در کنار تحولات سرنوشتساز غرب آسیا با محوریت لبنان و فلسطین و لزوم توجه جهانی به نسلکشیها و جنایاتی که رژیم صهیونیستی با همراهی غرب صورت میدهد، صحنه جهانی در روزهای آتی شاهد برگزاری دو تحول بسیار مهم است. پاکستان امروز و فردا، میزبان بیست و سومین اجلاس نخست وزیران و معاونان روسای جمهور کشورهای عضو سازمان سازمان خواهد بود.
در همین راستا نیز عارف معاون اول رئیس جمهوری اسلامی ایران در این اجلاس حضور و به تشریح مواضع ایران خواهد پرداخت. در حال حاضر ۱۰ کشور شامل چین، روسیه، هند، ایران، پاکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و بلاروس اعضای اصلی سازمان همکاری شانگهای هستند و تعداد قابل توجهی از کشورهای مسلمان منطقه از جمله عربستان، ترکیه، مصر و ... نیز از شرکای گفت و گوی این سازمان هستند. حضور کشورهایی نظیر چین، روسیه، ایران ، هند و پاکستان، همچنین حضور کشورهای مهم حوزه آسیای میانه نیز نقش داشتن کشورهایی مهم جهان اسلام از جمله عربستان، مصر و ترکیه در سازمان همکاری شانگهای، انتظارات فراوانی از این سازمان برای نقش آفرینی در کمک به صلح و امنیت و عدالت در منطقه نزد مردم و افکار عمومی جهان ایجاد کرده است.
در تحول مهمی دیگر شانزدهمین اجلاس بریکس در تاریخ ۱ الی ۳ آبان در کازان روسیه برگزار خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران از تاریخ ۱۱ دی ۱۴۰۲ به همراه چهار کشور عربستان، امارات، مصر و اتیوپی به عضویت کامل گروه بریکس درآمد و در این اجلاس نیز پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران شرکت خواهد کرد.
این دو اجلاس با مشارکت همه جانبه ایران در حالی برگزار میشود که چند نکته در قبال آنها قابل توجه است. نخست آنکه نقش آفرینی ایران در پیمانها بیانگر نقش و جایگاه جهانی کشورمان بوده که ادعای غرب مبنی بر انزوای ایران را مردود میسازد. به عبارتی دیگر آنچه موجب تمایل این اتحادیهها به همگرایی و پذیرش ایران شده است، ظرفیتهای درونی و جهانی آن است که میتواند منافع مشترک بسیاری را به همراه داشته باشد بویژه اینکه ایران در دستیابی به دانش فنی و مهندسی و علوم روز دنیا توانسته دستاوردهای بسیاری را ثبت نماید در عین آنکه موقعیت جغرافیایی ایران مسئله ای مهم در ترانزیت جهانی و طرحهایی همچون طرح جاده ابریشم میباشد.
دوم آنکه بسیاری از اعضای این پیمانها از سوی غرب مورد تحریم قرار گرفته و در کنار تروریسم اقتصادی و روانی، با تروریسم امنیتی غرب نیز مواجه شدهاند. همگرایی اقتصادی میان اعضای شانگهای و بریکس میتواند ضمن رفع نیازهای اقتصادی اعضا و شکستن دیوار تحریمها، چندجانبهگرایی جهانی را نیز جایگزین یک جانبهگرایی سلطهگرایانه غرب نمایند.
سوم آنکه مروری بر تحولات جهانی نشان میدهد که نظام سلطه با محوریت آمریکا که در مسیر زوال قرار گرفته برآن است تا با سناریوی جهان بحرانزده در قالب جنگهای منطقهای جایگاه خود را حفظ و سایرین را مطیع خود سازد. در کنار جنگ اوکراین آنچه امروز در غرب آسیا جریان دارد را در این چارچوب میتوان تحلیل کرد چنانکه آمریکا ضمن دفاع از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان از آن به عنوان نظم نوین خاورمیانه یاد میکند. طرح آمریکاییها آن است که با نابودی مقاومت منطقه در نهایت رژیم صهیونیستی را به هاب انرژی و ترانزیت منطقه مبدل سازد بگونهای که سایر کشورها برای حیات خود وابسته به این رژیم و آمریکا باشند. به عبارتی در کنار حذف استقلال و امنیت کشورهای منطقه، غرب به دنبال حذف روسیه و چین از معادلات منطقه از جمله نابودی طرح جاده ابریشم میباشد. در چنین شرایطی به نظر میرسد یکی از مهمترین تکالیف و وظایف شانگهای و بریکس، میتواند حمایت از فلسطین و لبنان آن هم نه در حد شعارهای دیپلماتیک بلکه با رویکردی عملی است تا در نهایت مقابلهای جهانی با طراحی یک جانبهگرایانه هولناک غرب در منطقه صورت گیرد.
قدر هسلم جبهه مقاومت چنانکه تا به امروز نشان داده در نهایت تعیین کننده سرنوشت منطقه خواهد بود و شکست تنها گزینه صهیونیستها و متحدانش است اما نقش آفرینی شانگهای و بریکس در کنار مشارکت آنها در تحقق نظم نوین جهانی میتواند زمینه ساز ارتقای جایگاه این پیمانها نزد افکار عمومی به عنوان ناجی مظلوم در برابر ظالم باشد که قطعا تاثیرات بسیاری بر نقش آفرینی جهانی آنها خواهد داشت.
در همین راستا نیز عارف معاون اول رئیس جمهوری اسلامی ایران در این اجلاس حضور و به تشریح مواضع ایران خواهد پرداخت. در حال حاضر ۱۰ کشور شامل چین، روسیه، هند، ایران، پاکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و بلاروس اعضای اصلی سازمان همکاری شانگهای هستند و تعداد قابل توجهی از کشورهای مسلمان منطقه از جمله عربستان، ترکیه، مصر و ... نیز از شرکای گفت و گوی این سازمان هستند. حضور کشورهایی نظیر چین، روسیه، ایران ، هند و پاکستان، همچنین حضور کشورهای مهم حوزه آسیای میانه نیز نقش داشتن کشورهایی مهم جهان اسلام از جمله عربستان، مصر و ترکیه در سازمان همکاری شانگهای، انتظارات فراوانی از این سازمان برای نقش آفرینی در کمک به صلح و امنیت و عدالت در منطقه نزد مردم و افکار عمومی جهان ایجاد کرده است.
در تحول مهمی دیگر شانزدهمین اجلاس بریکس در تاریخ ۱ الی ۳ آبان در کازان روسیه برگزار خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران از تاریخ ۱۱ دی ۱۴۰۲ به همراه چهار کشور عربستان، امارات، مصر و اتیوپی به عضویت کامل گروه بریکس درآمد و در این اجلاس نیز پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران شرکت خواهد کرد.
این دو اجلاس با مشارکت همه جانبه ایران در حالی برگزار میشود که چند نکته در قبال آنها قابل توجه است. نخست آنکه نقش آفرینی ایران در پیمانها بیانگر نقش و جایگاه جهانی کشورمان بوده که ادعای غرب مبنی بر انزوای ایران را مردود میسازد. به عبارتی دیگر آنچه موجب تمایل این اتحادیهها به همگرایی و پذیرش ایران شده است، ظرفیتهای درونی و جهانی آن است که میتواند منافع مشترک بسیاری را به همراه داشته باشد بویژه اینکه ایران در دستیابی به دانش فنی و مهندسی و علوم روز دنیا توانسته دستاوردهای بسیاری را ثبت نماید در عین آنکه موقعیت جغرافیایی ایران مسئله ای مهم در ترانزیت جهانی و طرحهایی همچون طرح جاده ابریشم میباشد.
دوم آنکه بسیاری از اعضای این پیمانها از سوی غرب مورد تحریم قرار گرفته و در کنار تروریسم اقتصادی و روانی، با تروریسم امنیتی غرب نیز مواجه شدهاند. همگرایی اقتصادی میان اعضای شانگهای و بریکس میتواند ضمن رفع نیازهای اقتصادی اعضا و شکستن دیوار تحریمها، چندجانبهگرایی جهانی را نیز جایگزین یک جانبهگرایی سلطهگرایانه غرب نمایند.
سوم آنکه مروری بر تحولات جهانی نشان میدهد که نظام سلطه با محوریت آمریکا که در مسیر زوال قرار گرفته برآن است تا با سناریوی جهان بحرانزده در قالب جنگهای منطقهای جایگاه خود را حفظ و سایرین را مطیع خود سازد. در کنار جنگ اوکراین آنچه امروز در غرب آسیا جریان دارد را در این چارچوب میتوان تحلیل کرد چنانکه آمریکا ضمن دفاع از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان از آن به عنوان نظم نوین خاورمیانه یاد میکند. طرح آمریکاییها آن است که با نابودی مقاومت منطقه در نهایت رژیم صهیونیستی را به هاب انرژی و ترانزیت منطقه مبدل سازد بگونهای که سایر کشورها برای حیات خود وابسته به این رژیم و آمریکا باشند. به عبارتی در کنار حذف استقلال و امنیت کشورهای منطقه، غرب به دنبال حذف روسیه و چین از معادلات منطقه از جمله نابودی طرح جاده ابریشم میباشد. در چنین شرایطی به نظر میرسد یکی از مهمترین تکالیف و وظایف شانگهای و بریکس، میتواند حمایت از فلسطین و لبنان آن هم نه در حد شعارهای دیپلماتیک بلکه با رویکردی عملی است تا در نهایت مقابلهای جهانی با طراحی یک جانبهگرایانه هولناک غرب در منطقه صورت گیرد.
قدر هسلم جبهه مقاومت چنانکه تا به امروز نشان داده در نهایت تعیین کننده سرنوشت منطقه خواهد بود و شکست تنها گزینه صهیونیستها و متحدانش است اما نقش آفرینی شانگهای و بریکس در کنار مشارکت آنها در تحقق نظم نوین جهانی میتواند زمینه ساز ارتقای جایگاه این پیمانها نزد افکار عمومی به عنوان ناجی مظلوم در برابر ظالم باشد که قطعا تاثیرات بسیاری بر نقش آفرینی جهانی آنها خواهد داشت.
قاسم غفوری