انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در میانه آبان ماه در حالی برگزار شد که از آن روز تا به امروز وضعیت سیاسی آمریکا در وضعیتی بحرانی به سر میبرد. از یک سو بایدن و دموکرات ها که زودهنگام خود را پیروز انتخابات نامیدند حاضر به پذیرش اعتراضهای سایر حاضران در انتخابات نشدند و از سوی دیگر ترامپ و برخی از اعضا جریان جمهوریخواه نیز ادعای تقلب را مطرح کرده و خواستار ابطال و تغییر روند نتایج انتخابات شدند. نکته قابل توجه آنکه از چهارشنبه که هواداران ترامپ به کنگره وارد و درگیری و سرکوب گری پلیس، فضایی از آشوب را به همراه داشت، نمایندگان کنگره بویژه دموکراتها خواستار برکناری، کنارهگیری و یا استیضاح ترامپ شدهاند. این مطالبه در حالی صورت میگیرد که محور ادعای آنها مجازات اقدام ترامپ مبنی بر حمله هوادارنش به کنگره تشکیل میدهد. آنها در حالی ادعای حمایت از نظم وامنیت را مطرح میکردند که کارنامه چهارساله ترامپ نکات قابل توجهی را نشان میدهد. در عرصه داخلی آمریکا محور اصلی اقدامات ترامپ را مقابله با مهاجرت از سایر کشورها به آمریکا و تشدید رفتارهای سرکوب گرایانه در قبال اعتراضهای ضد نژادپرستی تشکیل میداد. در همین حال خشونت همه جانبه پلیس علیه شهروندان بویژه رنگین پوستان نیز از چالشهای امنیتی آمریکا شده است. در عرصه جهانی نیز ترامپ عملا وعده احیای آمریکا را اجرایی نساخت و سیاست هوچی گری سراسری نیز نتیجه ای نداشته است. آمارها و گزارشها نشان میدهد که ترامپ عملا نتوانسته در مقابله با چین، روسیه، کره شمالی و ایران و حتی در اجرای کودتا در ونزوئلا و بولیوی ناتوان بوده است. شاید بخش مثبت کارکرد دوران ترامپ را در اقدامات وی در قبال روند سازش و رویکرد کشورهای عربی به خیانت به فلسطین بتوان ارزیابی کرد. اقدامات تروریستی ترامپ از جمله ترور سرداران مقاومت شهید سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی و همرزمانشان از جمله رفتارهای بحران ساز ترامپ علیه امنیت آمریکا و جهان بوده است. در همین حال ترامپ در مقابله با کرونا نیز ناتوان بوده که آمار تلفات روزانه چند هزار نفر از نتایج آن است. مجموع این اقدامات از سوی ترامپ در حالی صورت گرفته که محور طرح نمایندگان کنگره برای استیضاح و برکناری ترامپ هیچ کدام از این موارد نبوده بلکه صرفا حمله به کنگره مطرح میشود. این نوع رفتار نشان میدهد که زنجیره رفتارهای بحرانساز ترامپ برگرفته از سیاستهای ساختار حاکم بر آمریکا بوده است و حتی اگر فردی مانند بایدن نیز بر سر قدرت بود این رفتارها تکرار میشد. در اصل اعتراضها به ترامپ برگرفته از تهدیداتی است که حمله به کنگره برای ماهیت نظام سرمایه داری دارد و اینکه این مسئله ماهیت این نظام را زیر سوال برده است لذا خواستار مقابله با ترامپ شدهاند. این رفتار نشان میدهد که برای سیاستمداران آمریکایی نه تحقق مطالبات مردم و آنچه دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی مینامند بلکه حفظ نظام سرمایه داری محور اصلی آن را تشکیل میدهد که برگرفته از سلطه گری جهانی نظام جهانی است.
نویسنده: فرامرز اصغری