محمد بن سلمان ولیعهد سعودی که کانون بحران سازیهای سعودی در منطقه معرفی می شود در تازهترین مصاحبه خود با ادبیات بی سابقهای در خصوص جنبش انصارالله یمن موضع گرفت و گفت که حوثیها خلق و منش عربی و یمنی دارند. بن سلمان در گفتوگو با شبکه العربیه گفت بار دیگر بر طرح دولت سعودی برای پایان درگیریها تأکید کرد و از جنبش انصارالله یمن خواست تا رو در روی تمامی گروهها و جریانات یمنی پشت میز مذاکره بنشیند تا به گفته وی حقوق تمامی یمنیها و منافع منطقه حاصل شود.
حال این سوال مطرح است که چرا بن سلمان چنین رویکردی در پیش گرفته است؟ بخشی از این وضعیت را می توان برگرفته از حقایق جنگ یمن دانست. پس از ۶ سال سعودی نه تنها دستاوردی نداشته بلکه جهاتن سعودی را به عنوان جنایت کار جنگی و البته شکست خورده جنگ می شناد. پیشروی ارتش و نیروی مردمی یمن در مار بدر حالی هراس سعودی را به همراه داشته است که از یک سو آمریکا و برخی کشورهای غربی خواستار آتش بس و توقف پیشروی یمنی ها شده است.
بر این اساس بخشی از رویکرد بن سلمان را میتوان حلقه تکمیلی این روند دانست که محور آن را توقف دستاوردهای جدید یمنیها دانست. در اصل می توان گفت که اقدام بن سلمان برگرفته از ناکامی های سعودی در یمن است که با حربه آتش بس به دنبال فرار از این وضعیت است. دوم آنکه بخشی از این رویکرد را در قبال اهداف منطقه ای سعودی جستجو کرد. بن سلمان از یک سو به جنایت از بشریت و نقض حقوق بشر متهم است و از سوی دیگر رفتارهای بحران ساز سعودی عملا منابع لبنان را تهدید میکند. اکنون این سناریو مطرح است که بان سلمان با گفتار درمانی به دنبال انحراف عمومی از ناکامی ها و رفتارهای بحران ساز سعودی است. بن سلمان سعی دارد تا ژست یک مذاکره کننده را داشته باشد بویژه اینکه طی هفته های اخیر نیز تحت فشار افکار عمومی جهانی، آمریکا و کشورهای غربی نیز مواضعی بر مبنای چالش های حقوق بشر در سعودی گرتفه اند که حال سعودی به دنبال به حاشیه راندن و پنهان سازی ای.
با تمام این تفاسیر نکته اساسی آن است که ادعاهای بن سلمان زمانی قابل پذیرش است که در کنار اعلام پایان جنگ یمن ، از ادامه کشتار و بحران سازی در جهان خودداری نماید در غیر این صورت نمی توان مواضع بن سلمان را برگرفته از تغییر رفتار عملی این رژیم دانست.
نویسنده: فرامرز اصغری