در کتاب خاطرات خود در واکنش به تندروهایی که خواستار دولت مستقل کُردی هستند، این موضوع را امری «محال» توصیف و اعلام کرد: «... من حتی در گذشته نیز معتقد به داشتن حکومتی مستقل نبودم، بلکه برای عراقی آزاد، دموکراتیک، مترقی و با سیستمی خودمختار یا اتحادی فدرال که در آن زندگی کنیم تلاش میکردم؛ از ابتدای تأسیس اتحادیه میهنی کردستان نیز این خواست ما بود». این جملات جلال طالبانی رئیسجمهور سابق عراق است که دیروز دار فانی را وداع گفت.
جلال حسامالدین طالبانی یا همان مام جلال کردها، متولد سال ۱۹۳۳ در یک خانواده مذهبی و در روستای کلکان در دامنه کوه کوسرت است. مام جلال به عنوان فردی که حتی یک صفحه از تاریخ معاصر کردها به ویژه کردهای عراق، بدون اشاره به نام او نیست؛ پسر حسامالدین طالبانی و پیشوای فرقه قادری است.
جلال طالبانی دوران کودکی را در زادگاه خود پشت سر گذاشت و پس از رسیدن پدرش به مقام مرشدی تکیه طالبانی در شهر کویه، همراه خانواده به این شهر رفته و در آنجا تحصیلات ابتدایی را به پایان برد.
همکلاسان او، وی را دانشآموزی با استعداد و باهوش توصیف میکنند؛ تصویری که آنان از طالبانی ارائه میدهند حاکی از آن است که او رهبری گروهها را در برگزاری برنامهها و مراسمات برعهده داشت، به طوری که همیشه برای خواندن سرود ملی انتخاب میشد. به این ترتیب خوی میهنپرستی در طالبانی از همان دوران کودکی شکل گرفت.
پس از گذراندن دبیرستان علیرغم رویای پزشکی در سر داشت، تحصيلات عالی خود را در رشته حقوق آغاز کرد، چراکه رژیم سلطنتی هاشمی به او اجازه تحصیل در رشته پزشکی را نداد. با وجود استعداد شگرف وی در رشته حقوق به دلایل سیاسی در سال ۱۹۵۶ و زمانی که دانشجوی سال چهارم حقوق بود، ترک تحصیل نمود. دو سال بعد در ژوئیه ۱۹۵۸ پس از سرنگونی حکومت هاشمی، طالبانی بار دیگر تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز کرد و در این رشته فارغالتحصیل شد. در این ایام توانست تسلط خود را به زبانهای فارسی، عربی، کردی و انگلیسی تثبیت نماید.
او در سال ۱۹۵۹ عضو اتحادیه روزنامهنگاران عراق شد و فعالانه در زمینههای سیاسی عراق و منطقه و به خصوص جنبشهای کردی به فعالیت میپرداخت. چندین تألیف به زبانهای کردی و عربی در زمینههای مختلف سیاسی، کردستان و جنبشهای کرد از طالبانی منتشر شده است، همچون "اغد دیمقراطی" و "حرمان شعب حتی من حقالحلم" درباره مسائل حقوقی و تعیین سرنوشت ملتها و کتاب "کوردایه تی" (کرد بودن) پیرامون چرایی و چگونگی آغاز و گسترش جنبشهای کرد در کردستان عراق. فعالیتهای سیاسی طالبانی در ۱۳ سالگی با سخنرانی وی در اجتماع مردم کویه در جشن نوروز شروع شد.
در سال ۱۹۴۶ همراه با بخشی از همقطارانش گروهی زیرزمینی به نام X.P.K که در واقع انجمن مخفی دانشآموزان کرد بود، را با هدف حمایت و هماهنگی بین محصلین کرد تأسیس نمود و به عنوان دبیرکل آن منصوب گردید. مام جلال در سال ۱۹۴۸ و در سن ۱۵ سالگی پس از تأسیس حزب دموکرات کردستان عراق به عضویت این حزب که تحت رهبری "ملا مصطفی بارزانی" بود، در آمد. طالبانی در روزنامه رزگاری (رهایی) که نقش بولتن داخلی حزب دموکرات را داشت، با نام مستعار آگر (آتش) به یاداشتنویسی میپرداخت، به علاوه در روزنامه الاهالی وابسته به حزب میهنی دموکرات عراق با دبیر کلی کامیل چادرچی نیز فعالیت داشت.
او در سال ۱۹۴۸ به عنوان نماینده دانشجویان کردستان انتخاب شد و در کنگره دانشجویان عراق عضویت یافت. در همان ایام بود که طالبانی با محمد مهدی الجواهری شاعر معروف کرد و صاحب قصیده روز شهید آشنا شد؛ این آشنایی اثرات فراوانی بر وی گذاشت. او در تابستان سال ۱۹۵۱ همراه تعدادی از اعضای حزب دموکرات دستگیر و پس از محاکمه نظامی به موصل تبعید شد.
پس از آزادی به منظور ایجاد مرکز تنظیمات حزبی به عنوان مسئول تنظیمات این حزب در کرکوک انتخاب شد. طالبانی در آنجا چاپ و نشر مخفیانه انتشارات حزب را بر عهده گرفت اما پس از مدتی کرکوک را ترک کرد و برای ادامه تحصیل در ۱۹۵۲ عازم بغداد شد.
مام جلال در سال ۱۹۵۳ در انتخابات سومین کنگره حزب دموکرات برای عضویت کمیته مرکزی انتخاب شد. طالبانی در سال ۱۹۵۴ موفق شد به عضویت دفتر سیاسی حزب دموکرات در آید و پس از آن در سال ۱۹۵۵ در قامت نماینده حزب دموکرات کردستان عراق در اجلاس کنگره جوانان و دانشجویان جهان برای بازدید به شوروی، چین و اروپای شرقی سفر کرد.
مام جلال بار دیگر در سال ۱۹۵۷ برای شرکت در اجلاس کنگره جوانان و دانشجویان جهان به سوریه رفت؛ او در سوریه با جمعی از افسران سوری من جمله کمالالدین رفعت المصری ملاقات داشت و توانست همکاری حزب دموکرات کردستان عراق را با کردهای سوریه به طور تشکیلاتی آغاز کند.
در سال ۱۹۵۹ دوره خدمت نظامی اجباری خود را به عنوان افسر احتیاط تیپ چهارم تانک آغاز کرد؛ در عین حال روزنامه خبات حزب دموکرات را نیز به زبان عربی منتشر مینمود. او در سال ۱۹۶۱ پس از آنکه دولت عراق روزنامه خبات را بست، عهدهدار سردبیری روزنامه کردستان شد.
طالبانی که نبوغ نظامی خود را به رخ همقطارانش میکشید توانست در سالهای ۱۹۶۲ و ۱۹۶۳ مناطق قلعه سیکه، قرهداغ، گرمیان و سنگاو را نیز تصرف و با تقویت استحکامات، حملاتی را علیه تویله، بیاره، حلبچه و بمو آغاز نماید. طالبانی طی سالیان ۱۹۷۵-۱۹۶۴ از حمایت شاه ایران برخوردار بود اما با امضای معاهده الجزایر میان شاه و صدام حسین، حمایتهای ایران از کردها قطع شد و به نوعی اکراد عراق بازنده پیمان الجزایر بودند.
یکی از مهمترین تبعات این اتفاق انشعاب در حزب دموکرات کردستان عراق با خروج طالبانی از آن و تشکیل حزب اتحادیه میهنی کردستان در دمشق از سوی او بود. همجبهه شدن طالبانی با ایران در جهاد علیه صدام موجب شد تا او رابطه محکمی با مقامات ایرانی برقرار کند که تا زمان حاضر نیز ادامه دارد.
جلال طالبانی درباره کردستان مستقل میگوید: «فرض کنیم که ما اعلام استقلال کردیم. عراق، ایران، سوریه و ترکیه نیازی ندارند که با ما جنگ کنند. اگر این کشورها مرزهایشان را ببندند و جلوی عبور و مرور ما را بگیرند، ما چگونه به زندگی ادامه دهیم؟»
با آغاز جنگ ايران و عراق، پس از اولين دعوت سپاه پاسداران از كردها برای پیوستن به ایران علیه رژیم صدام، حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق به رهبری طالبانی به این دعوت لبیک گفت و در کنار ايران بر ضد بعثیها به نبرد پرداخت. نیروهای وفادار به طالبانی طی هشت سال جنگ در بسياري از عملياتهای ایران، با نیروهای مسلح ایران همراهي و همكاري داشتند.
طالبانی و پیشمرگان تحت امرش در طول دفاعمقدس کمکهایی جدی برای ضربهزدن به نیروهای دولتی در شمال عراق کردند. طالبانی دستور هماهنگی نیروهای خود چه در مسائل اطلاعاتی و چه در فعالیتهای عملیاتی را با قرارگاههای رمضان و سیدالشهداء صادر کرد و از این رو توانست رابطه سطح بالایی را با شهید چمران و شهید صیادشیرازی برقرار کند.
طالبانی همواره به نیروهایش اعلام میداشت که ایران قدرت غیرقابل انکار منطقه است و کردها نیز در هر جای دنیا باشند، دارای رگههای نژاد ایرانی هستند. طالبانی همواره در صحبتهای خود چه به طنز و چه به جد، فارسها(ایرانیان) را پسرعموی کردها میدانست و خیانت به ایران خیانت به خانواده مینامید.