آیا روند این پس رفت به نیم دهه قبل بازمیگردد که سینمای ایران در انحصار گروهی شناخته شده از مافیاهای متنوع بود تا این نفوذ غرب باشد و بار دیگر توانسته هنر هفتم را از مسیری پاک و منزه با ساختههایی ارزشمند همچون «از کرخه تا راین و آژانس شیشهای» در گذشته نهچندان دور، سالهای اخیر را بهسوی ناکجاآباد غرب با لجنزارهایی چون «جدایی نادر از سیمین و فروشنده» عجولانه گام بردارد و امروز هنجارها از هم دریده شوند؟ اگرچه زنده کردن خاطرات تلخ و بهجامانده از سالهای اخیر ارگان متولی سینمای کشور در دولتهای یازدهم و دوازدهم همچنان زیر علامت سؤال مانده و نهادهای نظارتی بالادستی بخصوص مجلس شورای اسلامی فرصت نکردهاند تا پشت پردههای تصمیمگیری و هزینههای هفت جشنواره اخیر فیلم فجر را واکاوی نمایند اما نتایج نیم دهه گذشته اینگونه آشکار شد تا کارگردان همان دو جنس و قواره و همان سیاق بتواند با چراغ سبز صهیونیست جایزه خوشخدمتی و پشت کردن به سرزمین تأیید وصله خود را از غرب دریافت نماید و امسال در بین داوران فستیوال سینمایی کن جای بگیرد! تا ضمن رایزنی با دیگر همپالگیهای خود، ساختهای کاملا مغایر با ایدئولوژی برتر جمهوری اسلامی و وطن ستیز را مفتخر به دریافت نخل طلایی کند!
رسانههای داخلی قبلاً نوشته بودند که این روزها تصویر و صدای رئیسجمهور اوکراین که یک یهودی است در محافل رسمی اروپایی خودنمایی میکند که فستیوال سینمایی کن هم تریبون افتتاحیه اش را به «ولادیمیر زلنسکی» بسپارد تا به سینماگران حاضر از سرنوشت مشترک داد سخن دهد و درخواست کند که بوق سیاسی اکراین باشند! حالا فستیوال سینمایی کن هم آنگونه میشود تا پیام «ما باید پیروز شویم، ما به سینما نیاز داریم تا بتواند ضامن این پایان باشد، سینمایی که هر بار در طرف آزادی باشد و از قول چارلی چاپلین نقل کند که ما به یک چارلی چاپلین جدید نیاز داریم تا ثابت کند سینمای امروز سکوت نکرده است». فستیوال برلین به طور آشکار گفته بود جشنواره امسال کاملاٌ سیاسی برگزار میشود اما این جشنواره کن است که نتوانست حفظ ظاهر کند که سیاست را بر هنر غالب کرد. حالا اصغر فرهادی با ساخته «جدایی نادر از سیمین» که اولین اسکار ایران است و میتواند بهعنوان داور در فستیوال کن حضور داشته باشد نیز تن به این سیاستهای تحمیلی میدهد تا کشورش را هم بحرانی به نمایش بگذارد تا از بهترین دستاویز برای تنگ کردن حلقه تحریمهای ظالمانه به استناد اینگونه ساختهها چون «فیلم سیاه از ایران» استفاده کنند اما شرایط لازم برای پذیرش مدرک بهظاهر مستندی چون این فیلم آن است که بازیگر حتماً باید ایرانی و باسابقه بوده و کارگردان هم باید از ایرانیانی انتخاب شود که با ادای قسم به پرچم بیگانگان، ملیتی دیگر را پذیرفته و قبل از آن بارها جلای وطن را با هنر سیاسی سودا زده باشد و امروز موفق شود تصویری سیاه از ایران و اسلام را در قالب یک فیلم کاندیدای فستیوال کن کند.
اگرچه با این سیاهنمایی فستیوال گونه توانسته نخل طلایی را برای فیلم ضدایرانی «عنکبوت مقدس» به دست آورد حالا نوبت فیلم «برادران لیلا» حاضر در فستیوال بود که پس از این موفقیت صوری با یک شوک روبرو شوند زیرا «کتایون ریاحی» بازیگر اصلی این فیلم یعنی سعید پورصمیمی را متهم به آزار جنسی میکند تا بازهم جنبش Me too در صحنه حاضر باشد و جالبتر اینکه ترانه علیدوستی بهعنوان لیدر این جنبش در ایران، همبازی سعید پورصمیمی در فیلم برادران لیلا ظاهر شده است! حالا این جنبش وارداتی Me too است که در فضای مظلوم نمایانه چند مرد جشنواره میتواند به کمک بازی ضعیف زهرا امیرابراهیمی در فیلم عنکبوت مقدس آمده و او را صاحب نخل طلایی کند و فرصت بهدستآمده برای سیاست ناتوی فرهنگی غرب است تا از فراریان ایرانی جهت پیشبرد اهداف ضد فرهنگی استفاده ببرد و آنها را برای تشویق دیگران قهرمان جلوه دهد. امروز باید به سراغ سینمای ایران و کسانی رفت که حداقل در چهل و سه سال گذشته خالصانه به احیای آن پرداختهاند و طول دو دهه اول نیز با موفقیتهای خیرهکنندهای روبرو بودهاند که بعضی از ساختهها میتوانست ستونهای لابی غرب را به لرزه درآورد اما با پارهای از نامردمیهای بیرون مواجهاند که قیصریه را برای یک دستمال به آتش میکشند.
زهرا امیرابراهیمی یکی از همین پاکباختگان گرداب فرهنگ غرب است که ۱۶ سال پیش ابتدا در تور غفلت و سرگردانی سینمای ایران افتاد و در مرحله بعد اسیر مدیریت ضعیف سینمایی به دام ناتوی فرهنگی گرفتار شد تا در نهایت به یک ستیزهجو در قالب انتقام از فیلمهای منزه و خوب ایرانی تبدیل شود. ابراهیم داروغه زاده، دبیر وقت جشنواره فیلم فجر در این باره نوشته است «اینکه در جشنواره کن از وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشورتان شکایت کنید دقیقاً چه فایدهای دارد؟ تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا علیه مردم ایران کم میشود یا برعکس؟» امروز «عنکبوت مقدس» در فستیوال کن جایزه میگیرد نه برای اینکه فیلم خوبی است بلکه برای اینکه صراحتاً بخشی از پازل ایران ستیزی و اسلام هراسی است. وقتی فرزند خاوری مدیرعامل فراری بانک مرکزی به جرم اختلاس سه هزارمیلیاردی بهعنوان تاجر برگزیده غرب انتخاب شود و زهرا امیرابراهیمی نخل طلایی را به دلیل بازیگر برگزیده از فستیوال کن بگیرد و محمدعلی ابطحی موفقیتهای اینگونه را تبریک بگوید تکلیف سینمای ایران معلوم است که تا امروز چگونه مدیریت شده است و البته بازهم هستند کسانی در این وادی چون بهرام رادان و سام درخشانی که در پیامهای خود بنویسند: حالا بر قله دنیا قرار گرفتی و زهرا جان درسی شده برای همه بیمعرفتها! تا ثابت کنند هنر هفتم همچنان در چنگال عنکبوتهاست!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
رسانههای داخلی قبلاً نوشته بودند که این روزها تصویر و صدای رئیسجمهور اوکراین که یک یهودی است در محافل رسمی اروپایی خودنمایی میکند که فستیوال سینمایی کن هم تریبون افتتاحیه اش را به «ولادیمیر زلنسکی» بسپارد تا به سینماگران حاضر از سرنوشت مشترک داد سخن دهد و درخواست کند که بوق سیاسی اکراین باشند! حالا فستیوال سینمایی کن هم آنگونه میشود تا پیام «ما باید پیروز شویم، ما به سینما نیاز داریم تا بتواند ضامن این پایان باشد، سینمایی که هر بار در طرف آزادی باشد و از قول چارلی چاپلین نقل کند که ما به یک چارلی چاپلین جدید نیاز داریم تا ثابت کند سینمای امروز سکوت نکرده است». فستیوال برلین به طور آشکار گفته بود جشنواره امسال کاملاٌ سیاسی برگزار میشود اما این جشنواره کن است که نتوانست حفظ ظاهر کند که سیاست را بر هنر غالب کرد. حالا اصغر فرهادی با ساخته «جدایی نادر از سیمین» که اولین اسکار ایران است و میتواند بهعنوان داور در فستیوال کن حضور داشته باشد نیز تن به این سیاستهای تحمیلی میدهد تا کشورش را هم بحرانی به نمایش بگذارد تا از بهترین دستاویز برای تنگ کردن حلقه تحریمهای ظالمانه به استناد اینگونه ساختهها چون «فیلم سیاه از ایران» استفاده کنند اما شرایط لازم برای پذیرش مدرک بهظاهر مستندی چون این فیلم آن است که بازیگر حتماً باید ایرانی و باسابقه بوده و کارگردان هم باید از ایرانیانی انتخاب شود که با ادای قسم به پرچم بیگانگان، ملیتی دیگر را پذیرفته و قبل از آن بارها جلای وطن را با هنر سیاسی سودا زده باشد و امروز موفق شود تصویری سیاه از ایران و اسلام را در قالب یک فیلم کاندیدای فستیوال کن کند.
اگرچه با این سیاهنمایی فستیوال گونه توانسته نخل طلایی را برای فیلم ضدایرانی «عنکبوت مقدس» به دست آورد حالا نوبت فیلم «برادران لیلا» حاضر در فستیوال بود که پس از این موفقیت صوری با یک شوک روبرو شوند زیرا «کتایون ریاحی» بازیگر اصلی این فیلم یعنی سعید پورصمیمی را متهم به آزار جنسی میکند تا بازهم جنبش Me too در صحنه حاضر باشد و جالبتر اینکه ترانه علیدوستی بهعنوان لیدر این جنبش در ایران، همبازی سعید پورصمیمی در فیلم برادران لیلا ظاهر شده است! حالا این جنبش وارداتی Me too است که در فضای مظلوم نمایانه چند مرد جشنواره میتواند به کمک بازی ضعیف زهرا امیرابراهیمی در فیلم عنکبوت مقدس آمده و او را صاحب نخل طلایی کند و فرصت بهدستآمده برای سیاست ناتوی فرهنگی غرب است تا از فراریان ایرانی جهت پیشبرد اهداف ضد فرهنگی استفاده ببرد و آنها را برای تشویق دیگران قهرمان جلوه دهد. امروز باید به سراغ سینمای ایران و کسانی رفت که حداقل در چهل و سه سال گذشته خالصانه به احیای آن پرداختهاند و طول دو دهه اول نیز با موفقیتهای خیرهکنندهای روبرو بودهاند که بعضی از ساختهها میتوانست ستونهای لابی غرب را به لرزه درآورد اما با پارهای از نامردمیهای بیرون مواجهاند که قیصریه را برای یک دستمال به آتش میکشند.
زهرا امیرابراهیمی یکی از همین پاکباختگان گرداب فرهنگ غرب است که ۱۶ سال پیش ابتدا در تور غفلت و سرگردانی سینمای ایران افتاد و در مرحله بعد اسیر مدیریت ضعیف سینمایی به دام ناتوی فرهنگی گرفتار شد تا در نهایت به یک ستیزهجو در قالب انتقام از فیلمهای منزه و خوب ایرانی تبدیل شود. ابراهیم داروغه زاده، دبیر وقت جشنواره فیلم فجر در این باره نوشته است «اینکه در جشنواره کن از وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشورتان شکایت کنید دقیقاً چه فایدهای دارد؟ تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا علیه مردم ایران کم میشود یا برعکس؟» امروز «عنکبوت مقدس» در فستیوال کن جایزه میگیرد نه برای اینکه فیلم خوبی است بلکه برای اینکه صراحتاً بخشی از پازل ایران ستیزی و اسلام هراسی است. وقتی فرزند خاوری مدیرعامل فراری بانک مرکزی به جرم اختلاس سه هزارمیلیاردی بهعنوان تاجر برگزیده غرب انتخاب شود و زهرا امیرابراهیمی نخل طلایی را به دلیل بازیگر برگزیده از فستیوال کن بگیرد و محمدعلی ابطحی موفقیتهای اینگونه را تبریک بگوید تکلیف سینمای ایران معلوم است که تا امروز چگونه مدیریت شده است و البته بازهم هستند کسانی در این وادی چون بهرام رادان و سام درخشانی که در پیامهای خود بنویسند: حالا بر قله دنیا قرار گرفتی و زهرا جان درسی شده برای همه بیمعرفتها! تا ثابت کنند هنر هفتم همچنان در چنگال عنکبوتهاست!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت