زمانی اقتصاد آزاد به عنوان شاکله اقتصاد جهانی مطرح میشد و حتی چنان عنوان میکردند که هر کشوری که به دنبال رسیدن به توسعه و پیشرفت و تعامل با جهان است باید در قالب سازمان تجارت جهانی wto ایفای نقش کند. دهها مقررات سنگین برای عضویت کشورها در این ساختار اقتصادی وضع شد و بسیاری ازکشورها به عنوان ناتوانی در رسیدن به این استانداردها از بازار جهانی کنار گذاشته شدند.
این روزها اقتصاد جهانی به واسطه رکود و بحران جهانی اقتصاد حال و روز چندان مطلوبی ندارد که نوع رفتارهای عرصه اقتصاد بینالملل جای تامل بسیار دارد. تنشها میان اروپا و آمریکا با روسیه بر سر مصمومیت جاسوس دو جانبه در حالی بالا گرفته که طرفین برای اعمال فشار بر طرف مقابل در کنار اخراج دیپلماتها، اعمال فشار اقتصادی را در پیش گرفته و هر کدام تحریمهای متعددی را علیه دیگری اعمال کردهاند.
در رخدادی دیگر در اقتصاد جهانی آمریکا با ریاست جمهوری ترامپ اعلام میکند که برای واردات کالا از جمله در حوزه فولاد و فلزات تعرفههای سنگین از جمله برای کشورهای اروپایی و چین وضع میکند. به همین تناسب چین نیز اعلام کرد تعرفههای ۲۵ درصدی برای واردات کالاهای آمریکایی وضع خواهد کرد. جالب توجه آنکه ترامپ بارها اعلام کرده که دیگر پایبند به توافقات تجارت آزاد با دو سوی آتلانتیک نیست و عملا توافقات گذشته را زیر پا گذاشته است.
این حال و روز نابسامان در حالی بر اقتصاد جهانی حاکم است که آمریکا و بسیاری از این کشورها در سازمان تجارت جهانی عضو هستند. بر اساس قوانین تجارت جهانی هیچ عضوی حق اعمال فشار و یا اعمال محدودیت علیه سایر اعضا را ندارد و اقتصاد باید آزاد و به دور از اعمال نفوذ و فشارهای یک جانبه باشد.
وقتی به قوانین تجارت جهانی با آنچه امروز در روابط کشورها از جمله قدرتهای بزرگ در جریان است نگاه میکنیم به یک نکته مهم میرسیم و آن اینکه واژهای به نام اقتصاد آزاد معنا ندارد و همچنان اصل زور حرف اول را در اقتصاد میزند. قدرتهای بزرگ به راحتی تمام قوانین جهانی را نقض میکنند و برای رسیدن به منافع بیشتر سیاست تحریم و تعرفهگذاری و حتی لغو یک جانبه توافقات جهانی را انجام میدهند چنانکه در طول ۱۵ ماه ریاست جمهوری ترامپ میتوان این مسئله را مشاهده کرد.
این نوع رفتارها نشان میدهد که هیچ کشوری نمیتواند نه به روابط با اقتصادهای بزرگ جهان امید ببندد و نه عضویت در سازمانها و نهادهای بینالمللی اقتصادی چرا که همچنان زبان غالب در جهان زبان زور است و پایبندی به قوانین صرفا تا زمانی است که قدرتها بتوانند یک جانبهگرایی اقتصادی داشته باشند اعتبار دارد و به راحتی آن را نقض میکنند. روندی که بیانگر این حقیقت است که کشورها برای رسیدن به اقتصاد پویا و با ثبات گزینهای جز تکیه به اقتصاد داخل ندارند چنانکه مالزی در دوران نخست وزیری ماهاتیر محمد این رویه را اجرا و به اقتصاد برتر مبدل شد.
فرامرز اصغری