همگرايي و روابط با كشورهاي منطقه همواره از اصليترين اولويتهاي جمهوري اسلامي ايران بوده و هست و در اين راه نيز از هر فرصتي براي تعامل و تقويت مناسبات با همسايگان بهره گرفته است.
سفرهاي دورهاي دكتر ظريف وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران به كشورهاي منطقه برگرفته از همين ديدگاه است.
پس از اعلام توافق هستهاي ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ در باب اقدام جامع مشترک (برجام) فضاي رسانهاي قابل تاملي از سوي کشورهاي غربي شکل گرفت و آن چگونگي روابط ايران و کشورهاي منطقه بوده است. غربيها با ادعاي واهي حمايت ايران از تروريسم و مداخله منفي آن در منطقه در حالي تلاش نمودند تا از ايرانهراسي براي فروش تسليحات در منطقه بهره گيرند که همزمان ادعاي لزوم تکرار مذاکرات ايران و ۱+۵ در قالب منطقهاي ميان جمهوري اسلامي و اعضاي شوراي همکاري خليجفارس را مطرح نمودهاند.
آنها بر اين ادعايند که مذاکره ميان طرفين ميتواند به کاهش تنشها ميان کمک کرده و به ادعاي غربيها مانع از تقابل بيشتر شيعه و سني گردد. غربيها در حالي سعي دارند تا از ادعاي هلال شيعه براي ايجاد تنش مذهبي در منطقه بهره گيرند که ايران تاکيد دارد چيزي به نام هلال شيعه وجود ندارد و امت اسلاميدر قالب قرص ماه هستند که در کنار يکديگر قرار گرفتهاند.
غربيها در حالي برآنند تا از واژه لزوم مذاکره ميان ايران و شوراي همکاري خليجفارس براي القاي شکاف در منطقه و متهمسازي ايران به عامل ناامني بهره گيرند که بررسي روابط ايران و کشورهاي همسايه و مقايسه آن با مذاکرات هستهاي نکات قابل توجهي را آشکار ميسازد.
جمهوري اسلامي همواره بر روابط تاريخي و اشتراکات ديني و قومي ميان ايرانيان و کشورهاي منطقه تاکيد و توجه به نقاط اشتراک را زمينهساز تعاملات گسترده ميداند حال آنکه چنين اشتراکاتي هرگز ميان ايران و اعضاي گروه ۱+۵ نبوده و عملا در دو طيف جداگانه ميباشند.
نکته مهم ديگر آنکه جمهوري اسلاميايران همواره بر لزوم همگرايي منطقه تاکيد دارد چراکه نگاه کاسبکارانه به روابط نداشته و صرفا نزديکي کشورها را محور سياستهاي خود داشته حال آنکه بسياري از اعضاي گروه ۱+۵ نگاهي صرفا کاسبکارانه و مادي داشته و مواضع آنها صرفا در قالب منافع بيشتر تعريف ميگردد آنچه بايد توجه داشت آن است که ايران هرگز نگاه مذاکرهاي و بده بستان به کشورهاي منطقه ندارد بلکه گفتوگو و تعامل را محور مناسبات منطقه ميداند. واژه مذاکره در باب روابطي به کار برده ميشود که طرفين صرفا به دنبال دادهها و گرفتههايي باشند حال آنکه مسئله گفتوگو و تعامل به منزله رايزنيهاي بيشتر براي توسعه همهجانبه مناسبات و برنامهريزي براي مقابله با چالشهاي مشترک ميباشد.
نکته بسيار مهم آنکه ايران و کشورهاي منطقه داراي دشمنان مشترکي به نام رژيم صهيونيستي و تروريسم دستپرورده غرب هستند که تعاملي گسترده براي مقابله با آن امري ضروري مينمايد. بر اين اساس است که ايران هرگز نگاه مذاکرهاي به تعامل با همسايگان نداشته و بر لزوم همگرايي و اتحاد تاکيد دارد و در اين راه از هيچ اقداميفروگذار نکرده است.
مسئله ديگر آن است که بسياري از اعضاي گروه ۱+۵ به دنبال لطمه زدن و مقابله با ايران بودهاند که تحريمهاي گسترده و مخالفت با حقوق هستهاي ايران از آن جمله است حال آنکه ايران و کشورهاي منطقه هرگز چنين رويکردي نداشته و جمهوري اسلامي همواره به حمايت از همسايگان پرداخته است که حضور ايران در خط مقدم مبارزه با رژيم صهيونيستي و تروريسم و تاکيد آن بر لزوم بيداري منطقه در برابر استکبار جهاني نمودي از آن است.
به عبارتي ماهيت رفتاري جمهوري اسلامي با همسايگان با رفتارش در قبال ۱+۵ کاملا متفاوت است و ايران در کنار تاکيد بر تعامل با همسايگان به دنبال حمايت و کمک به توسعه و امنيت منطقه بوده و هست.
بر اين اساس ميتوان گفت که ادعاي تکرار مذاکرات ايران و ۱+۵ در قالب ايران و شوراي همکاري خليجفارس اقداميبراي پنهانسازي عمق روابط کشورهاي منطقه با يكديگر و اهميتزدايي از تاکيدات ايران بر تعامل و دوستي با همسايگان است حال آنکه واقعيت امر آن است که ايران به دنبال گفتوگو و تعامل بيشتر با همسايگان براي حل چالشهاي منطقه است که ميتواند امنيت جمعي و به ويژه خروج بيگانگان از منطقه را محقق سازد.