دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا که او را دیوانه لقب داده بودند، در طول ۴ سال ریاست جمهوری هر آنچه که توانست علیه ایران به کار برد. البته اقدامات وی امر تازهای نبود، چرا که آمریکا از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، با ایران به دشمنی پرداخته است و در هر مقطعی از سیاستهای خصمانه خود، از همه نوع ابزار و ادواتی که در اختیار داشته بهره برده تا بتواند انقلاب اسلامی و تأثیر گسترده آن را مهار کند.
همه رؤسای جمهور آمریکا بدون استثناء تنها سیاست دشمنی علیه ایران را در پیش گرفتند و هیچگاه از خود نرمش و تعامل و کوتاه آمدن از دشمنی، نشان ندادند. ترامپ هم مانند دیگر رؤسای جمهور آمریکا به دشمنی با ایران ادامه داد همانگونه که باراک اوبامای مؤدب! با جمهوری اسلامی دشمنی کرد. تفاوتی میان هیچ یک از رؤسای جمهور آمریکا علیه ایران دیده نمیشود. تصور این که با رفتن دونالد ترامپ و روی کار آمدن جو بایدن اتفاقات مثبتی نسبت به ایران میافتد، یک محاسبه اشتباه سیاسی است که برخی تصور آن را داشته و دارند.
اما آیا شکست ترامپ و پیروزی بایدن تغییری در سیاستهای آمریکا علیه ایران شکل داده است؟
آیا بایدن که با تعابیر رئیس جمهور منطقی و معقول خطاب میشود، سیاستهای دیوانهوار ترامپ را کنار گذاشت؟! بایدن، پیگیر همان سیاستهایی است که ترامپ علیه ایران پیاده کرد، هیچ نرمش و تمکین به قوانین بینالمللی در رفتار سیاسی دولت جو بایدن نسبت به ایران دیده نمیشود.
اگر برخی بایدن را یک رئیس جمهور معقول و منطقی میپندارند، کمترین کار ممکن که از دست او برمیآمد، بازگشت آمریکا به برجام و پایبندی به تعهداتی بود که دولت اوباما آن را امضاء کرد، اما دولت ترامپ از آن خارج شد و بایدن نیز پس از نزدیک به ۳ ماه از ریاست جمهوری، همچنان اصرار بر فشار حداکثری به ایران دارد. دولت جو بایدن پا را فراتر گذاشته و خواستههای بیشتری را پیگیری میکند و در واقع برجام و نتایج آن، آمریکا را سیر نکرده، بلکه گرسنهتر از گذشته، همچون گرگ حریص سعی دارد تا هر آنچه که ایران تاکنون دست و پا کرده با درندگی همیشگی خود به چنگ آورد.
ایران مقتدر و قدرتمند، موی دماغ آمریکا است و هر رئیس جمهوری که در این کشور بر سر کار بیاید، تحمل ایران را نخواهد داشت.
هر روز که جمهوری اسلامی ایران به تولید قدرت در همه زمینهها میپردازد، سیاستهای خصمانه ایالات متحده نیز بیاثرتر گشته تا جایی که به ناکامی کامل نزدیک میشود. فشار حداکثری علیه ایران باعث آزار مردم شده است، اما میتوان با مدیریت صحیحتر، از حجم فشارها کاست و باعث شد تا مردم سختی کمتری را تحمل کنند. به همین خاطر آمریکا نگران انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه ۱۴۰۰ است. اگر قرار است که در روند توافق هستهای تغییراتی ایجاد شود، این تغییرات باید به نفع ایران باشد، در حالی که آمریکا مطالبه تغییر برجام به نفع خود را دارد و در کنار آن سعی میکند تا برجامهای دیگری را به جمهوری اسلامی تحمیل کند.
سند همکاری ۲۵ ساله تهران و پکن در سفر وزیر خارجه چین به ایران، امضاء شد که این اتفاق بسیار مهم و حساس، باعث خواهد شد تا آمریکا نسبت به سیاستهای خود تجدید نظر کند. این تجدید نظر میتواند هم از جنبه منفی اتفاق بیفتد هم مثبت که البته به درک سیاسی مقامات کاخ سفید بستگی دارد. ایران و چین در راهی گام نهادهاند که میتواند باعث تحولات بزرگی در دو کشور و منطقه باشد.
سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، یک سند جامع الاطراف است که همه ابعاد را در نظر دارد بدون آن که توجهی به تحریمهای اقتصادی آمریکا داشته باشد. حتی افایتیاف نیز نمیتواند مانعی بر سر راه این سند همکاری باشد و این اتفاق خود ثابت میکند که نپیوستن به افایتیاف مانعی بر سر راه گسترش روابط با دیگر کشورها به ویژه کشورهای برخوردار از استقلال سیاسی و اقتصادی نیست.
به امید آمریکا نشستن و چشم دوختن به گوشهچشمی نشان دادن از سوی آن، تاکنون باعث زیانهای زیادی برای کشور شده است. نگاه به غرب، باید به شرق گردش پیدا کند، هر چند واحد شناسایی، گرای شرق را دیرهنگام داده است، اما همین نیز غنیمت است و بهجای آن که برخی در تخریب سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین برآیند، باید از آن استقبال کنند و سیاه نمایی و فرافکنی را کنار بگذارند. تجربه برجام نشان داد که دست به سوی آمریکا دراز کردن سودی برای ایران نداشته است، چراکه دست چدنی در دستکش مخملی پنهان است و هر گاه ایران به سوی آمریکا گرایش پیدا کند و تصور حل مشکلات را به عادیسازی روابط با ایالات متحده گره بزند، دست چدنی در دستکش مخملی را دریافت خواهد کرد.
نویسنده: محمد صفری