۱- دهه فجر، فرصت بازنگری در ارزشها وآرمانهاست؛ و اینکه چه بودیم و چه میکردیم و چه میخواستیم، و اکنون کجاییم و چه ميکنیم.کمترین ثمره این انقلاب،گشودن فصلی نو در تاریخ معاصر است و این کم چیزی نیست. آیا احساس سربلندی نمیکنید که آیین و مکتب شما، یعنی اسلام حیاتبخش، امروز دردل میلیونها انسان نا امید و سرخورده بارقه امید آفریده و آنان به نجات خویش در پناه اسلام، امیدوار و دلخوشاند، و در این راه، عاشقانه تلاش ميکنند؟ بار دیگر معجزهای در تاریخ اتفاق افتاد. بار دیگر دست توانای خدا از آستین غیب بیرون آمد. بار دیگر اراده خدای عزیز و حکیم به کار افتاد و رحمت و منت حق، ملتی مستضعف و ستم کشیده را در برگرفت و فیض روحالقدس مدد فرمود و به کالبد ملتی مرده، روح و روان دمید. سرانجام آنچه به خواب شب هم نمیدیدیم و ناممکن میپنداشتیم، به وقوع پیوست و ملت ما و ملتهای مسلمان و عالمیان را غرق بهت و حیرت و اعجاب نمود. قدرتهای داخلی و ابر قدرتهای بینالمللی را با همه هوشیاری غافلگیر کرد، حسابها و نقشههای سیاسی و طرحهای دراز مدت و تصمیمگیریهای مطالعه شده آنان را به هم ریخت و بالاخره، ملت مسلمان ایران آزادی را بازیافت.
۲- پيروزي انقلاب اسلامي در دو دهه پاياني قرن بيستم ميلادي، ضمن ايجاد دگرگوني عمده و اساسي داخلي، تحولات مهم و بعضاً سرنوشتسازي در جامعه جهاني به وجود آورد. و از آنرو كه اين انقلاب نه فقط انقلاب تَنها، كه انقلاب فكرها و انديشهها نيز بود، علاوه بر بازتابها و تأثيرات عيني و عملي متعددي كه بر جامعه جهاني و روند تحولات آن بر جاي گذاشت، در بعد فكري و نظري نيز آن را به دگرگوني عميقي واداشت. انقلاب ايران، عرصهاي جدّي براي آزمون، تأييد، تعديل و ابطال بسياري از نظريات رايج و مرسوم در علوم اجتماعي محسوب ميشد. ابعاد اين انقلاب بسيار گستردهتر از آن بود كه در ابتدا به نظر ميرسيد، چراكه تنها به دگرگوني ساختار سياسي، اجتماعي و اقتصادي يك رژيم اكتفا نكرد، بلكه در شالوده كاخ رفيع دانش اجتماعي نيز لرزه افكند.
۳- از دیدگاه امام راحل(ره) انقلاب اسلامی ایران انقلابی تکبعدی و تکمحوری و منحصر به تقاضاهای مادی نبود بلکه انقلابی چند بعدی بود که باعث شکوفا شدن استعدادهای مادی و معنوی گردید و خواهان انقلاب ارزشی و معنوی نیز بود. امام خمینی(ره) ضمن تاکید بر ماهیت ایدئولوژیک نهضت معتقد بود که"این انقلاب سیاسی یا نیمهسیاسی نبود بلکه تمام اسلامی بود." (صحيفه نور، ج ۶، ص۱۷) به نظر امام انقلاب ایران هم از نظر محتوی و هم ظاهر اسلامی بوده است در صورتی که انقلابهای دیگر یا از هیچ لحاظ اسلامی نبودهاند و یا تنها از نظر ظاهر اسلامی بودهاند." (همان، ج ۱۵، ص ۲۳۷)
۴- انقلاب اسلامي ايران پديدهاي بيهمتا بود كه از پيش، تحليلي براي آن وجود نداشت و حتي مباني و مقدّمات شناخت آن از انديشههاي جديد، غايب بود. البته كساني مثل آرنولد توينبي به جايگاه معنويت در حيات و تمدن بشري نيم نگاهي انداخته و تهي شدن از معنويت را موجب زوال آن دانسته و معتقد بودند: تمدن آينده از جايي غير از غرب بايد سربرآورد. اما اين مختصر براي انقلابي عظيم با آثار سرشار و جاري بسيارش، به هيچوجه كافي نبود.اين انقلاب با بازگشت به حقايق فراموش شده فطري، دين را در منظر انديشه بشري پررنگ و برجسته نمود و در دو سطح «ملّي» و «جهاني» چارهاي باقي نگذاشت، جز اينكه رويكردي نوين به دين، معنويت، انسان و جهان پديد آيد.
۵- ازمنظراستاد شهيد مطهري(ره) امام خميني(ره) به مردم ما شخصیت داد.خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند. آنها را از حالت خود باختگی خارج کرد و این بزرگترین هدیهای بود که رهبر به ملت داد، او توانست ایمان از دست رفته مردم را به آنها بازگرداند و آنها را به خودشان مؤمن کند. او با صراحت اعلام کرد که تنها اسلام نجات بخش شماست. او جهاد اسلامی را مطرح کرد، امر به معروف و نهی از منکر را مطرح کرد، وظیفه نوعی و دینی و بالاخره اجر و پاداش شهیدان را مطرح کرد، و مردمی که سالها این آرزو را که در زمره یاران امام حسین باشند در سر میپروراندند و هر صبح و شام تکرار میکردند "یا لیتنی کنت معکم فافوزفوزاعظیما" بنا گاه خود را در صحنهای مشاهده کردند آنچنان که گویی حسین رابعینه میدیدند. مردم ما صحنههای کربلا، حنین، بدر، احد، تبوک، خیبر و... را در جلوی خویش میدیدند و همین باعث شد که به پا خیزند و از سرچشمه عشق به خدا، وضو بسازند و یک سره بانک تکبیر بر هر چه ظلم و ستمگری است بزنند.
۶- انقلاب اسلامي نمودار انديشهاي معنوي است كه ميتواند رنجوري و ناتواني علم و فناوري را در ساختن تمدن طلايي براي انسانها برطرف كند. انديشه معنوي و پاكي كه از طريق انقلاب اسلامي در قلب تاريخ رسوخ كرد، منظري سبز و روشن به روي حيات بشري گشود كه در چشمانداز آن، ظهور منجي جهاني بسيار نزديك به چشم ميديد.
۷- از مهمترين پيامدهاي تاريخ ساز انقلاب اسلامي، اقبال مردم جهان به اسلام و دين به معناي عام است. رواج انديشههاي اسلامخواهي در بين مسلمانان، تقويت و تعميق بيداري اسلامي، پديد آمدن جنبشهاي اسلامي در كشورهاي عربي و خاورميانه و رشد اسلامگرايي در غرب و شرق دور، همه از كاركردها و رهاوردهاي انقلاب اسلامي در حوزه انديشه و تحوّلاتي است كه در تفكرات مردمان و فراتر از جغرافياي سياسي اين انقلاب رخ داده اند. انقلاب اسلامي حتي سبب شد كه پيروان اديان ديگر به دين خود رويكردي تازه داشته باشند و با ايمان هر چه بيشتر به دين خود اقبال ورزند.
۸- براي آنكه انقلاب اسلامي به هدف عالي خود يعني تمدن اسلامي برسد، «جنبش نرمافزاري» و توسعه انديشه معنوي در گستره دانش بشري لازم است. اين جنبش فكري، همانگونه كه در روش بزرگاني همانند شهيد مطهّري بوده و اصل انقلاب را تحقق بخشيده، در تحقق اهداف انقلاب نيز ضروري است. آنچه لازم است بيان شود اين نكته است كه؛ارزشهاي معنوي از طريق انديشههاي معنوي به شهر آشفته دانش بشري راه يافته، با رشد و كمال علمي و معنوي انسان، بناي بيبنياد علوم سكولار فرو ريخته و دانش و انديشه، رنگ و بوي معنوي ميگيرند و با دگرگوني دانش و نگرش انسان، حيات فردي و جمعي تحوّل يافته، انقلاب اسلامي به كمال تحقق و تمدنسازي ميرسد. نتيجه آن كه انقلاب اسلامي و دانش و انديشه مبتني برارزشهاي معنوي و ديني دست در دست هم، يكديگر را بالا ميكشند كه كشيدهاند.