یک کارشناس ارشد مسائل راهبردی گفت: ایران میتواند اعلام کند که «تا وقتی اقدام مؤثری از ۱+۴ برای ترمیم شکافهای تحریمی مشاهده نکند، دسترسیهای فراتر از قرارداد پادمان عادی شامل پروتکل الحاقی، اجرای بند ۳.۱ و سامانههای نظارتی آنلاین و حسگرها و دوربینها و دسترسی فراپروتکل را از آژانس دریغ خواهد کرد.»
علیرضا اکبری افزود؛ ضرورت دارد یک نگاه بسیار فشرده به برجام داشته باشیم، تا امکانات ایران را در چارچوب این توافق، بسنجیم.
معاون اسبق وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در دوره اصلاحات با بیان اینکه متن اصلی توافق هستهای، شامل ۳۷ بند، در پنج فصل قابل تفکیک است، خاطرنشان کرد: فصل اول اینکه برجام، «ابتدا خلع میکند» و بخش عمده توانمندیهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را تقریباً به طور برگشت ناپذیری، از بین میبرد؛ «یعنی بدون مقدمه تمام آن توانمندی و امکاناتی که از نظر نظام هستهای و خلع سلاح بینالملل، «خطوط قرمز هستهای» محسوب میشود، و ایران به آن دست یافته بود را خلع میکند که این امر از بند ۱ تا بند ۱۲ برجام را شامل میشود.»
اکبری اضافه کرد: برجام ضمن خلع این توانمندیها، تضمین میگیرد که جمهوری اسلامی ایران، به هیچ وجه به نقطه قبل بازنگردد. - بعداً گفته میشود که هر نوع اقدام برای نزدیکشدن به خطوط قرمز پیشین، به معنای بازگشت خود به خودی تحریمها و قطعنامههای پیشین است.
این کارشناس مسائل راهبردی درباره فصل دوم برجام، گفت: برجام سپس «آشکارسازی و رژیم کنترل و بازرسی سختگیرانه» اعمال میکند و نیز محدودیت در هرگونه دسترسی ایران به بازار مواد، فناوری و تجهیزات و دانش فنی، برای ۲۵ سال را ایجاد میکند. در مواد ۱۳ تا ۱۷ برجام، نظام هستهای بینالملل، ضمن ایجاد دسترسی، نظارت، کنترل و بازرسی در همه ابعاد و حوزههای دانش و زیرساختها و توانمندی و فناوری و تجهیزات و ساختارهای مادی و معنوی هستهای ایران، تمام ابعاد مذکور را به نحو مقتضی، تحت رژیم آشکارساز و نظارت و کنترل، قرار میدهد. وی با ذکر این نکته که برجام، پس از خلع توانمندی، ما را به چهارمیخ میکشد، خاطرنشان کرد: این فصل، از مهمترین امتیازاتی است که از ما اخذ شده است.
این کارشناس مسائل بینالملل، سومین فصل را فصل طلایی برجام میخواند و ۱۶ اصل طلایی از ماده ۱۸ تا ۳۳ را جزو این فصل برمیشمرد و میگوید: مهمترین دستاورد جمهوری اسلامی ایران در برجام، فصل رفع تحریمهاست.
وی در ادامه گفتوگو با عنوان کرد: در تمام ۱۶ بند فصل طلایی سوم، طرفهای متعاهد، پذیرفتهاند که همه تحریمها و موانع اقتصادی، تکنولوژیک مرتبط و غیر مرتبط با هستهای را رفع کنند و شرح مبسوطی در پیوستهای مربوطه، دادهاند، اما، اگر آنها نقض عهد کردند، ایران تنها میتواند از فصل پنجم توافق، (حل و فصل اختلاف) استفاده کند.
اکبری در توضیح فصل پنجم میگوید: فصل پنجم، یا همان مکانیسم ماشه، که شکایت ایران، در صورتی که طرف نقض کننده، به تعهدات خود باز نگردد، به استقرار مجدد تمام نظام تحریمهای پیشین و باز احیای قطعنامههای تحریم پیشین، منجر میشود. وی درباره فصل چهارم هم گفت: براساس این فصل، برجام، برای اجرا، زمانبندی میکند. پنج مرحله زمانی شامل، نهایی شدن، قبول توافق، اجرا، انتقال و لغو قطعنامههای سازمان ملل است و در این مدل، در فاصله قبول توافق تا روز اجرا، عملاً ایران تمام مهمترین تعهدات مندرج در بخشهای اول و دوم، (شامل خلع و آشکارسازی و دسترسی) را به راستیآزمایی آژانس میگذارد، و پس از تأیید آژانس، طرفهای مقابل، وارد فاز اجرای تدریجی تعهدات خود میشوند.
اکبری در ادامه به فصل پنجم یعنی حل و فصل اختلاف پرداخت و افزود: مواد ۳۶ و ۳۷ برجام، که ناظر بر حل و فصل اختلافات طرفداری متعاهد است، از شاهکارهای تنظیم مقررات بینالمللی به شمار میرود. وی با بیان اینکه طبیعی است که ایران باید اقدامی انجام دهد، گفت: برجام، کفایت لازم را برای بازگرداندن حقوق زائلشده ایران و تأمین منافع و ممانعت از زیانهای بیشتر ایران، ندارد.
اکبری در توضیح بیشتر با اشاره به مواد ۳۶ و ۳۷ و اینکه در واقع به صورت مکانیسم ماشه طراحی شدهاند، خاطرنشان کرد: توسل ما به این فصل، نهایتاً به یک قطعنامه شورای امنیت منجر میشود که «ادامه تعلیق تحریمها» را به رأی میگذارد.کافی است طرف متشاکی به قطعنامه رأی ندهد، همین برای بازگشت به نقطه صفر کفایت میکند، منتها، این بار ایران هم تا بیشتر از ۹۰ درصد خلع توان شده و هم مقتدرترین سازوکار و رژیم نظارتی و کنترلی هستهای را، بر خود روا داشته است.
وی در پاسخ به این سؤال که حال با این وضع، حق انتخابهای ایران کداماست؟ پاسخ داد: معتقدم هر چه باشد، دو چیز نمیتواند باشد، یکی، استفاده از سازوکار سست و یکجانبه حل اختلاف برجام و دیگری رفتن به سمت تهدید توسعه حداکثر توانمندی.
وی توضیح داد: فرض کنیم ما در یک اقدام انقلابی، چند کار را توأمان انجام دهیم؛ مثلاً به جای ۵۰۶۰ سانتریفیوژ نسل یک، ۱۰۰۰۰ نسل دو یا نسل چهار، تولید و یا نصب کنیم، یا اینکه به جای تولید مواد با غلظت ۳.۶ درصد به غلظت ۷.۲ درصد یا حتی ۲۰ درصد مبادرت کنیم، مثلا، به جای حفظ سقف ۳۰۰ کیلو ماده غنیشده، سه هزار کیلو ماده ۲۰ درصد انباشت کنیم، یا به طور مثال علاوه بر نطنز، در سایت فردو، یا مراکز جدیدی اقدام به تولید کنیم، مثلاً، سرعت تحقیق و توسعه بر روی سانتریفیوژ های نسل شش و نسل هشت را به قبل از سال ۲۰۱۵ بازگردانیم، یا اینکه رأکتور اراک را که سازمان انرژی اتمی ما معتقد است قابل بازاحیاء است، در مسیر احیاء و فعالیت قرار دهیم و یا موارد اول و دوم (مقدار و کیفیت تولید مواد) را با شیب غیرانقلابی، در دستور کار قرار دهیم؛ آن گاه چه انتظاری منطقی و عقلانی از طرف مقابل خواهیم داشت؟
این کارشناس ارشد مسائل راهبردی عنوان کرد: اتحادیه اروپایی و روسیه و چین، هم بهخوبی میدانند که حق با جمهوری اسلامی ایران است و هم بارها رسماً اعلام کردهاند که تلاش میکنند عوارض ناشی از یکجانبهگرایی آمریکا را جبران کنند و حتی طرح SPV (کانال ویژه مالی اروپا) برای جبران انسداد ارزی آمریکا طراحی شده، اما آنها میگویند که اولاً مقدوراتشان محدود است و در ثانی، راهی برای قانعسازی آمریکا برای بازگشت به تعهدات خودش، ندارند و ثالثاً از ایران به جز خویشتنداری و تحمل، (یا به عبارتی پذیرش امر واقع)، انتظار دیگری ندارند. اکبری توضیح داد: معنای دیگر آن این است که، اقدام متقابل ایران، از نظر اتحادیه اروپایی (حتی روسیه و چین) به معنای فروپاشی کامل برجام و بازگشت به نقطه صفر است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا با گزینه خروج از برجام موافق است یا نه؟ گفت: همانگونه که پیش از این عنوان کردم، چنانچه ایران بخواهد به طور جدی، به بهرهگیری از ظرفیت مواد ۳۶-۳۷ برجام برود، انتظاری به جز قرار گرفتن در کانال «بازگشت به نقطه صفر»، نمیتوان داشت.
وی با بیان اینکه به نظر میرسد، ایران دو رویکرد اعتراضی داشته باشد، این موارد را یکی رویکرد عدول از توقف و تعطیلی هستهای خواند که رویکرد داینامیک و فعال است و این رویکرد داینامیک، متمرکز بر فصل اول برجام، یعنی خلع توان یا بازتولید توان هستهای است و همان که میتواند به سرعت به فروپاشی برجام منجر شود و دیگری، رویکرد استاتیک و غیر فعال که این رویکرد بر فصل دوم، یعنی آشکارسازی و دسترسی آژانس متمرکز خواهد بود. فارس