كاش ميشد براي حل مشكل ريزگردها هم به واردات دلخوش كنيم. كاش مثلا در كشورهاي اروپايي، ريزگردهايي با استاندارد يورو۴ بود و ميشد آنها را با قيمت دلاري خريد و به استانهاي غربي فرستاد. آنوقت قطعا بعضيها دست به كار ميشدند. حالا درست است كه بنزين وارداتي هم براي رفع آلودگي يار نشد و بلكه بار هم شد، اما حداقل باعث شد برخي در روزهاي باراني و يا وقتي باد ميوزيد، سالم بودن هوا را به حساب كارنامه درخشان خود ثبت كنند!
شايد اگر با واردات ريزگرد موافقت ميشد، برخيها براي قيچي كردن روبان افتتاح خاكهاي وارداتي به خوزستان سفر ميكردند و حد اقل دو صفحه كاغذ سفيد را براي نطق قراي خود سياه ميكردند. آنوقت كه ديگر «آقاي مشاور» مجبور نبود گُل به خودي بزند و سفر وزير بهداشت به عنوان نماينده ويژه رئيسجمهور را «شوی رسانهای» قلمداد كند و بگويد: «هر جا که عکس و دوربین باشد آقای هاشمی نیز حضور دارد!»
اگر ريزگرد وارداتي موجود بود، ديگر وزير بهداشت نخود هر آشي نبود! ديگر آنها كه سعي ميكنند در سازمان حفاظت از محيط سياسي همفكرانشان زحمت ميكشند و عرق ميريزند، مجبور نبودند خيلي رو بازي كنند و يكي از بهترين وزراي دولت را كه براي همطيفانشان خاري در چشم شده، اينگونه مورد عنايت قرار دهند!
ريزگردهاي خارجي داراي كيفيت يورو۴ نقشه شوم برخيها را اينقدر زود لو نميداد. آنها كه دنبال اين هستند تا صندلي را از زير مسئولان دغدغهمند بكشند و يكي مثل خودشان را روي آن بنشانند.
حالا اما حكايت چيز ديگري است. متاسفانه وقتي در صفحههاي جستوجوگر ميچرخيم، اثري از شركتهاي واسطهاي براي فروش ريزگرد خارجي باكيفيت نيست. همين ميشود كه دست و دل برخي به كار نميرود و با هزار آسمان و ريسمان بافتن، سفر پرخير و بركت خود به استان خاكي خوزستان را به تعويق مياندازند. همين ميشود كه برخي يادشان ميرود كه مشكل خوزستان مربوط به بيش از يك دهه پيش است. زماني كه اتفاقا مديران گذشته همين مديران كنوني بودند!