رئیسجمهور ایران در حاشیه نشست شانگهای در دیدار با همتای روس خود تاکید کرد که وضعیت خاورمیانه روابط نزدیکتر ایران و روسیه را ایجاب میکند؛ موضوعی که نشان میدهد دولت حسن روحانی در بنبست روابط خود با ایالات متحده و آسمان تیرهی اتحادیه اروپا، امید به سوی شرق و دو قطب قدرتمند آن در شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی روسیه و چین دارد. این رویکرد در حالی است که سیاست خارجی دولت دکتر روحانی طی سالهای ابتدایی که همزمان با دولت اوباما بود، نگاه مثبتی به ایالات متحده داشت و پیش بردن مذاکرات هستهای خود را به گفتوگو با آمریکا پیوند زده بود. اما با روی کارآمدن ترامپ تمرکز سیاست خارجی دولت بر اتحادیه اروپا معطوف شد و در نهایت سخن از اینسکس به میان آمد. در آن دوران اما آیتالله خامنهای نگاه به اروپا را بیفایده خواندند و آثاری آن را معطلی و منت کشیدن دانستند و بر سیاست شرقگرایی تاکید کردند.
نهایتا روز جمعه روحانی نیز بر نگاه شرقگرایانه دولت خویش در اجلاس شانگهای تاکید دارد؛ اگرچه وی دو سال پیش از حضور در این نشست خودداری کرده بود؛ اجلاسی که طی آن سال نیز روسای جمهور روسیه و چین حضور داشتند، اما رئیسجمهور ایران به دلیل دلخوری عدم پذیرش تهران به عنوان عضو دائمی شانگهای در آن شرکت نکرد و وزیر خارجه خود را فرستاد. اکنون دولت ایران نیز نگاه به غرب را به بنبست و بیفایده میداند و بر این باور است که مسکو، پکن و تهران در یک موضوع اشتراک دارند و آن تقابل آمریکا و وضع تحریمها بر آنهاست؛ از این رو بر روابط نزدیکتر خود با مسکو و پکن تکیه داده است.
بدون شک نقش فعال در سازمانهای منطقهای و نگاه به شرق میتواند از کاهش فشارها و افزایش بازیگری ایران در نظام بینالملل کمک کند. بدون شک روسیه و چین دو کشور قدرتمند فرامنطقهای هستند که یکی بال سیاسی - نظامی گستردهتری دارد و دیگری بال اقتصادی. موضوعی که سبب شده حتی دیگر بازیگران منطقه خاورمیانه نظیر عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین که از شرکای ایالات متحده به شمار میآیند نیز نگاهی به شرقگرایی داشته باشند و مناسبات خود را با مسکو افزایش دهند و قراردادهای گسترده نظامی و اقتصادی امضا کنند.
در سایه نگاه به شرق کنونی دولت حسن روحانی اما به نظر ملاحظاتی نیز قابل تامل باشد:
مسکو نگاهی ایجابی به غرب دارد: با الحاق کریمه پس از سال ۲۰۱۴، روسیه با تحریمهای غرب علیه خود روبهرو شد و رویکرد نگاه به شرق را در سیاست خارجی خود پررنگ کرد. اما باید توجه داشت که چرخش کرملین به شرق ایجابی بود و درپی آن به دنبال ایجاد تعادل با اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا بوده است. این رویکرد در موضعگیریهای مقامات روسیه نیز به وضوح دیده میشود. به عنوان مثال عموما اگر کرملین از یکسو از ایالات متحده انتقاد میکند، از سوی دیگر بر ضرورت گفتوگوها و افزایش همکاریها تاکید دارد. این رویکرد سبب شده است که قدرت بازیگری بالایی در سیاستهای فرامنطقهای خود در شرق و خاورمیانه نیز داشته باشد. از همین رو برخی کارشناسان بر این باور هستند که اگر نگاه منطقهگرایی از روی ناگزیری و به صورت سلبی با دیگر قطبهای نظام بینالملل تعریف شود، قدرت مانور یک بازیگر تکقطبی که با ادبار دیگر قطبها روبهرو شده است، پایین خواهد آمد؛ چراکه قدرتهای فرامنطقهای در کنار رقابتهای خود، همواره براساس توازن قوا و توازن تهدید به دنبال همکاری و همگرایی با یکدیگر رفتار میکنند.
جایگاه موازنه قدرت در رابطه مسکو با قدرتهای خاورمیانه: سطح تحریمها و اجماع علیه ایران بیش از روسیه است و این در حالی است که تراز تجاری مسکو با دیگر کشورهای اروپایی و حتی ایالات متحده بسیار قابل ملاحظهتر نسبت به مسکو - تهران است. ایران و روسیه اگرچه به یک همکاری تاکتیکی در پروژه سوریه دست یافتهاند که ظرفیت تبدیل به همکاری استراتژیک در سپهر روابط دو کشور را دارد، اما باید به این موضوع نیز توجه داشت که روسیه در فرآیند صلح سوریه به منظور رسیدن به نتیجه مطلوب، تلاش کرده است تا توازن قدرت را میان تمامی بازیگران منطقه اجرایی سازد. گسترش روابط روسیه و سعودی به خوبی موید این موضوع است. به عنوان مثال وزیر انرژی روسیه هفته گذشته در دیدار با همتای سعودی خود از پیشنهاد کشورش برای فروش سوپرجت سوخو و جنگنده MC-۲۱ پرده برداشت؛ و یا مسکو که دو سال پیش در جریان سفر پادشاه عربستان روسیه قرار داد اس۴۰۰ را امضا کرده بود، اکنون این سامانه را به ترکیه و هند نیز فروخته است. برآیند این رفتارها بیانگر نگاه کرملین به تمامی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است.
مسکو رویکرد همکاری دارد و نه میانجیگری: به نظر میرسد که کرملین به دنبال میانجیگری در موضوع ایران و آمریکا نیست، سیاستی که درخصوص اختلافات میان چین و آمریکا نیز اتخاذ کرده است؛ از همینرو بود که دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین تاکید کرد جنگ تجاری آمریکا و چین جنگ تجاری ما نیست. این موضوع نشان میدهد که روسیه همکاری با شرکای خویش را براساس منافع ملی کشورش دنبال میکند. رویکردی که از اینسو میتواند برای ایران یک فرصت باشد. بدون شک روسیه توجه بسزایی به بازار ایران و کریدور شمال - جنوب دارد و از اینرو ترجیح میدهد با یک ایران به دور از تحریم روبهرو باشد تا دوستی با تهران اختلالی در روابط با دیگر بازیگران برای آنها نداشته باشد. از همینرو تهران میتواند با اتخاذ رویکردی سازنده، حمایت روسیه و چین را در شورای امنیت سازمان ملل به دنبال خود داشته باشد.
جایگاه برجام در نگاه کرملین: روسیه حفظ برجام را بسیار مهم میخواند و آن را ضرورتی برای ثبات منطقه میداند. از همین رو است که از یک سو همواره خروج آمریکا از برجام را محکوم میکند، اما از سوی دیگر بر ضرورت پایبندی همه طرفها به اجرای تمامی تعهدات تاکید دارد؛ تاکیدی که بر روی ایران نیز معطوف است. چراکه ضرورت حفظ برجام و پایبندی به تعهدات تهران حتی در دکترین سیاست خارجی روسیه در بند مربوط به ایران نیز اشاره شده است. همین ملاحظه سبب شد تا پوتین در نشست شانگهای و سیکا نیز بر اهمیت این موضوع تاکید داشته باشد که بر هم خوردن برجام از یکسو باعث بیثباتی أوضاع در خاورمیانه میشود و از سوی دیگر آسیب رسیدن به رژیم عدم گسترش هستهای. از اینرو برخی کارشناسان بر این باور هستند که کاهش ایران نسبت به تعدات خود در قبال برجام، حتی زیر سایه شرقگرایی نیز شاید نتواند در میان مدت با حمایت پکن و مسکو روبهرو شود. دیپلماسی ایرانی
نویسنده: احمد وخشیته