تا قبل از فاجعه حتی یک نفر هم در لبنان به فکر این نبود که تکلیف حجم عظیمی از ماده خطرناکی را که بیش از شش سال در فضای بندر عروس خاورمیانه در شرایطی غیرقابل توصیف پراکنده شده است، معلوم کند و حالا که انفجار این منطقه عظیم، جهانی را به تحیر و تعجب واداشته هریک از سیاستمداران منطقه تقصیر را به گردن دیگری میاندازند و با اهرم استعفا صورت مسئله را پاک میکنند تا فرصت را به دشمنان چنگال تیز کرده قدیمی بدهند و بار دیگر کشور را به خطر ناامنی تهدید کنند که رژیم اشغالی با دم خود گردو بشکند!
در انجام این اتفاق تأسفآور و ناخواسته هیچیک از مسئولان و متولیان را نمیتوان بیگناه دانست اگرچه جریان بدعت این ورود بدون مجوز مشتقات آمونیاک توسط یک بچه تاجر روسی در زمان مسئولیت سعد حریری اتفاق افتاده اما امروز همین سیاست وابسته و مخرب است که طرفداران خود را با چاشنی ورود سرزده رئیسجمهور فرانسه یعنی مدعی قدیمی کفالت لبنان تحریک میکند تا بجای همراهی با دولت قانونی به تخریب باقیمانده پایتخت خود بپردازند و اینجاست که معدود متعهدان و بخصوص جریانهای حزبالله و امل هستند که بهخوبی متوجه میشوند کشور لبنان دوستان چندانی ندارد و حتی اعراب صاحب چاههای نفتی هم در این موقعیت حساس نهتنها کمکی نمیکنند بلکه از در دلجویی هم وارد نمیشوند که انگار لبنان فرزند ناپدری است و البته تمامی این جریانات سورپرایزی غیرقابلباور برای رژیم اشغالگر قدس است تا نهایت بهرهبرداری از آن را نموده و فشار را بر نوار غزه افزایش دهد.
کارشناسان اقتصادی منطقه به صورت غیرقطعی میزان خسارات وارده براثر انفجار در بندر بیروت را حدود بیست میلیارد دلار تخمین میزنند درحالیکه برآوردها وسعت لازم را نیافته و آمار سنگین خسارتهای جانی، فوت و مفقودیها نیز محاسبه نشده تا میزان قطعی به دست آید که البته جبران آن برای کشوری که تنها محل درآمد آن توریسم است و امروز به دلیل ویروس کرونا به صفر رسیده غیرقابل باور میباشد. آنچه در بیروت به وقوع پیوست اگرچه تأسفآور است اما درعینحال میتواند تجربه خوبی برای دیگر کشورهای منطقه و بخصوص ما باشد تا پدافند غیرعامل را موظف نماییم که ضمن یادآوری حادثه ساختمان پلاسکو و درمانگاه سینای اطهر تهران، پشت گوش انداختنهای مکرر را کنار بگذارند و بهشدت در اندیشه جستجوی مناطق خطرآفرین شهری باشند. ذکر این مطلب که هنوز هم در پایتخت، حادثهسازهای فراوانی وجود دارد اما بد نیست نگاهی به دیگر کلانشهرها ازجمله اصفهان بیندازیم که در قلب آن خیابانی به نام مسجد سید که از مکانهای مسکونی قدیمی است ولی این روزها بعد تجاری در آن رونق بیشتری گرفته و میرود تا غیرمسکونی شود زیرا اکثر خانههای آن در کوچه پس کوچهها به انبار واحدهای صنفی بر خیابان تبدیل گردیده تا عرضه کننده مواد غذایی به سوپرهای سطح شهر باشند که در کنار هریک از این واحدها یک فروشنده مواد شیمیایی و خطرناک اقلام خود را در ظروف پلاستیکی راهی پیاده روها کردهاند که اگر وزن مجموع موجودی این ۳۲ واحد را در انبارها، مغازهها و پیادهروها تجمیع نماییم به همان عدد آمونیاکهای بندر بیروت نزدیک خواهیم شد که میتواند زنگ خطری برای شهر اصفهان بهحساب آید.
نویسنده: حسن روانشید