ماجرای دستبرد آمریکا به داراییهای ایران در کشور به یک موضوع داخلی و شکل انتقامگیری به خود گرفته است در حالی که اکنون زمان گروکشی و افشاگری یکدیگر نیست بلکه زمان مطالبه حقوق ملت ایران از اقدامی است که آمریکا انجام داده است.
۲ میلیارد دلار از داراییهای ایران به اتهام ثابت نشده در انفجار بیروت و کشته شدن سربازان آمریکایی در لبنان، مصادره و دزدیده شد.
در سال ۱۹۸۳ میلادی مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت منفجر شد و ۲۴۱ نظامی آمریکایی و ۵۸ نظامی فرانسوی کشته شدند.
آمریکاییها ایران را متهم به دست داشتن در این انفجار کردند و به همین بهانه، پروندهای در دادگاهی آمریکا تشکیل شد و ایران به پرداخت غرامت ۲ میلیارد دولاری محکوم شد. در این پرونده هیچ سند و مدرکی که ثابت کند ایران در این انفجار نقش داشته، وجود ندارد و تنها از سیاست دشمنی آمریکاییها علیه ایران آن هم هنگامی که بر سر موضوع هستهای توافق شده، سرچشمه میگیرد.
اکنون آمریکاییها با این اقدام علیه ایران، ابتدا پیام میدهند که پس از برجام، هر کاری که بخواهند علیه ایران انجام میدهند. در واقع آنها در توافق هستهای به این نتیجه و هدف رسیدهاند که ایران دست بسته است. سپس نظارهگر اختلافات و جدلهایی میشوند که خود باعث آن بودهاند.
اکنون آیا موضوع مهم و اصلی ماجرای ۲ میلیارد دلاری که آمریکاییها دستبرد زدهاند، دولت قبلی است یا دولت قبل تر از آن یا اینکه دولت کنونی؟
پرواضح است که اکنون در شرایطی که وجود دارد، انتقام گیری و تشدید اختلافات آن هم بر سر موضوع مهمی مثل صدور حکم دادگاه آمریکا علیه ایران و برداشت ۲ میلیارد دلار از داراییهای کشورمان نباید در لابه لای اختلافات کمارزش سرگرمکننده، به حاشیه رانده شود.
آقای معاون اول رئیسجمهوری، دلیل اقدام آمریکا را به گردن دولت احمدینژاد میاندازد. در حالی که عباس عراقچی معاون وزیر خارجه خلاف اظهارات آقای اسحاق جهانگیری را بیان میکند و میگوید، «ماجرا مربوط به پولی است که در سال ۲۰۰۳ سپرده گذاری شده است.»
سال ۲۰۰۳ مصادف است با دوران دولت اصلاحات و ادامه این سپردهگذاری هم در دولتهای بعد انجام شده است. تمدید آن هم از سر اجبار بوده چراکه آمریکاییها مانع برداشت آن سپرده میشدند، تا اینکه در این زمان یعنی همزمان با اجرای توافق هستهای، این بازی را آغاز میکند.
مقامات آمریکایی تمام قد از اقدام دادگاه عالی خود دفاع کردهاند و گفتهاند که این ماجرا ربطی به برجام ندارد. اگر به همین منوال بگذرد، باید در انتظار باز شدن پروندههای دیگری باشیم که نتیجه آن برداشت از داراییهای ایران خواهد شد.
این در حالی است که ماجرای همین دستبرد ۲ میلیارد دلاری به اموال ایران با معاهده ۱۹۵۵ آنها با ایران در تناقض است. عهدنامه مودت اقتصادی میان ایران و آمریکا که در سال ۱۹۵۵ بین دو کشور منعقد شده همچنان دارای اعتبار است و میتوان به آن با قوت استناد کرد. ایران با استناد به این معاهده میتواند شکایت خود را به دیوان بینالمللی دادگستری ارجاع دهد و خواهان احقاق حقوق خود شود. پیگیری حقوقی بینالمللی اکنون بهترین و مناسبترین کاری است که دولت باید در پی آن باشد نه اینکه در داخل دوطرف همدیگر را به قصور و تقصیر متهم کنند.
مچگیری و تخریب اکنون به خاطر شرایط حساسی که در منطقه حاکم گشته، فضای نقد غیرمنصفانه و غیرعادلانه را افزایش میدهد. آقای جهانگیری هم باید متوجه باشد که کسی به خاطر اینکه ۲ میلیارد دلار در زمان این دولت از سوی آمریکاییها دزدیده شده ذوق زده نیست.
۲ میلیارد دلار مبلغ کمی نیست که کسی به خاطر مقصر دانستن دولت کنونی ذوق زده شود. با یک حساب سرانگشتی و تبدیل ۲ میلیارد دلار به ریال رقمی معادل ۶ هزار میلیارد تومان به دست میآید که معادل دو ماه یارانه همه مردم ایران است. رقم کمی نیست که کسی بخواهد به خاطر انتقاد و اختلاف با دولت، ذوقزده شود. ذوقزده اکنون آمریکاست که اختلافات را رصد میکند و برای پیاده کردن اهداف بعدی خود برنامههایی را تدارک میبیند. کافی است به توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۹۳ و در دیدار اعضای هیئت دولت با ایشان توجه شود.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار فرمودند؛ «همواره دولتها نسبت به دورههای گذشته خود منتقد بودهاند که ایرادی هم ندارد، اما این انتقاد نباید حالت اغراقآمیز و تخریب پیدا کند زیرا در روحیه مردم تأثیر بد میگذارد و آنان را نسبت به آینده نیز نامطمئن میکند. اگر در این اظهارنظرها بیانصافی شود، قطعاً در آینده نیز نسبت به عملکرد ما هم بیانصافی خواهد شد، اگر برخی سیاستها یا عملکردهای گذشته را قبول نداریم، بهترین شیوه اصلاح آن در عمل است و این روش، بهتر از اظهارنظر است.»