سوریه همچنان کانون اصلی تحولات امنیتی غرب آسیاست که نه تنها بر منطقه بلکه بر کل نظام بینالملل اثرگذار است. آنچه این روزها در معادلات این کشور مشاهده میشود زنجیره سناریوهایی است که از سوی برهم زنندگان ثبات و امنیت این کشور طی ۷ سال اخیر صورت میگیرد. در این چارچوب چند نکته قابل توجه مشاهده میشود. تخست تحرکات نظامی است که از سوی آمریکا، انگلیس و فرانسه در جریان است. آنها با ادعای حمایت از کردها و نیز مقابله با بقایای داعش حضور نظامی در مناطقی همچون درعا، شمال غرب و شمال شرق سوریه را اجرایی و حتی به ایجاد پایگاه نظامی پرداختهاند. شواهد امر نشان میدهد این کشورها به دنبال اجرای طرح تجزیه سوریه و چند پارهسازی آن هستند.
دوم بازی با فضای رسانهای با محوریت ادعای استفاده سوریه از سلاح شیمیایی است که هر روز به یک عنوان مطرح میشود. بانیان این ادعا برآنند تا فضای بینالمللی را علیه سوریه ایجاد و اقدامات نظامی و حتی اجرای سناریوی سرنگونی نظام سوریه را محقق سازند. آنها برای اجرای این طرح حتی به نیروهای به اصطلاح امدادرسان موسوم به کلاه آبیها نیز متوسل شده و گزارشهایی از زبان آنها مبنی بر استفاده سوریه از سلاح شیمیایی منتشر میسازند در حالی که هیچ سندی در این رابطه ارائه نمیکنند.
سوم سناریوی تفرقه اندازی و چند پارهسازی حامیان سوریه است. اکنون به درخواست سوریه نیروهایی از ایران، روسیه، حزبالله و گروههای مردمی منطقه مانند فاطمیون، زینبیون و... در سوریه حضور دارند. همگرایی منطقهای که زمینه ساز شکست داعش در سوریه شده چنانکه جهانیان اذعان دارند اگر این نیروها نبودند اکنون تروریسم بر کل جهان مسلط شده بود. آنچه از سوی مخالفان امنیت سوریه از آمریکا و شرکای اروپایی آن گرفته تا برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی برای برهم زدن این اتحاد طرحهای متعددی را در پیش گرفته و برآنند تا فضای رسانهای را چنان هدایت کنند که از ادامه این همگرایی جلوگیری نمایند. این طراحی دارای چند بعد است. اولا حملاتی که از سوی ارتش صهیونیستی و یا کشورهای غربی به سوریه صورت میگیرد با ادعای مقابله با حضور ایران است و چنان وانمود میشود که ریشه این حملات ایران است و نه دشمنی آنان با سوریه.
ثانیا، دیدارهایی که سران صهیونیست و یا کشورهای غربی و عربی از روسیه صورت میدهند با این عنوان برجسته میشود که نگاه روسیه به همگرایی با ایران و جبهه مقاومت تغییر کرده و مسکو در حال دور زدن آنها است. این سناریو زمانی تقویت میشود که محافل رسانهای و سیاسی وابسته به این جریانها با جهتدار ساختن سخنان پوتین رئیسجمهور و سایر مقامات روسی که خروج نیروهای بحران ساز در سوریه را مطرح کردهاند به ادعای خروج همه نیروها به جز روسیه از سوریه سعی در القا یک جانبه گرایی مسکو و دور زدن جبهه مقاومت دارند حال آنکه سران روسیه همواره بر ائتلاف با مقاومت در حمایت از سوریه و مبارزه با تروریسم تاکید داشته و به خوبی میداند که اگر چنین همگرایی نبود قطعا سوریه سقوط و روسیه از منطقه حذف میشد. ثالثا تحریم لبنان و حزبالله به بهانه حضور آن در سوریه بعد دیگر این اختلاف افکنی است که سعی در چند پارهسازی متحدان سوریه دارد تا شاید با این حربه بتواند ادامه بحران در سوریه را اجرایی سازد حال آنکه همگرایی میان متحدان سوریه از روسیه گرفته تا جبهه مقاومت خنثیکننده این طراحی بوده و خواهد بود.
نویسنده: فرامرز اصغری