خلاصه این با اون دست داد و اون هم دست این را گرفت و از کره شمالی رفتند کره جنوبی و فقط داغ "شوهرعمه" رهبر کره شمالی ماند روی دل ما که البته خیلی هم چیز مهمی نیست.
می خواستیم درباره این و اون چیزکی بنویسیم که با مخالفت شدیدالحن مسئولان روزنامه روبهرو شدیم. گفتند چه معنا دارد وقتی خانواده از اینجا رد میشود تو درباره "این" و "اون" قلم بزنی؟ فلذا تصمیم گرفتیم کار کمخطرتر را انجام بدهیم و وسط فرمایشات رئیسجمهور یک تکمضرابی بزنیم بلکه دلمان خنک شد و داغ شوهرعمه را فراموش کردیم.
آقای رئیسجمهور: آینده بشریت آینده درخشانی است و این تفاوت ما نسبت به کسانی است که آینده تاریخ را تاریک میبینند.
ننجون: در عوض ما حال را بدجور "سیاه" میبینیم و آن نامردها دارند لذتش را میبرند و حالش را میکنند.
بعضی از وزرای من نوای ناامیدی میدهند.
ننجون: در عوض نود و نه درصد دیگر از وزرای شما نوای "همه چی آرومه / من چقدر خوشحالم" سر میدهند.
این آقایی که اخیرا در آمریکا به او سمتی دادهاند که آدم بددهنی هم هست ...
ننجون: بلانسبت مشابههای وطنی البته!
باید حتی اگر جنس داخلی کمی کیفیت کمتری از کالای خارجی داشت، کالای داخلی را خریداری کنیم.
ننجون: چشم قربان! هر وقت بیامدبیلوی سرمهای رنگت را با یک دستگاه پراید عوض کردی ما هم قول میدهیم از این اجناس بیکیفیت بخریم.
تورم را مهار کردیم. یعنی گرانی کمتر شده است نه اینکه ارزانی به وجود آمده است.
ننجون: برای ریشهکنی کامل تورم در کشور باید همین فرمایش شما را روی کاغذ نوشته و آن را به مدت بیست دقیقه بجوشانیم و جوشاندهاش را با صد گرم "پنبه دانه" قبل و بعد از خواب بخوریم.