رياض به عنوان متحد ديكتاتورهاي خاورميانه با سرمايه حاصل از فروش نفت و چشمپوشي كشورهاي غربي در خاورميانه ناآرامي و تنش ايجاد كرده است. سعوديها با الگوگيري از تشكيل القاعده و طالبان در سالهاي جنگ داخلي افغانستان تحت نظارت سيا صورت گرفته بود، تروريستهاي چند مليتي تكفيري را در سوريه با عنوان داعش گرد هم جمع كردهاند. عربستان با دخالت غيرمستقيم خود در جنگ بين سوريه و داعش باعث كشته شدن بسياري از مردم بيگناه و آواره شدن ميليونها سوريهاي شدند. سعوديها در پيگيري توطئههاي خود مرزي قائل نيستند، آنها از ترس انقلاب يمن با مردم اين کشور وارد جنگ شدند و با سلاحهاي کشتار جمعي هزاران انسان بيگناه را به خاک و خون کشيدهاند. سعوديها در فاجعه منا هم با كمكاريها و غرضورزيهايي كه انجام دادند باعث كشته شدن هزاران میهمان خانه خدا شدند و ريشه ناامني را براي مسافران حج ايجاد كردند. عربستان با اقداماتي که در خاورميانه دنبال ميکند در واقع تنها نفرت را کشت ميکند که نتيجهاي جز افزايش خشونتها در منطقه ندارد. کشورهاي غربي همان گونه که در موضوع سيل پناه جويان با بزرگترين بحران انساني پس از جنگ جهاني دوم مواجه شدند درآينده نه چندان دور با تهديدات امنيتي به مراتب بزرگتر از۱۱ سپتامبر، حملات تروريستي به پاريس يا انفجار بروکسل مواجه خواهند شد.
سعودیها وهزینههای کلان در غرب آسیا
سعودیها بهرغم همه هزینههای کلانی که برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در جامعه بینالملل و به ویژه غرب آسیا میکنند، همچنان از دو مزیت راهبردی محرومند : مشروعیت و نیز کارآمدی سیاستهایی که هر روز رنگ نظامی گرفته است. آنان با تکیه بر منابع مالی خود بیمحابا و عریان، مشغول باج دادن به همه طرفهایی هستند که به نوعی حمایتگر وضع رژیم سعودی در نقطه صفر میتوانند باشند. اما نگاهی به حتی آخرین رخدادها نشان میدهد که نه تنها سیاست باجدهی نتایج لازم را نداشته بلکه در کمترین زمان به نتیجه عکس انجامیده است. بحرین، سوریه، عراق، یمن، سومالی، لبنان و افغانستان، صحنه ناکارآمدی سیاستهای ماجراجویانه ریاض است که برای آنها تاکنون میلیاردها دلار هزینه کرده است. در هیچیک از کشورهای یاد شده کمترین پیشرفت راهبردی در خدمت به اهداف سعودیها مشاهده نمیشود. برای مثال مذکرات ژنو در حالی ناكام ماند که هنوز “بشار اسد” بر سر کار است و جامعه جهانی دولت این کشور را به عنوان یکی از طرفهای گفتوگو کننده به رسمیت شناخته است. حوثیهای یمن اقتدار نظامی ریاض را به چالش گرفتهاند و حالا به عنوان یک طرف قدرتمند در گفتوگوهای آتشبس و مذاکرات صلح حضور دارند. حزبالله همچنان قدرت برتر مقاومت ملی در لبنان شناخته میشود و انقلاب مردم بحرین در زیر خاکستر هنوز آتشین است. عراقیها بیگانه با تبلیغات و مداخلات فرقهگرایانه سعودیها تنها به مبارزه با فساد اصرار دارند و داعش هر روز از مواضع خود عقبتر مینشیند.
عربستان سعودي؛ «همپيمان کليدي»کشورهاي آمريکا، انگليس و فرانسه
مايکل روبين، از مقامات پيشين پنتاگون و صاحب نظر در حوزههاي خاورميانه، ترکيه، ايران و ديپلماسي در تحليلي درمجله نيوزويک درباره رفتارمقامات عربستان سعودي در منطقه و جهان گرچه ازاين رويکرد شکايت ميکند اما به هر حال دوستي با عربستان را براي امنيت آمريکا ضروري ميبيند و مينويسد :
عربستان سعودي براي کشورهاي آمريکا، انگليس و فرانسه به عنوان يک «همپيمان کليدي» زبانزد است. عربستان سعودي تنها به داشتن دومين ذخايرنفتي بزرگ دنيا شهره نيست بلکه توافقنامه «محافظت از عربستان» نيز در سال ۱۹۴۵ بين روزولت و ابن سعود منعقد شده بود. اين خاندان سعود است که لنگراصلي دلارهاي نفتي است. خاندان سعود به صورت پيوسته در چند سال گذشته به خريد بيش از يکصد ميليارد دلار تسليحات از غرب، اقدام کرده است. به موازات اين نقشها، عربستان سعودي که ترکيبي از دين سالاري، استبداد مطلق، تحمل ناپذيري، امامان بنيادگرا (رهبران ديني) است همچنان به نقش خود به عنوان موطن همه فرقههاي جهادگرايي سلفي ادامه ميدهد که شامل حلول جديدترين نوع است که خلافت جعلي دولت اسلاميعراق و شام يا همان (گروه تکفيري - صهيونيستي) داعش است. خاندان سعود مستقيم يا غيرمستقيم بيش از يکصد ميليارد دلار را در همه سرزمينهاي اسلام و فراتر از اين سرزمينها هزينه کرد تا بينش بنيادگرايي وهابي را ترويج کند. در طول دهههاي گذشته سعوديها از يک سو به دنبال خريد دوستان واعمال نفوذ در پايتختهاي کشورهاي خارجي و از سوي ديگر درصدد استفاده از جاسوساني براي لجن مال کردن کسانيکه با آنها موافق نيستند، بودهاند. آنها يمن را بدون هيچ گونه تلاشي براي جلوگيري از فجايع انساني، آشکارا، در برابر حوثيهاي مورد حمايت ايران، زير بمباران قرار دادهاند و به نظر ميرسد که نسل بعدي رهبران سعودي آماده هستند که تعصبات فرقهاي را در منطقه دو برابر کنند.
تهديد سعوديها
كارشناسان معتقدند ؛ حاكمان عربستان بيمحابا در منطقه (سوريه، يمن، لبنان، عراق) و حتي در مقابل آمريكا و روسيه (در بازار نفت) سياست همه يا هيچ را در پيش گرفتهاند. سياستي كه عربستان در پيش گرفته، سياست باخت - باخت است. يعني پيشروي بدون امتياز دادن و امتياز گرفتن، به قيمت تخريب همهچيز. نمونه آن در منطقه جنگ يكساله در يمن، و در جهان سرريز كردن نفت در بازار و مورد اخير آن تهديد به فروش اوراق قرضه و داراييهاي سعودي درآمريكاست. بعد از علني شدن اين تهديد سعوديها، اكنون روزهاست كه تحليلگران اقتصادي و سياسي آمريكا در رسانههاي اين كشور مشغول سبك سنگين كردن اين تهديد هستند. حرف همه آنها اين است كه عملي كردن چنين تهديدي براي اقتصاد سعوديها هم به اندازه آمريكا ويرانكننده خواهد بود. اما اين ويرانكنندگي به معني آن نيست كه رياض اين تهديد را عملي نكند. چرا كه در يمن هم عربستان بازي دو سر باختي را پيش ميبرد كه حاضر به توقف آن نيست.