عرصه سیاست خارجی کشورمان در حالی با محوریت توسعه روابط با همسایگان و اولویت بخشی به دیپلماسی اقتصادی و مقابله با فتنه انگیزیها و بحرانسازیهای دشمنان منطقه بویژه رژیم صهیونیستی و حامیانش جریان دارد که مسئلهای حاشیهای از سوی برخی جریانهای سیاسی و رسانهای به عنوان یک اولویت مطرح میشود و آن مذاکره با آمریکاست. برخی بر این ادعایند که حل تمامی مشکلات کشور در گرو مذاکره و تعامل با آمریکاست و در این راه ایران باید ضمن پذیرش یک جانبه گرایی جهانی واشنگتن در مسیر رفع موانع تعامل با آن گام بردارد. برخی نیز آمریکا را زنجیرهایی میدانند که اقتصاد و رفع نیازهای کشور را به اسارت گرفته است و راه حل مقابله با این وضعیت نیز رویکرد به مذاکره مستقیم با آمریکاست.
عدهای نیز با اشاره به غروب برجام در مهر ماه 1404 تاکید دارند که برای جلوگیری از اجرای مکانیسم ماشه یا همان بازگشت تحریمها باید از آنچه فرصت تاریخی آمدن ترامپ مینامند بهره گرفت. دامنه این تفکرات چنان است که نه تنها در حوزه رسانهای نسخه مذاکره مستقیم با آمریکا را تجویز میکنند که حتی در مجامع جهانی نیز ترامپ را اهل تعامل معرفی و از آمادگی تهران برای توافق با آن میگویند. پیروان این دیدگاه در حالی که اذعان دارند اف ای تی اف باری از مشکلات برنخواهد داشت اما بازهم تاکید میکنند که ایران باید به اف ای تی اف پیوسته تا چراغ سبزی باشد برای سوق دادن طرفهای غربی از جمله واشنگتن به مذاکره با ایران.
جالب توجه تر آنکه برخی عنوان میکنند که ایران به دنبال پیوستن به اف ای تی اف نیست و صرفا میخواهد به بخشیهایی همچون سی اف تی و پالرمو بپیوندد حال آنکه شواهد امر نشان میدهد که ایران در دولت یازدهم و دوازدهم سی هشت بند از اف ای تی اف را اجرا کرده و صرفا دو بند پالرمو و سی اف تی باقی مانده است که در صورت تصویب عملا ایران تمام اف ای تی اف را اجرا کرده و دیگر راه برگشتی نیز نخواهد داشت.
مجموع این مباحث در حالی مطرح میشود که کارنامه دو هفتهای ورود ترامپ به کاخ سفید و صدور فرامین اجرایی آن دو نکته اساسی را اشکار میسازد. نخست آنکه بسیاری از اجراییات ترامپ را انتقام گیری از آنانی تشکیل میدهد که در دوران اول ریاست جمهوریاش و یا در چهار سال بایدن و مبارزات انتخاباتی، خسارتها و شکست هایی را به او وارد کرده اند. از اعضای حزب جمهوریخواه همچون بولتون و پمپئو گرفته تا قاضیهای فدرال و رسانهها.
دوم آنکه ترامپ با نام آنچه بهبود اقتصاد آمریکا مینامد تعرفههای تجاری بسیاری را علیه سایر کشورها بویژه متحدان قدیمی آمریکا وضع کرده است. اروپایی که از جنگ جهانی دوم تا به امروز متحد آمریکا بوده و در دو دهه جنگ افروزی آمریکا از افغانستان تا اوکراین هزینههای بسیاری داده امروز در معرض تعرفههای تجاری سنگین آمریکا قرار گرفته است در حالی که ترامپ از این مرحله هم پا را فراتر گذاشته و به تمامیت ارضی متحدانی چون دانمارک دست درازی کرده است.
با توجه به این دو مولفه اکنون این سوال اصلی مطرح است که در حالی که ایران در دوران اول ریاست جمهوری ترامپ، شکست فشار حداکثری را به آن تحمیل کرده است و در شرایطی که ترامپ حتی به متحدان اروپایی آمریکا نیز رحم نمیکند، چگونه میتوان امیدوار به توافق به آن و یا پایبند بودن او به تعهداتش بود؟ چه ضمانتی وجود دارد که ایران برای رسیدن به منافع اقتصادی با آمریکا توافق نماید گرفتار باجخواهیهای آمریکا در قالب تعرفههای تجاری و یا گروگانگیری متن توافق توسط این کشور نشود؟ وقتی ترامپ به متحدان قدیمی آمریکا همچون اروپا رحم نمیکند و منافع خود را بر منافع آنها برتری میدهد آیا میتوان امیدوار بود که توجهی به منافع ایران داشته باشد؟
رفتار شناسی ترامپ نشان میدهد که او جز تحقیرسازی و تسلط بر کشورها هدف دیگری ندارد چنانکه امروز اروپا گرفتار باجخواهیهای اقتصادی و مالی آمریکا شده است. سرنوشت سیاه و نامعلوم متحدان قدیمی واشنگتن درس عبرتی است برای آنانی که همچنان در تصور تعامل با ترامپ می باشند و آن را حلال مشکلات کشور عنوان میکنند. قدر مسلم هیچ شیشهای با دستمال کثیف پاک نخواهد شد چنانکه هیچ مشکلی با دل بستن به آمریکا حل نخواهد شد و تنها راه تکیه بر داشتههای داخلی و دستکشیدن از خودتحقیری و خودتحریمی است.
عدهای نیز با اشاره به غروب برجام در مهر ماه 1404 تاکید دارند که برای جلوگیری از اجرای مکانیسم ماشه یا همان بازگشت تحریمها باید از آنچه فرصت تاریخی آمدن ترامپ مینامند بهره گرفت. دامنه این تفکرات چنان است که نه تنها در حوزه رسانهای نسخه مذاکره مستقیم با آمریکا را تجویز میکنند که حتی در مجامع جهانی نیز ترامپ را اهل تعامل معرفی و از آمادگی تهران برای توافق با آن میگویند. پیروان این دیدگاه در حالی که اذعان دارند اف ای تی اف باری از مشکلات برنخواهد داشت اما بازهم تاکید میکنند که ایران باید به اف ای تی اف پیوسته تا چراغ سبزی باشد برای سوق دادن طرفهای غربی از جمله واشنگتن به مذاکره با ایران.
جالب توجه تر آنکه برخی عنوان میکنند که ایران به دنبال پیوستن به اف ای تی اف نیست و صرفا میخواهد به بخشیهایی همچون سی اف تی و پالرمو بپیوندد حال آنکه شواهد امر نشان میدهد که ایران در دولت یازدهم و دوازدهم سی هشت بند از اف ای تی اف را اجرا کرده و صرفا دو بند پالرمو و سی اف تی باقی مانده است که در صورت تصویب عملا ایران تمام اف ای تی اف را اجرا کرده و دیگر راه برگشتی نیز نخواهد داشت.
مجموع این مباحث در حالی مطرح میشود که کارنامه دو هفتهای ورود ترامپ به کاخ سفید و صدور فرامین اجرایی آن دو نکته اساسی را اشکار میسازد. نخست آنکه بسیاری از اجراییات ترامپ را انتقام گیری از آنانی تشکیل میدهد که در دوران اول ریاست جمهوریاش و یا در چهار سال بایدن و مبارزات انتخاباتی، خسارتها و شکست هایی را به او وارد کرده اند. از اعضای حزب جمهوریخواه همچون بولتون و پمپئو گرفته تا قاضیهای فدرال و رسانهها.
دوم آنکه ترامپ با نام آنچه بهبود اقتصاد آمریکا مینامد تعرفههای تجاری بسیاری را علیه سایر کشورها بویژه متحدان قدیمی آمریکا وضع کرده است. اروپایی که از جنگ جهانی دوم تا به امروز متحد آمریکا بوده و در دو دهه جنگ افروزی آمریکا از افغانستان تا اوکراین هزینههای بسیاری داده امروز در معرض تعرفههای تجاری سنگین آمریکا قرار گرفته است در حالی که ترامپ از این مرحله هم پا را فراتر گذاشته و به تمامیت ارضی متحدانی چون دانمارک دست درازی کرده است.
با توجه به این دو مولفه اکنون این سوال اصلی مطرح است که در حالی که ایران در دوران اول ریاست جمهوری ترامپ، شکست فشار حداکثری را به آن تحمیل کرده است و در شرایطی که ترامپ حتی به متحدان اروپایی آمریکا نیز رحم نمیکند، چگونه میتوان امیدوار به توافق به آن و یا پایبند بودن او به تعهداتش بود؟ چه ضمانتی وجود دارد که ایران برای رسیدن به منافع اقتصادی با آمریکا توافق نماید گرفتار باجخواهیهای آمریکا در قالب تعرفههای تجاری و یا گروگانگیری متن توافق توسط این کشور نشود؟ وقتی ترامپ به متحدان قدیمی آمریکا همچون اروپا رحم نمیکند و منافع خود را بر منافع آنها برتری میدهد آیا میتوان امیدوار بود که توجهی به منافع ایران داشته باشد؟
رفتار شناسی ترامپ نشان میدهد که او جز تحقیرسازی و تسلط بر کشورها هدف دیگری ندارد چنانکه امروز اروپا گرفتار باجخواهیهای اقتصادی و مالی آمریکا شده است. سرنوشت سیاه و نامعلوم متحدان قدیمی واشنگتن درس عبرتی است برای آنانی که همچنان در تصور تعامل با ترامپ می باشند و آن را حلال مشکلات کشور عنوان میکنند. قدر مسلم هیچ شیشهای با دستمال کثیف پاک نخواهد شد چنانکه هیچ مشکلی با دل بستن به آمریکا حل نخواهد شد و تنها راه تکیه بر داشتههای داخلی و دستکشیدن از خودتحقیری و خودتحریمی است.
قاسم غفوری