نمیتوان انکار کرد که جامعه امروز کشور ایام پرفراز و نشیبی را از نظر معضلات داخلی و خود کرده و بیاعتناییهای مدیران درونی؛ سپری میکند که مهمترین آنها بیتوجهی نسبی به رهنمودهای مقام معظم رهبری است که میتواند گره گشای اکثر آنها باشد.
اگر چه وفاق در سطوح پایین بخش دولت، روز به روز کمرنگتر شده که حالا میتوان گفت کاملاً بیرنگ و بیبو است، اما شاید بهتر باشد وزارتخانهها و دیگر ارگانهای زیرمجموعه قوه مجریه را پیرامون این کمرنگ و بیرنگ شدنها به فراموشی بسپاریم و تنها به وزارتخانهای توجه کنیم که میتواند همه قسمتها را تحت الشعاع خود قرار دهد زیرا نه تنها مأموریت پذیر است بلکه مهرههای کلیدی دیگر وزارتخانهها را به عنوان مأمور به خود اختصاص داده تا جریان بیاعتنایی نقطه اتکاء با اهمیت رأس دولت به نام وفاق را به ورطه نابودی بسپارد در حالی که نظام آموزش و پرورش به خودی خود چند سالی است این سراشیبی تند را طی نموده تا میانگین نمره درسی در دوره اول دبیرستانها طی سال تحصیلی گذشته عدد 11 باشد که نشان دهنده افول در امر آموزش در یکی از حساسترین مقاطع چهارگانه دوران تعلیم و تربیت به شمار میرود تا وزارت علوم را ناچار سازد فیتیله سوالات کنکور را سال به سال پایینتر بکشد که افراد بیشتری بتوانند بر روی صندلیهای خالی آموزش عالی بنشینند اگرچه سواد و معلومات ضروری را ندارند!
مقدمه ارائه شده از این جهت است که وزارت آموزش و پرورش سال به سال کمیت را بر کیفیت ترجیح داده تا امروز که نزدیک به چهار ماه از شروع سال تحصیلی جدید میگذرد تنها در استان اصفهان و در حوزه مدیریت کل آن اولویتها، جابجاییها در سطح تمامی واحدها از خدمتگزاران تا مسئولان باشد و اگر امکانپذیر بود دانش آموزان را نیز در این بازار مکاره سودا میزدند! که هر روز چند نفر منتخب از اسامی خواص از کیسه قرعه کشی بیرون بیاورند تا بعد از برگزاری عجولانه نماز ظهر و عصر به تودیع و معارفه آنها بپردازند تا طول هفته بعد همه کارکنان کادر اداری و معلمان در مدارس استان وقت با ارزش کشور را همراه با نگرانی از جابجایی خود صرف نقد و نظر پیرامون این انتصابات و برکناریهای بیدلیل سلیقهای کنند و این روش ناپسند همچنان ادامه داشته باشد در حالیکه در بعضی از مدارس بیخ گوش اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان و سرمای چند درجه زیر صفر، یک ماه تمام دستگاه شوفاژخانه یک مدرسه دخترانه نقص فنی داشته و خاموش باشد تا دانش آموزان هر روز پتو و کیسه آب گرم و بعضی بخاری برقی به دست، عازم هنرستان شهید نبوی منش شوند! در حالی که جای کمیسیون 5 نفره انتصاب و برکناریها گرم و نرم است تا به مرور زمان اثری از وفاق ادعایی رئیس جمهور باقی نماند و هرکس در حوزههای بالادستی از اداره کل تا وزارتخانه رابطی داشت، پستی را اشغال نماید و آنهایی که سالهای متمادی و سخت تلاش و فعالیت بیاجر و مزد را سپری کردهاند، برکنار و خانه نشین شوند تا نور چشمیها جای آنها را بگیرند! و به قول قدیمیها کاسه چینیها زیر آب بروند و کاسه ذرتیهای بر روی آب جولان بدهند تا شرمندگی نصیب عاملان تبلیغات وفاقی شود که نفاق جای آن را گرفته است! آیا برای رسیدن به جایگاه مدیران میانی و کلان و حتی بالا دستی در وزارت آموزش وپرورش باید تخصص و تبحر و تعهد را با هم داشت یا تنها عنصر فعال بودن در روند سیاسی یک جریان خاص کفایت میکند؟! و اصولاً اینگونه تغییر و تحولات هر چهار سال یکبار چند روز یا چند ماه باید طول بکشد و حدود دو میلیون دانش آموز و فرهنگی شاغل در استان اصفهان تا کی باید نگران و سرگردان اینگونه امور پیش پا افتاده باشند!؟ پنج نفر به عنوان کمیسیون تحولات در ظاهر و تغییرات در باطن دور هم جمع میشوند که هرکدام متمایل به یک فرد و یا جریان خاص هستند که قبل از ورود به جلسات؛ شرح وظایف و موضع گیریهای لازم به آنها دیکته شده است، تا وقتی به بحث مینشینند هیچگونه هماهنگی با یکدیگر نداشته باشند و به ناچار این به اصطلاح کارشناسان کارشان به قهر و برون رفت از نشست بکشد و در نهایت اتفاقی هر چند غلط در برکناریها و انتصابات پیش آید در حالی که آن مدارس کذایی همچنان با خراب بودن سیستمهای گرمایشی و فرونشست زمین مواجهند و معلمان بچهها را در مرکز کلان شهر اصفهان زیر پتو یا استفاده از بخاریهای برقی یا کیشه آب گرم آموزش میدهند! البته رفت و آمدهای مدیران ارشد و مشاوران پشت پرده وفاق زنجیرهای به سفارش خط دهندگان در سایه که اکثراً از مدیران ناموفق دوره های گذشته هستند، به پایتخت ادامه دارد تا بتوان از حلقه وزارتخانه متبوع هم برای این به اصطلاح خودشان خالص سازی زیر چتر وفاق استفاده برد. اما همچنان از یارگیریهای جریانی خاص غافل نماند! به چهرههایی موجه و متعهد قبل از دریافت حکم از پایتخت و حتی بعد از آن قول و وعده مساعد برای دادن پست و سمتهای متفاوت میدهند اما وقتی خرشان از پل گذشت همه آنها را به باد فراموشی میسپارند! غافل از اینکه نمیدانند برخی افراد کینه ورزانی خواهند شد که طی چهار سال آینده سد راه ارائه حداقلی خدمت به جامعه محروم در امر تعلیم و تربیت شوند. وزارت آموزش و پرورش باید قبل از آموزش به دانش آموزان، مدیران خود را رهنمون ورود به مسیر درست نماید! که انشاالله این بحث بصورت گستردهتر ومستنداتی که بدست آمده همچنان ادامه خواهد داشت.
اگر چه وفاق در سطوح پایین بخش دولت، روز به روز کمرنگتر شده که حالا میتوان گفت کاملاً بیرنگ و بیبو است، اما شاید بهتر باشد وزارتخانهها و دیگر ارگانهای زیرمجموعه قوه مجریه را پیرامون این کمرنگ و بیرنگ شدنها به فراموشی بسپاریم و تنها به وزارتخانهای توجه کنیم که میتواند همه قسمتها را تحت الشعاع خود قرار دهد زیرا نه تنها مأموریت پذیر است بلکه مهرههای کلیدی دیگر وزارتخانهها را به عنوان مأمور به خود اختصاص داده تا جریان بیاعتنایی نقطه اتکاء با اهمیت رأس دولت به نام وفاق را به ورطه نابودی بسپارد در حالی که نظام آموزش و پرورش به خودی خود چند سالی است این سراشیبی تند را طی نموده تا میانگین نمره درسی در دوره اول دبیرستانها طی سال تحصیلی گذشته عدد 11 باشد که نشان دهنده افول در امر آموزش در یکی از حساسترین مقاطع چهارگانه دوران تعلیم و تربیت به شمار میرود تا وزارت علوم را ناچار سازد فیتیله سوالات کنکور را سال به سال پایینتر بکشد که افراد بیشتری بتوانند بر روی صندلیهای خالی آموزش عالی بنشینند اگرچه سواد و معلومات ضروری را ندارند!
مقدمه ارائه شده از این جهت است که وزارت آموزش و پرورش سال به سال کمیت را بر کیفیت ترجیح داده تا امروز که نزدیک به چهار ماه از شروع سال تحصیلی جدید میگذرد تنها در استان اصفهان و در حوزه مدیریت کل آن اولویتها، جابجاییها در سطح تمامی واحدها از خدمتگزاران تا مسئولان باشد و اگر امکانپذیر بود دانش آموزان را نیز در این بازار مکاره سودا میزدند! که هر روز چند نفر منتخب از اسامی خواص از کیسه قرعه کشی بیرون بیاورند تا بعد از برگزاری عجولانه نماز ظهر و عصر به تودیع و معارفه آنها بپردازند تا طول هفته بعد همه کارکنان کادر اداری و معلمان در مدارس استان وقت با ارزش کشور را همراه با نگرانی از جابجایی خود صرف نقد و نظر پیرامون این انتصابات و برکناریهای بیدلیل سلیقهای کنند و این روش ناپسند همچنان ادامه داشته باشد در حالیکه در بعضی از مدارس بیخ گوش اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان و سرمای چند درجه زیر صفر، یک ماه تمام دستگاه شوفاژخانه یک مدرسه دخترانه نقص فنی داشته و خاموش باشد تا دانش آموزان هر روز پتو و کیسه آب گرم و بعضی بخاری برقی به دست، عازم هنرستان شهید نبوی منش شوند! در حالی که جای کمیسیون 5 نفره انتصاب و برکناریها گرم و نرم است تا به مرور زمان اثری از وفاق ادعایی رئیس جمهور باقی نماند و هرکس در حوزههای بالادستی از اداره کل تا وزارتخانه رابطی داشت، پستی را اشغال نماید و آنهایی که سالهای متمادی و سخت تلاش و فعالیت بیاجر و مزد را سپری کردهاند، برکنار و خانه نشین شوند تا نور چشمیها جای آنها را بگیرند! و به قول قدیمیها کاسه چینیها زیر آب بروند و کاسه ذرتیهای بر روی آب جولان بدهند تا شرمندگی نصیب عاملان تبلیغات وفاقی شود که نفاق جای آن را گرفته است! آیا برای رسیدن به جایگاه مدیران میانی و کلان و حتی بالا دستی در وزارت آموزش وپرورش باید تخصص و تبحر و تعهد را با هم داشت یا تنها عنصر فعال بودن در روند سیاسی یک جریان خاص کفایت میکند؟! و اصولاً اینگونه تغییر و تحولات هر چهار سال یکبار چند روز یا چند ماه باید طول بکشد و حدود دو میلیون دانش آموز و فرهنگی شاغل در استان اصفهان تا کی باید نگران و سرگردان اینگونه امور پیش پا افتاده باشند!؟ پنج نفر به عنوان کمیسیون تحولات در ظاهر و تغییرات در باطن دور هم جمع میشوند که هرکدام متمایل به یک فرد و یا جریان خاص هستند که قبل از ورود به جلسات؛ شرح وظایف و موضع گیریهای لازم به آنها دیکته شده است، تا وقتی به بحث مینشینند هیچگونه هماهنگی با یکدیگر نداشته باشند و به ناچار این به اصطلاح کارشناسان کارشان به قهر و برون رفت از نشست بکشد و در نهایت اتفاقی هر چند غلط در برکناریها و انتصابات پیش آید در حالی که آن مدارس کذایی همچنان با خراب بودن سیستمهای گرمایشی و فرونشست زمین مواجهند و معلمان بچهها را در مرکز کلان شهر اصفهان زیر پتو یا استفاده از بخاریهای برقی یا کیشه آب گرم آموزش میدهند! البته رفت و آمدهای مدیران ارشد و مشاوران پشت پرده وفاق زنجیرهای به سفارش خط دهندگان در سایه که اکثراً از مدیران ناموفق دوره های گذشته هستند، به پایتخت ادامه دارد تا بتوان از حلقه وزارتخانه متبوع هم برای این به اصطلاح خودشان خالص سازی زیر چتر وفاق استفاده برد. اما همچنان از یارگیریهای جریانی خاص غافل نماند! به چهرههایی موجه و متعهد قبل از دریافت حکم از پایتخت و حتی بعد از آن قول و وعده مساعد برای دادن پست و سمتهای متفاوت میدهند اما وقتی خرشان از پل گذشت همه آنها را به باد فراموشی میسپارند! غافل از اینکه نمیدانند برخی افراد کینه ورزانی خواهند شد که طی چهار سال آینده سد راه ارائه حداقلی خدمت به جامعه محروم در امر تعلیم و تربیت شوند. وزارت آموزش و پرورش باید قبل از آموزش به دانش آموزان، مدیران خود را رهنمون ورود به مسیر درست نماید! که انشاالله این بحث بصورت گستردهتر ومستنداتی که بدست آمده همچنان ادامه خواهد داشت.
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت