رسیدن ملتها به اقتدار و توانایی برتر نیازمند تحقق مولفههای متعددی است که حرکت متوازن آنها امری ضروری است. در مجموع سه اصل قدرت دفاعی نظامی، ثبات اقتصادی و توانایی فرهنگی را میتوان ارکان اصلی تحقق این مهم دانست. نگاهی به وضعیت این سه مولفه در جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که در حوزه اقتدار دفاعی، به همت جوانان این مرز و بوم دستاوردهای همه جانبهای حاصل شده و جهانیان بر این اقتدار اذعان دارند. هر چند که مسائل اقتصادی و معیشتی قطعا از اولویتهای هر فرد و در کلان، کل کشور است، اما نگاهی ریشهای به مشکلات کشور و راهکارهای حل آن، نشانگر اولویت بودن توانایی فرهنگی بر ثبات اقتصادی است. ساختار کشورها براساس دو شاخصه چینش میشود. بخشی مسئولان و مدیران ارشد و بخشی مردم و ساختارهای مردم نهاد جامعه.
همگان اذعان دارند که برای تحقق اهداف اقتصادی، یک مدیریت صحیح و کارآمد لازم است و فقدان آن زمینه ساز چالشهای اقتصادی و اجتماعی میشود. حال این سوال مطرح است که نقش توانایی فرهنگی در حوزه مدیریت و رسیدن به ثبات اقتصادی چیست؟ فرهنگ مسئولیت پذیری و پاسخگویی یعنی متعهد شدن مسئولان نسبت به تکالیف خود در اداره کشور و اعتماد مردم، اگر وجود نداشته باشد و مسئولان در قبال کاری که انجام میدهند، نیاز به پاسخگویی را احساس نکنند، بعضا دچار انحراف و تعلل در انجام وظایف میشوند. به عنوان مثال جریانهای سیاسی که در ساختار دولت نقش دارند و در قامت وزیر و معاون و ... بودهاند در ماههای پایانی دولتها از آنها اعلام برائت کرده و با واژه از دولت حمایت نمیکنیم، مسئولیت پاسخگویی را کنار میگذارند، حال آنکه ترکیب کابینه دولت برگرفته از اعضاء و نمایندگان آنها بوده است و باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.
نکته دیگر فرهنگ کار جهادی و خدمت رسانی است، فرهنگی که براساس آن خدمت صادقانه به مردم بدون چشم داشت ارزش و اصلی رفتاری است که خدمت شبانه روزی را به همراه دارد. در این میان فرهگ شفافیت و مبارزه با فساد اصلی مهم در جلب اعتماد مردمی است و از سوی دیگر زمینه ساز قرار گرفتن مسئولین در اتاق شیشهای میشود که نتیجه آن عدم گرفتار شدن در چرخه فساد و سوء استفاده گرانی است که با نفوذ به دنبال سوء استفاده شخص هستند. نکته مهم در فرهنگ مسئولان فرهنگ مردمی بودن و تکیه بر مردم به جای چشم داشت به خارج است. متاسفانه فرهنگ نگاه صرف به بیرون موجب شده تا ظرفیتهای داخلی کشور نادیده گرفته شود که برجام را میتوان نمودی از این اشتباه محاسباتی دانست. بخش دیگر در نقش توانایی فرهنگی در تحقق ثبات سیاسی را در فرهنگ اجتماعی میتوان جستجو کرد. این حقیقت انکارناپذیر است که نیازهای معیشتی و اقتصادی، جامعه را از حوزه فرهنگی دور میسازد اما با نگاهی عمیق میتوان دریافت که تقویت توان فرهنگی جامعه مولفهای مهم برای رسیدن به ثبات اقتصادی است. فرهنگ همدلی و اتحاد در رقابت در دستگیری از یکدیگر به جای رقابت اقتصادی، اصلی مهم در این عرصه است. نمود عینی این امر را در طول ۸ سال دفاع مقدس میتوان مشاهده کرد که افراد جان میدادند برای دادن جان به یکدیگر و یا در جریان کرونا، همدلیهای مومنانه توانست میلیونها نفر را در کسب معیشت سازی نماید و بسیاری از پیامدهای اقتصادی کرونا را مرتفع سازد. نکته مهم دیگر فرهنگ باورپذیری مقاومت به جای وادادگی است. تجربه نشان داده است که عقلانیت یعنی مقاومت و ایستادگی نه ترس و تن دادن به سازش به بهانه دوگانه جنگ و تحریم.
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت کلید حل مشکلات کشور در داخل است نه خارج و محور اصلی آن نیز تحقق توامند شدن فرهنگی است که نتیجه آن ثبات اقتصادی است چنانکه فرهنگ مذکور تحقق اقتدار دفاعی را رقم زد.
نویسنده: قاسم غفوری