اکران فیلم جدید کارگردان «مارمولک» در جشنواره جهانی فیلم فجر حاشیههایی را به همراه داشته است و گروهی از منتقدان اغلب جریان سینمای انقلاب اسلامی به آن نقد وارد کردهاند.
عدهای هم این فیلم را یک بیانیه سیاسی یا شرح زندگی خود کارگردان دانستهاند. نگارنده چون فیلم را ندیده است (و اساسا اعتقادی به تکهپاره کردن جشنواره فجر ندارد و هیچگاه در بخش به اصطلاح جهانی آن شرکت نکرده است) قضاوتی درباره ساختار فنی یا محتوایی فیلم ندارد.
اینکه فیلم به استهزای جریانات سیاسی میپردازد و با قرمز و آبی کردن این جناحها سعی در به چالش کشیدن پایگاه و جایگاه آنها دارد موضوع مهمی نیست. اینکه به عقیده آنها که فیلم را دیدهاند این فیلم ارزش فنی ندارد یا در غالب هجو قرار میگیرد هم مهم نیست. کاش کمی زاویه دوربین خود را بالاتر میآوردیم و از جایگاه شبیه به «دانای کل» به قضیه نگاه میکردیم.
اگر قرار بر نقد باشد، قطعا مخاطب اول کارگردان فیلم نیست. او دلش خواسته که اصلا فیلم هجو بسازد. دلش خواسته یک فیلم بیکیفیت بسازد یا هر عنوان دیگری که عزیزان منتقد بر «مارموز» نهادهاند.
اما سوال اصلی را باید از گردانندگان جشنواره به اصطلاح جهانی پرسید که با چه خطکش و شابلونی چنین فیلمی را در بخش «جهانی» فجر پذیرفتهاند؟ چه قابلیتی در این فیلم دیدهاند که آن را پیشروی مخاطبان مثلا بینالمللی قرار دادهاند؟ آیا جز اینکه از نام یک کارگردان شناخته شده سوءاستفاده کنند یا سهم او را در بخش دوم جشنواره بپردازند دلیل دیگری دارد؟
فیلمی که برای گیشه و بدنه سینما ساخته شده، فیلمی که مثلا قرار است جریانات سیاسی داخلی را نقد کند و با شوخیهای داخلی سر و کار دارد، چه جذابیتی برای سینمای جهانی! دارد؟
مشکل اصلی سیاستگذاران بنفشی هستند که برای برجسته کردن کار خود دست به هرکاری میزنند و برای جلب مخاطب زورکی برای جشنواره مجبور میشوند فیلمهایی را از کانال خود عبور دهند که حتی قابلیت حضور در بخش ملی را نداشته است.
آقایان خداقوت!
نویسنده: مهدی رجبی