خب، از اینجا آغاز کنیم که وزیر اسبق ارشاد الان کجاست؟... وزیر اسبق شدید دیگر؟
(میخندد)... بله... الان دیگر شدم اسبق، قبلا سابق بودم و هر لحظه احتمال تنزل درجه بود ولی الان که شدم اسبق؛ دیگر هر چند تا وزیر تغییر کند در عنوانم تغییری به وجود نمیآید و همان اسبق هستم.
وزیر اسبق ارشاد الان چه کار میکند؟
بنده از سال ۱۳۶۹ عضو هیات علمی دانشگاه تهران هستم؛ ارتباط بادانشگاه و تدریس را حتی زمانی که مامور به وزارت علوم و ارشاد بودم، قطع نکردم. زمانی هم که در مجلس پنجم نماینده بودم روزهای دوشنبه که مجلس تعطیل بود چند واحد درس داشتم. در دوره وزارت نیزعلیرغم گرفتاریهای فراوان دو واحد درس میدادم که ارتباطم قطع نشود. در حال حاضر در بعضی جلسات مشورتی شرکت میکنم اما همواره خود را در وهله اول یک دانشگاهی میدانم تا اینکه بخواهم صرفاً کار اجرایی کنم.
نگفتید بعد از پایان دوره وزارت چه کردید؟
زمانی که از وزارت فرهنگ جدا شدم مانند سایر اعضای هیات علمی به دانشگاه بازگشتم. البته در کنار آن در جلسات هیئتهای اندیشهورزی یا همان اتاقهای فکر که در دستگاهها و نهادها برگزار میشود شرکت میکنم و اگر در جایی بتوانم کمک فکری کنم دریغ نمیورزم. مثلا دراندیشکده فرهنگ مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت شرکت میکنم. یا در دانشگاه عالی دفاع ملی طرح مهمی تحت عنوان نظام حکومتی الگو در حال اجراست که هر رساله دکتری یک خانه پازل این طرح را تکمیل میکند و بالغ بر ۲۵ رساله درخصوص موضوعات فرهنگی است که بنده هم به سهم خود برای ارتقا و کاربردیتر شدن این تحقیقات همکاری میکنم. به هر حال بعضی از دانشجویان تجربه کمتری در اقدامات اجرایی و مدیریتی دارند چه بسا مباحث تئوریک خوبی مطرح کنند اما با واقعیتهای میدانی آشنایی کافی نداشته باشند به آنها کمک میشود که راهبردها، راهکارها و پیشنهادهای بهتری مطرح کنند و در نهایت این طرح برای کشور دستاوردهای بیشتری داشته باشد.
مهمترین دغدعه فرهنگی شما چیست؟
تلاش ما در دوره مسئولیت در ارشاد این بود که فرهنگ ناب و اصیل اسلامی را درست معرفی کنیم یعنی در قالب جذاب هنر، آموزهها و مضامین ارزنده اسلامی را ارائه دهیم تا تأثیر ژرف و ماندگاری داشته باشد.
مثلا وقتی مسئله تحکیم خانواده و یا الگوی اسلامی - ایرانی در سبک زندگی را مطرح میکنیم اگر در قالب هنر و تصویر ارائه شود در ذهن ماندگارتر میشود. در شرایطی که در فضای مجازی با انبوه مطالب و سرگرمیها مواجه هستیم از مخاطبان نمیتوان همیشه توقع مطالعات عمیق داشت لذا مضامین عالی اگر در قالبهایی همچون فیلم، سریال، تئاتر،هنرهای تجسمی، موسیقی و قالبهای دیگر هنر مختصر و مفید ارائه شود تأثیرگذارتر خواهد بود. اما متاسفانه این مهم چندان مورد توجه نیست و نمیتوان گفت فهرستی از اولویتها در نظر گرفته شده و براساس آن تولیدات فرهنگی صورت میگیرد. بالاتر و بدتر اینکه نوعی رهاشدگی فرهنگی در جامعه احساس میشود و از زبان رهبری پدیده ولنگاری فرهنگی را میشنویم و ضعفهایی در اقدامات آفندی و پدافندی در حوزه فرهنگ مشاهده میکنیم. امیدواریم با احساس مسئولیت مدیران تحولاتی در حوزه عملکردهای فرهنگی ایجاد شود؛ یا فرمانی که رهبری صادر کردند مبنی بر آتش به اختیار موجب شود افراد متعهد و دلسوز در سراسر کشور خود پای کار بیایند و چندان چشم انتظار دستگاهها و نهادها نباشند. ظاهراً برخی از مسئولان عزم و ارادهای برای انجام رسالت خود ندارند لذا افراد متدین و انقلابی باید خود به اندازه توانشان و حتی با کمک افراد خیر دست به کار شوند چنانکه از قدیم الایام وقف و نذورات پشتوانه برنامههای مذهبی و تبلیغی مثل سخنرانیها، هیئتها و مراسم مناسبتی بود حال متناسب با این زمان مثلاً در فضای مجازی با مساعدتهای متمکنین فرهنگ اسلامی را نشر دهیم. اگر در اقدامات ایجابی و جریانسازی فرهنگی ضعیف باشیم قطعاً کسانی عرصه را در دست خواهند گرفت که دلداده فرهنگ غرب هستند و آن را ترویج میکنند چه از خارج و چه از داخل مأموریت خود را انجام میدهند.
دغدغه مهم این است که به روز بودنمان را از دست بدهیم و از ظرفیتهای بالقوه استفاده نکنیم و تولیدات خوب نداشته باشیم. در طول سال حدود ۱۰۰ الی۱۴۰ فیلم ساخته میشود اما فقط ۴۰ الی ۵۰ فیلم سینمایی اکران میشود. در میان این فیلمها اگر بتوانیم حداقل۱۰ فیلم مناسب داشته باشیم که علاوه بر جذابیت، محتوای خوب داشته باشد قطعاً فضای فرهنگی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد در حالی که فعلا در سال ۲ تا ۴ فیلم ارزنده عرضه میشود که آن هم ساخته مؤسسه هنری اوج، حوزه هنری یا مؤسسات انقلابی است. بعضی فیلمها در سطح نازل و حتی مغایر با فرهنگ و روحیات مردم در حال حاضر اکران میشود که زیبنده مردم شریف و نظام اسلامی نیست. وظیفه فرهیختگان و نیز رسانههاست که این ضعفها و اشکالات را مطرح و با نقد منصفانه به اصلاح امور کمک کنند. از بهترین مصادیق امر به معروف همین است.
وزیر ارشاد چه میزان میتواند در تولید و هدایت فرهنگ کشور تأثیر داشته باشد؟ چراکه فرهنگ تنها یک متولی ندارد؟
گاهی این مسئله مطرح میشود که دستگاههای متعددی در حوزه فرهنگ داریم باید آنها را حذف کرده و همه کارها را به یک نهاد یا همان وزارت ارشاد واگذار کنیم. اما مهم این است که میان این نهادها و مؤسسات و سازمانهای مختلف فرهنگی، یک تقسیم کار و همافزایی صورت گیرد. مثلاً در وزارت علوم نمیتوان گفت که معاونت فرهنگی نداشته باشیم چراکه باید برای دانشجو کار فرهنگی صورت گیرد.
سوال ما هم همین است که وزیر ارشاد تا چه میزان میتواند در ایجاد این هماهنگیها و کارایی بیشتر اقدامات فرهنگی نقش داشته باشد؟
اول اینکه کارکردهای فرهنگی باید از سوی همه نهادهای کشور صورت گیرد. از حوزه علمیه گرفته تا سازمان تبلیغات و صداوسیما، حتی در ارتش، سپاه، بسیج و... نیز باید کار فرهنگی گسترده و مداوم و با کیفیت صورت گیرد اما باید از دوباره کاری و تداخل اجتناب شود و حتی بعضاً دیدهایم کارهای متناقض صورت میگیرد!
اینکه وزارت فرهنگ در تیررس است و توجهات بیشتری را به خود جلب میکند به آن خاطر است که هر تولید فرهنگی به نوعی با وزارت فرهنگ ارتباط مییابد، این طور نیست که وزارت فرهنگ متصدی تولید فیلم یا کالاهای فرهنگی و هنری باشد بلکه عمده مسئولیتش جنبه حمایتی و نظارتی دارد. به هر حال هر فیلمساز و تولیدکنندهای باید از ارشاد مجوز بگیرد. به عبارتی گلوگاه فرهنگی کشور در اختیار ارشاد است و امر خطیر نظارت برعهده وزارت فرهنگ است و هیچ نهاد دیگری چنین جایگاهی ندارد لذا انتقاد و ایرادات درباره فیلمها و کتابها و... را ارشاد باید پاسخگو باشد. اینکه میگویند این همه نهاد فرهنگی داریم به آنها چرا انتقاد نمیکنید این یک مغلطه است چراکه هیچکدام از آن نهادهای فرهنگی چنین مأموریتی ندارند، درست است که به آن نهادها نیز انتقاداتی وارد است و نقدهای جدی به آنها داریم و باید فعالتر باشند اما به هر حال وزارت فرهنگ متولی اصلی در حوزه فرهنگ است و اگر کوتاهی کند مورد انتقاد و اعتراض قرار میگیرد.
فکر میکنید گلایه مهم اهالی فرهنگ از متولی اصلی فرهنگ کشور چیست؟
الان یکی از گلایههای هنرمندان این است که از کار آنها حمایت جدی صورت نمیگیرد. نه تنها افرادی که به دلیل نگرش سیاسی با اینها زاویه دارند بلکه حتی افرادی که بینابین هستند نیز بسیار گلایه دارند. حتی برخی از طرفداران دولت هم میگویند که حمایت لازم از هنرمندان نمیشود. مثلاً در دولت دهم صندوق حمایت از هنرمندان همواره فعال بود نه تنها در تهران بلکه در کل استانها و زمانی که ما به استانها سفر میکردیم و با هنرمندان جلسه میگذاشتیم مدیر عامل صندوق هم همراه ما بود و ملزم بود که حتیالمقدور مقررات را با خواستههای معقول هنرمندان در سراسر کشور وفق دهد. حمایتهای صندوق همواره باید صورت گیرد وگرنه شرایط معیشتی هنرمندان روزبه روز دشوارتر میشود.
یکی از چالشهایی که در دولت تدبیر و امید برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجاد شده این است که این وزارتخانه بیشتر دارای نگاه امنیتی است و توسط امنیتیها اداره میشود؟
اینها شیوههایی است که دولت در پیش گرفته است در حالی که آنها دوستان ما را متهم میکردند که نگاه انسدادی و امنیتی دارند! در حالی که امثال بنده از قبل از انقلاب و از دورانی که دانشآموز بودم مأنوس با فعالیتهای فرهنگی و هنری بودم. بنده در اوایل انقلاب در جهاد سازندگی و در کمیته فرهنگی بودم بعدها به عنوان رایزنی فرهنگی در خارج از کشور فعالیت داشتم و سپس در صداوسیما و دیگرنهادهای فرهنگی مسئولیت داشتم یعنی سابقه کاری کاملاً فرهنگی بود. درست است که در دولت نهم در وزارت علوم معاون و قائممقام بودم آن هم به جهت وجهه دانشگاهی بود، زمانی که به وزارت فرهنگ آمدم بعضی هیاهو کردند که این شخص چه ارتباطی به فرهنگ دارد در حالی که سابقهام همواره کار فرهنگی بوده است. اما میبینیم خودشان یک عنصر امنیتی را به عنوان وزیر معرفی میکنند. خب معلوم است که این یک بام و دو هوا است و تناقض در ادعا و عمل است و البته دیدیم که موفق هم نبودند نتوانستند با اهالی فرهنگ ارتباط درستی برقرار کنند و مشکلات آنان را برطرف کنند و با اقدامات قابل توجه سختافزاری و نرمافزاری رونقبخش این حوزه باشند!
یادم است برای پذیرش مسئولیت وزارت فرهنگ با بعضی از صاحبنظران که مشورت کردم یکی از آن از عزیزان گفت با توجه به شرایط فعلی یعنی ماجراهای سال۸۸ سه ماه بیشتر دوام نمیآوری و به پایان راه نمیرسید اما به فضل الهی چهار سال در خدمت ارباب فکر و هنر بودیم و همه توان خود را بکار گرفتیم که گره گشای مشکلات باشیم و حمایتها توسعه یابد و در عین حال وظایف قانونی نظارتی هم صورت گیرد.
میخواهم بگویم لازم نیست یک عنصر امنیتی عهدهدار چنین مدیریتی شود فرهنگیها با هم بهتر کنار میآیند. لازم نیست همه کارها به صورت بخشنامهای باشد بلکه میتوان از طریق گفتوگو کارها را انجام داد. گاهی اوقات که از فیلمی حمایت میکردیم با کارگردان