آخرین روز بهمن و اوایل اسفندماه گذشته بود که زمزمه حضور ویروس کرونا در کشور دهانبهدهان گشت و از طریق اطلاعرسانیها درنهایت رسمیت یافت. امروز بیش از چهار ماه از شروع آن نگرانی بزرگ در جامعه میگذرد درحالیکه شاهد بودیم روزها و هفتههای اول که هنوز ستاد ملی مقابله با آن چندان رسمیت نیافته بود اما عزم ملی بهصورت خودجوش و علیرغم ناآشنایی کامل به آن میرفت تا مبارزه و ستیز جدی را همراه با دفاع قاطعانه عملی سازد که ورود ستاد ملی مقابله با کرونا به این انسجام نظمی تازه بخشید و بهسرعت مقرراتی را وضع نمود و به مرحله اجرا گذاشت و نتیجه مثبت آن را در اواخر فروردین و طول یک ماه اردیبهشت شاهد بود. اما بهمرورزمان و با خسته شدن اعضای این ستاد که اکثریت سیستماتیک نیز بهسوی اداری شدن رفت تا عدهای در یک زمان مقرر و از طرق مختلف ازجمله شبکههای آنلاین و مجازی باهم در ارتباط باشند درحالیکه دمبهدم به ساعتهای خود نگاه میکردند تا جلسه تمام شود و به انجام وظایف اصلی خود برسند. مبارزه با ویروس کرونا کمتر از دفاع از آبوخاک و هویت یک ملت و مملکت نیست بنابراین میتوان آن را با جنگ همتراز دانست و آنگونه به ستاد نگاه کرد و خود را در پشت خاکریزها دانست. متأسفانه امروز این چند سویه بودن اکثر اعضاء ستا ازنظر مسئولین باعث شده تا روح و جسم آنها فرسوده شود همانگونه که کادر پزشکی و بهداشت کشور با این استمرار روبرو گردند تا درنتیجه افت تلاشها در ستاد مقابله با کرونا زمینگیر شوند، آنچه باید در این مقطع از زمان بیش از همه موردتوجه باشد تقویت دو رکن مهم یعنی ستاد مقابله با کرونا و کادر درمان و درگیر مراقبتهای پزشکی است تا برای استراحت قسمتی از کار و تلاش را به بسیجیان با عنوان مددکاران تندرستی بسپارند. افزایش هفت و نه دهم درصدی آمار بستریهای کرونایی در پایتخت پیشنهادهایی را برای اعمال شدید محدودیت در تهران و دیگر شهرهایی دارد که به خط قرمز رسیده یا از آن گذشتهاند و همین روزها به هشدار نزدیک میشوند. نگرانی اصلی درباره کرونا تنها به خطوط زرد، نارنجی، قرمز و هشدار ختم نمیشود که مرحله دوم مربوط به استانهایی است که این روزها را در غفلت سفید بودن سپری میکنند. پیشنهادهای اعمال محدودیت امری طبیعی است چون هنوز هیچ شناخت قطعی از روش کووید ۱۹ به دست نیامده تا بر اساس آن برنامهریزی مدونی تدوین گردد. آنچه در حال حاضر میتواند الگو باشد روند افزایش مراجعان به بخشهای بهداشتی و درمانی و همچنین بستری شدن و فوتهای مضاعف است. شاید تعطیلی یکهفتهای هم دراینبین تنها نقش محلل را بازی کند زیرا نگرانی اصلی ستاد آحاد مردمی کشور دراینباره نزدیک شدن به شهریور و درنهایت پاییز و زمستان است که با ورود انواع آنفولانزاها توأم خواهد بود و این امر مطالبه گر تزریق واکسنهای مورد لزوم است. تعطیلی یکهفتهای تنها میتواند پانزده روز پس آن یک استراحت نسبی برای ستاد ملی و کادر درمان به همراه داشته باشد تا مراجعهکنندگان کمتر باشند درحالیکه نیاز اصلی جامعه اندیشه اساسی دراینباره است تا با یک اقدام کلان و سختگیرانه رعایت فاصله و استفاده از ابزارهای محافظتی اجباری شود و همچنین انجام امور رایج و غیرضروری ازجمله مراسمهای مختلف بدون استثنا تعطیل و ضرورتها نیز به حداقل کاهش یابد و مسافرتها نیز تنها جنبه اورژانس داشته باشند. اخطارهایی که در لابهلای گفتار بعضی از مسئولان خود میتواند راهگشای نگرانیها در آینده باشد که معاون وزیر بهداشت در مصاحبهای تأکید بر ضرورت برنامهریزی مدون برای کنترل کرونا میکند و میگوید: «اگر چنانچه در این بازه زمانی نتوانیم این ویروس را کنترل کنیم، قطعاً در فصول سرد سال با بحران جدیتر مواجه خواهیم شد» که خواهناخواه این بیماری حداقل تا پایان سال جاری به همراه ما خواهد بود. طبیعی است حضور مستمر ویروس در کشور اگر با مهاری روبرو نباشد و میزان مبتلایان افزایش یابد هر آنچه که زیرساختها ترمیم گردند توفیقی حاصل نشده و مرگومیرها را افزایش میدهد. ادامه دارد
نویسنده: حسن روانشید