است چنانکه حضور ایران در معادلات امنیتی منطقه در مبارزه با تروریسم در عراق و سوریه نمودی از دیپلماسی نظامی کشور جهت امنیت کشور و منطقه است.با توجه به اهمیت و جایگاه دیپلماسی اقتصادی در دوران حاضر بسیاری بر لزوم تقویت این حوزه در صحنه دیپلماسی کشور تاکید داشته و آن را از نقاط ضعف در ساختار دیپلماتیک جمهوری اسلامی میدانند. در کنار آنچه ذکر شد در عرصه دیپلماسی کشور نکته قابل توجه سفرهای دوره ای اخیر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه به کشورهایی همچون بنگلادش و اندونزی است که پیش از آن نیز دیدارهایی از ژاپن، چین و روسیه داشته است. نگاهی بر آنچه در این سفرها گذشته نشان میدهد که طرفین از ظرفیتهای بالایی برای توسعه روابط برخوردارند و از سوی دیگر شورای کشورهای مذکور تمایل بسیاری برای توسعه روابط با جمهوری اسلامی داشته و جالب توجه مخالفت آنها با سیاست تحریم و فشارهای آمریکا و اروپا علیه جمهوری اسلامی است که نشانگر اراده این کشورها برای همگرایی با تهران در برابر تهدیدات خارجی است.
در این میان یک نکته قابل توجه مشاهده میشود و آن اقدامات محافل رسانه ای به ویژه در کشورهای غربی برای اهمیت زدایی از این سفرها و حتی عدم پردازش آن است به گونه ای در بسیاری از این رسانهها اشاره ای به تعاملات آنها با تهران نشده و حتی آن را به عنوان نشانه ضعف دیپلماسی ایران بیان کرده اند جالب توجه آنکه همین رسانهها سفرهای ظریف به کشورهای اروپایی را در گسترده ترین ابعاد برجسته سازی کرده و پوشش خبری داده اند. آنها تلاش بسیار کردند تا القاء رویکرد ایران به غرب در میان افکار عمومی برجسته سازی کرده و حتی مباحثی همچون ادعاهای سران فرانسه در باب برجام و اقدامات غرب در قبال آن را به صدر اخبار خود قرار دهند. برجسته سازی احتمالی دیدار روحانی با ترامپ و یا میانجی گری ماکرون رئیس جمهور فرانسه میان تهران، واشنگتن از ابعاد این برجسته سازیها است. حال این سوال مطرح میشود که چرا محافل رسانه ای چنین رویکردی داشته اند و در ورای آن چه اهدافی را پیگیری میکنند؟
نخست آنکه کشورهای مذکور دارای ظرفیتهای بسیاری هستند که میتوانند تامین کننده بسیاری از اهداف اقتصادی، سیاسی جمهوری اسلامی باشند این مساله ضمن ناکارآمد ساختن تحریمهای غربی زمینه ساز آگاهی جهان از ظرفیتها و جایگاه جهانی جمهوری اسلامی برای سایر کشورها و افکار عمومی میشود. دیپلماسی فعال در قبال همسایگان و کشورهای غیر غربی مولفههای مهم برای تامین منافع جمهوری اسلامی است و عدم برجسته شدن مناسبات تهران با این کشورها میتواند اقدامی برای محروم سازی ایران از ظرفیتهای موجود با القاء تصور تنها راه چاره غرب است باشد.
دوم آنکه محافل رسانه ای و سیاسی غربی تلاش دارند تا چنان وانمود سازند که جمهوری اسلامی به رغم ۴۰ سال مقابله با دشمنیهای غرب، نیازمند به این کشورها بوده و تنها راه تهران برای آنچه خروج از چالشهای اقتصادی مینامند در گرو روابط با غرب است. این نوع رویکرد تحقیرآمیز با هدف تضعیف روحیه مقاومت در برابر زیاده خواهیهای غرب در میان ملت ایران و گرفتارسازی مسئولان در اشتباه محاسباتی غرب تنها ناجی است صورت میگیرد. تضعیف جایگاه جهانی ایران با القاء شکست مقاومت ایران در برابر نظام سلطه که خود نوعی تحریم پنهان است از دیگر ابعاد این سیاستهاست.
نکته مهم آنکه امروزه افکار عمومی جهان دیگر غرب را به عنوان تنها ناجی نمیداند و نگاهی منفور به نظام سرمایه داری دارند. محافل رسانه ای غربی ماموریت دارند تا با وابسته نشان دادن جمهوری اسلامی به کمکهای غربی به احیای جایگاه غرب در میان افکار عمومی جهان بپردازند. با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که به حاشیه رفتن رسانهای سفرهای ظریف به کشورهای منطقه و کشورهای شرقی نظیر آنچه در سفرهای اخیر وی به بنگلادش، اندونزی، چین، روسیه و ژاپن صورت گرفت اقدامی در چارچوب اهمیت زدایی از توان دستگاه دیپلماسی در پی گیر منافع ملی در سراسر جهان و نمایش گذاشتن چهرههای ناجی گونه از غرب بوده است. حال آنکه حقیقت امر آن است که اروپا و آمریکا بی تعهدترین کشورها هستند که رفتارشان در قبال برجام به خوبی این امر را آشکار میسازد چنانکه رویکرد به کشورهای همسایه غیرغربی اکنون اصلی ترین مولفه برای تامین منافع ملی از جمله در حوزه اقتصادی هستند.
نویسنده: قاسم غفوری