برگزاری سیزدهمین کنگره حزب مردمسالاری در تهران و کمی قبلتر همایش جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و پیشتر از آنها نشست جبهه اصلاحات متشکل از گروههاي هجدهگانه و نشست جبهه اصولگرایان با دوازده گروه و همچنین جلسه دبیران استانهاي حزب موتلفه اسلامی در مشهد، همگی نشان از آغاز تحرک جریانات سیاسی کشور برای تصاحب کرسیهاي مجلس دهم شورای اسلامی - که در اسفند ماه سال ۹۴ برگزار خواهد شد - دارد.
البته ناگفته نماند؛ اساتید علوم سیاسی حزب موتلفه اسلامی را متفاوتتر از بقیه احزاب موسمی میدانند که در آستانه برگزاری هر انتخاباتی قارچگونه سبز ميشوند و با مجوز یا بدون آن به نفع یکی از جریانات سیاسی و بعضا با شخصیت (پرستیژ) به ظاهر مستقل به تبلیغات میپردازند و پس از اتمام موسم انتخابات نیز خزان فعالیت آنان فرا ميرسد تا موسمی دیگر!
به بیان دیگر این اساتید موتلفه اسلامی را تنها حزب دارای سازمان و تشکیلات دائمی دانسته که در طول سال نیز فعال بوده و با آموزش اعضا به کادرسازی اشتغال دارد. کادر رهبری این حزب با انتخاب اعضا صورت گرفته و گردش نخبگی در سطوح مختلف در جریان است. اما همین تنها حزب رسمی با سابقه طولانی نیز در مواجهه با پدیده سیاسی و اجتماعی انتخابات با قرار گرفتن در کنار و یا ائتلاف با جریان اصولگرا کارکردی همچون دیگر احزاب موسمی پیدا میکند.
به هر تقدیر برخی از صاحب نظران این جنب و جوش و نشست و برخاستها را تعبیر به تبلیغات زودهنگام کرده و ورود دانشگاهها به انتخابات را مضر به حال مردم و امور جاری مملکت ارزیابی میکنند. البته در کشورهایی که از سابقه دموکراسی بیشتری برخوردارند این تحرکات و تجزیه و تحلیلها برای رسیدن به تصمیمات در داخل تشکلهاي حزبی انجام ميشود و با فرا رسیدن موعد قانونی، احزاب رسما وارد تبلیغات انتخاباتی ميشوند.
در ایران اسلامی که مفهوم دموکراسی کمتر از چهار دهه وارد فرهنگی سیاسی مردم شده است و از طرفی برگزاری انتخابات پرشور با مشارکت حداکثری آحاد جامعه با سلیقههاي متفاوت و مختلف، از سیاستهاي کلی نظام بوده و مورد تاکید مقام معظم رهبری است لذا از این منظر اصل برگزاری این کنگرهها و نشستها را باید به فال نیک گرفت.
این گردهماییها فرصت مغتنمی ميتواند باشد تا تشکلها و جریانات سیاسی با نگاهی کارشناسانه راه طی شده خود را آسیبشناسی نمایند و پاسخی برای این سوال استادان علوم سیاسی بیابند که چرا در ایران اسلامی نخبگان سیاسی - الیتها - از جمله احزاب سیاسی نقش تعیینکنندهاي در هدایت افکار عمومی در انتخابات ندارند. اندیشمندان علوم سیاسی معتقدند رای مردم در انتخابات توده وار و رویکردی بوده و خارج از کنترل و هدایت نخبگان و جریانات سیاسی اتفاق میافتد.
اگر در ادواری از مجالس گذشته و یا انتخاب روسای جمهور، جناحی حائز اکثریت گردیده و برنده انتخابات شده است، رویکرد قاطبه مردم در آن مقطع زمانی چنین اقتضا میکرده است وگرنه از رهبران سیاسی احزاب و جبههها چنین کاری ساخته نبوده است. چرا که به تجربه نیز ثابت شده است در برههاي از زمان - فرضا مرحله دوم نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری - تمام یقه سفیدهاي هر دو جناح مطرح کشور در زیر بیرق آیتالله هاشمیرفسنجانی جمع شده بودند اما اراده مردم در کمال ناباوری دکتر احمدینژاد را راهی پاستور نمود و یا پیش از آن در دوم خرداد ۷۶ تمام کارگزاران دولت وقت متشکل از دانهدرشتهاي هر دو جناح مطرح کشور با آقای ناطقنوری بیعت کرده بودند اما خواست تودههاي میلیونی و مدیران میانی به پایین سیدمحمد خاتمی را به کاخ سعدآباد فرستاد.
انتظار ميرفت که برگزاری این کنگرهها و همایشها به نشستهاي علمی و کارشناسی به علت یابی برای عدم موفقیت نخبگان و احزاب در هدایت تودهها پرداخته میشد که متاسفانه این جلسات به عقده گشایی و فرافکنی و تخریب یکدیگر در افکار عمومی و بعضا تعرض به نهادهاي حاکمیتی ميگذرد غافل از آن که همه احزاب و گروهها از یک خزانه – سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی – بی مهابا هزینه میکنند.
بر این باورم چاره کار را باید در کلام گهربار پیامبر اعظم(ص) و رسول رحمت و خوبیها که فرموده "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" و نجات از وضع فعلی را در نگاه امام معصوم(ع) که "النجاه فی الصدق" جست وجو کرد. بنابر این بهتر است احزاب و تشکلهاي سیاسی عذر تقصیر به پیشگاه ملت آورده و به جای محکوم کردن این و آن، صادقانه اشتباهات خود را بپذیرند و مسئولیت آن را هم بر عهده بگیرند و برای آینده طرحی نو در اندازند که مطالبات " به روز" مادی و معنوی مردم را در برداشته باشد. آنگاه هیچ بعید نخواهد بود که این بار رویکرد عمومی متوجه جبهه اصلاح شده آنان باشد.