روز جمعه مراسم قرعهکشی مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ روسیه برگزار شده بود. قبل از رسیدن به روز جمعه، فضای مجازی درگیر پوشش مجری زن این برنامه بود. نگرانی از اینکه نکند پوشش خانم مجری چنان منشوری باشد که مثل جام جهانی قبلی نشود چیزی از آن را توی قاب تلویزیون جا داد.
اما بعد از راحت شدن خیال مخاطبان از عمل به وعده مجری روس، به محض در آمدن قرعه تیمملی کشورمان فضا عوض شد و کاربران فضای مجازی، اینبار به صفحه شخصی ستاره سابق برزیلی فوتبال یعنی کافو هجوم بردند که تنها گناهش درآوردن نام ایران و همگروهی ما با تیمهای اسپانیا و پرتغال بود. آن هم براساس یک اتفاق کاملا احتمالی. از میان چند گوی دربسته نام ایران بیرون آمد و ما به اصطلاح در گروه مرگ قرار گرفتیم. حالا گناه او چه بود؟ مشخص نیست.
درست از همانجا بود که انواع و اقسام فحاشیها و اهانتها به زبان فارسی و انگلیسی به این فوتبالیست سابق برزیلی شروع شد. بعد از کافوی برزیلی هم نوبت به رونالدوی پرتغالی رسید که از حمله مردم ایران بیبهره نماند. دلیلش هم احتمالا همگروهی تیم ملی او با ما و بازی او در مقابل شاگردان کیروش بوده است!
این اولینبار نیست که مردم ما برای اعتراض، سرگرمی و جوزدگی و حتی خالی کردن عقده و... به صفحات مجازی آدمهای معروف حمله میکنند.
سابقه اینگونه اقدامها به مردادماه سال ۹۱ و مسابقات بوکس بر میگردد که بعد از تضییع حق داور، هموطنانمان در وبسایت یاهو با ارسال نظرات خود غوغایی کردند. اعتراضهایی که حتی به صفحه رسمی کمیته المپیک هم سرایت کرد. اعتراضهایی که نشان میداد کاربران ایرانی برای رساندن صدای اعتراضشان راه جدیدی را گشودهاند و این آغاز ماجرا بود. حالا راه و روش جدیدی بری مردم ما باز شده بود که خیلی راحت انتقامگیری خود را باکمترین هزینه و امکانات به گوش همگان برسانند.
در اینگونه پرخاشگریها هم به چهرههای داخلی و هم خارجی، هم به هنرمند، سیاستمدار، ورزشکار و... رحم نشد.
در حوزه ورزش از لیونل مسی میتوان گفت که به گناه همگروهی با تیمملی کشورمان در دوره قبلی مسابقات جامجهانی و بعد از آن گل زدن به تیم کشورمان از ناسزاها در امان نماند. یا بنجامین ویلیامز داور استرالیایی بازی بین تیم فوتبال ایران و عراق در جام ملتهای آسیا گذشته به خاطر اشتباه در داوری و...
حتی اینگونه حملههای زشت و زننده و حتی تهدید به داور کشتی اهل بلاروس هم شد تا در نتیجه او صفحه خود را ببندد. و حتی بعد از آن سایت فیلا هم دو روز بسته باشد تا مقامات صاحب منصب کشورمان در ردههای فیلا از مردم بخواهند این کار را متوقف کنند. نمونه دیگر آن ایوان زایتسف بازیکن تیمملی والیبال ایتالیا بود که بیش از ۱۹۰۰ فحش و ناسزا در صفحه خود دریافت کرد و اینگونه واکنش نشان داد که «متاسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان، توهین به دیگران است.»
قربانی بعدی اما شاید هیچگاه فکرش را نمیکرد روزی مورد خشم سایبری ایرانیها واقع شود. پس از مراسم قرعهکشی، برخی کاربران به صفحه خانم «فرناندا لیما»، مجری مراسم قرعهکشی سر زدند و عدهای او را شوخی یا جدی سرزنش کردند که چرا حجاب نداشته تا تلویزیون ایران بتواند این مراسم را بهطور کامل پخش کند.» صفحه او فقط اندکی بیش از ۲۰ هزار عضو داشت و در صفحهاش تصاویر خانوادگی هم دیده میشد. البته برخی از کاربران ایرانی نیز با ارسال پیام در فیسبوک فرناندا لیما از او به خاطر این رفتار هموطنانشان عذرخواهی کردهاند. با این همه این مجری زن که بعد از این ماجرا در مصاحبه با رسانهها از مردم ایران به خاطر لباسی که پوشیده بود، عذرخواهی کرد و قول داد در مراسم انتخاب بهترین بازیکن جهان پوشش مناسبتری داشته باشد، صفحه فیسبوکش را برای جلوگیری از توهینهای بیشتر مسدود کرد.
کنفدراسیون فوتبال آسیا، فدراسیون فوتبال ژاپن، فدراسیون جهانی وزنهبرداری از نهادها و مجامعی بودند که مورد حمله قرار گرفتند. این شیوه اعتراض البته قربانیان دیگری به جز افراد مرتبط با دنیای ورزش هم داشت و همین مساله نشان میداد تماشاگرنماها میتوانند همهجا حضور داشته باشند و این آیین محدود به سکوهای ورزشگاهها نمیشود.
در اینباره در فضای هنری افرادی چون بهاره رهنما، هانیه توسلی، امیر مهدی ژوله، رضا رشیدپور، ابرو گوندش خواننده ترک و... مورد هجمه و حمله قرار گرفتهاند. در مورد افراد سیاسی نیز چهرههایی چون اوباما رئیسجمهور سابق امریکا و خانوادهاش دونالد ترامپ و دخترش ایوانکا، لوران فابیوس و... بیبهره نبودهاند.
مسالهی دیگر این است اگر این رفتارها زمانی رخ میداد که افراد احساس میکردند دچار ظلم شدهاند، مثلا در مورد «ایهار برل» (داور کشتی سعید عبدولی) راحتتر میشد این پدیدهی اجتماعی را توصیف کرد. اما رفتارهایی مثل حضور در صفحهی «زایتسف» (والیبالیست ایتالیایی)، «لیونل مسی» (فوتبالیست آرژانتینی)، چیزی فراتر از احساس ظلم و ناحقی است و در اینجا صرفا مبحث جوگیر شدن و تقلید کورکورانه مدنظر است.
ازنظر رفتارشناسی، جوگیر شدن یعنی اسیر عوامل محیطی و تسلیم فشارهای محیط شدن؛ یعنی فرد در جوی قرار میگیرد که نمیتواند مقاومت کند. ما زمانی که در تنهایی خودمان هستیم ممکن است واکنش و رفتارمان در برابر موضوعی کاملا متفاوت از زمانی باشد که در گروه قرار میگیریم. فرد، هنگامی که تحت تاثیر شرایط محیط قرار میگیرد برای همرنگ شدن با آن، دست به رفتارهایی میزند که در شرایط عادی امکان ندارد این حرکات را انجام بدهد.
از دیگر عوامل زمینهساز همرنگی و انجام رفتارهایی از این دست، هویت دادن به شخصیت است. کسانی که در جمع میخواهند از دیگران عقب نیفتند، افراد باعزت نفس کمتر و ترکیب اعضا، میتواند در میزان همرنگی تاثیرگذار باشد.
واقعیت امر این است که انگ زدن و تحلیل یک رفتار کار سادهای است؛ اما الگوی رفتاری ایرانیان در فضای مجازی پیچیدهتر از آن است که بتوان تحلیلی ارایه داد که در تمام موارد صدق کند. مطمئنا برچسب بیفرهنگی صرفا تقلیل و سادهسازی موضوع است و نمیتواند نگاهی جامع بر این موضوع باشد. این واقعیت زمانی برجستهتر میشود که ما میبینیم در شرایطی متفاوت بسیاری از افراد در فضای مجازی همدلانهترین رفتار ممکن را نشان میدهند و در برابر ظلم یا یک آسیب اجتماعی رفتاری مسوولانه را نشان میدهند؛ حتی شاید برخی از آنها هم همان کسانی باشند که زمانی در صفحهی شخصی یک بازیکن مشغول فحاشی بودهاند. ترجیح شخصی من این است این رفتارهای مخرب را نمایشی از رفتار سرکوب شدهای ببینم که در بستری مناسب امکان بروز آنها فراهم آمده است؛ تفریحی بیهزینه که تبدیل به یک عادت مخرب شده است.
حال باید از خودمان این سوال را بپرسیم که آیا با اینگونه رفتارها قرار است به چه چیزی برسیم و یا اصلا قرار است چه چیزی را ثابت کنیم. در پایان باید گفت احتمالا اگر ده نفر فحاشی میکنند، صدها نفر متاسف میشوند و عذرخواهی میکنند؛ اما در نهایت تصویری که از ما در یاد جهانیان برجای میماند تصویر آن ده نفری است که فحاشی کردهاند و این تاسفبارترین و اصلیترین نکته ماجراست.
نویسنده: محسن رجبی