اغتشاشاتی که به دنبال اعتراضات معیشتی مردم در کشورمان در چند روز اخیر در برخی از نقاط کشور از سوی عده قلیلی رخ داد و با حضور مردم و با اقتدار امنیتی و اطلاعاتی کشورمان به آن خاتمه داده شد، موجب تفکرات و تحلیلهای سیاست زده و بدور از واقعیت در جناح اصلاحطلب شده است.
آنها این روزها در تحلیلهای خود از نقش اصلاحطلبیشان درخصوص اداره امور سیاسی کشور و جلوگیری از تبدیل شدن ایران به سوریهای دیگر سخن میگویند.
از جمله اینکه مصطفی تاجزاده از تئوریسینهای این جریان اعلام کرده که در حال حاضر وظيفه اصلاحطلبان جلوگيري از وقوع درگيريهاي خونين داخلي در کشور است! وی در گفتوگویی اظهار داشته است: "مهمترين نقش اصلاحطلبان در شرايط فعلي اين است که اجازه ندهند ايران، سوريه يا ليبي شود.! اين خطري جدي است که جامعه ما را مثل جوامع ديگر تهديد ميکند."
وی تصریح میکند: "همينجا بايد بگويم يکي از دلايلي که سوريه گرفتار اين وضعيت شد، فقدان يا ضعف جريان اصلاحي در آن کشور بود، بهگونهاي که يک جريان قدرتمند اصلاحطلب در آن کشور وجود نداشت که همزمان دولت و ملت را مخاطب قرار دهد و به آنها هشدار دهد که از مرزهاي خاصي نبايد خارج شوند و دست به روشهاي خشونتآميز نزنند؛ يعني از يک طرف، دولت بگيروببند راه نيندازد و از طرف ديگر، معترضان دست به سلاح نبرده و خشونتورزي نکنند."
تاجزاده همچنین در ادامه اصلاحطلبان را محور جریان حفظ کشور با کارکرد مهار دولت و هشدار دادن به مردم برای خشن نشدن! عنوان میکند و میافزاید: "تمام تلاش رسانههاي فارسيزبان بيگانه؛ مثل بيبيسي فارسي و صداي آمريکا و کانالهايي مثل آمدنيوز، به دنبال بدنامکردن اصلاحطلبان و نااميدکردن مردم از اصلاحات دروني و بيفايده خواندن صندوق رأي است تا جايگزين آن را براندازي، خشونتورزي و سوقدادن سياست به کوچه و خيابان و به صورت خشن نشان دهند. ما بايد بدانيم اتفاقا بزرگترين کارکرد جريان اصلاحي در خاورميانه کنوني در هر کشوري، بهويژه ايران، اين است که جلوي درگيريهاي خونين داخلي را بگيرد. ما هيچ دشمني بدتر از وضعيت هرجومرج نداريم. ملت ما متنوع و متکثر است و گرايشهاي متفاوتي دارند و هيچکدام قادر به حذف ديگري نيستند. هرکدام که بخواهند خط ناديدهگرفتن ديگري را دنبال کند، سر از فاشيسم درميآورد. احتمال موفقيت چنين موضوعي در ايران ناممکن است، اما آنچه محتمل مينماياند، تبديلشدن اين تحرکات و رودررويي مردم با يکديگر است. اگر خداينکرده اصلاحطلبان در انجام وظيفه خود کوتاهي کنند؛ يعني از سويي دولت را مهار نکنند و از سوي ديگر به مردم هشدار ندهند که به روشهاي خشن متوسل نشوند؛ چراکه اين يک بازي باخت - باخت است که همه زيان ميبينيم."
فراموشی کارکردهای گذشته
این اظهارات در حالی بیان میشود که گویا اصلاحطلبان نقش خود را در ۱۸ تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ فراموش کردهاند. آقای مصطفي تاجزاده كه خود يكي از ليدرهاي این جریان بوده به یکباره میگويد كه به دنبال جلوگيري از سوريه شدن ايران بوده است!
آنها فراموش کردهاند زمانی که در فتنه ۸۸ منافعاشان به خطرافتاد با اتخاذ تصمیماتی نابخردانه و با ادعای تقلب در انتخابات زمینهساز ایجاد نا امنی در کشورمان شدند. گویا آنها فراموش کردهاند که پیامدها و نتایج زیانبار فتنه ۸۸ چیزی نیست که به آسانی از حافظه ملت ایران پاک شود.
همچنین مردم هنوز فراموش نکردهاند که طیف افراطی اصلاحطلبان بعد از انقلابهایی که در تونس و مصر آغاز شده بود، به این گمان افتادند که فضا اکنون برای ایجاد بهار ایرانی آماده است. آنها نامهنگاریهای مختلفی انجام دادند که این اتفاق در منطقه نشات گرفته از جنبش اصلاحطلبی در ایران بوده و لازم است که در ایران از فضای بوجود آمده در منطقه برای اهدافشان استفاده ببرند.
مخالفت با حمایت از سوریه
از سوی دیگر آنها بارها اعلام کردند که ایران نباید از دولت سوریه که به قول آنها نظامی غیردموکراتیک بوده حمایت میکرد.
دلسوزان در آن زمان باره با تشریح برنامههای کشورهای غربی و مرتجعین منطقه اعلام کردند که حرکتی که در سوریه شکل گرفت بر سر دموکراسی یا آزادخواهی نبود بلکه یک برنامه کاملا روشن و برنامهریزی شده توسط کشورهای غربی و مرتجع منطقه برای ساقط کردن حکومت سوریه بود تا جبهه مبارزه با اسراییل را دچار چالش کنند، با این حال آنها خود را به غفلت زدند و بر مواضع خود اصرار میکردند.
ایشان گویا فراموش کردهاند که همین اصلاحطلبان بودند که بارها تاکید کردند که با حضور ایران در سوریه مخالف هستند. چه کسانی در خارج از ایران جنگیدند تا امنیت و آرامش در ایران حفظ شود.
کسانی بودند که به حق شناخت صحیحی از امنیت ملی کشور داشتند و رمز پیشرفت را با اتخاذ راهکار صحیح مقاومت به دیگران نیز آموختند و به مقابله با تکفیریها شتافتند .اما در کنار این شناخت صحیح از منافع و امنیت ملی، اصلاحطلبانی در داخل کشور پیدا میشدند که با سخنانی عجیب در پازل دشمنان بازیکرده و به تضعیف نیروهای مقاومت میپرداختند.
از جمله احمدرضا خاتمی عضو شورای مرکزی حزب مشارکت در اینباره گفته بود: اصولاً اصلاحطلبان معتقدند که راه و روش دیپلماسی جواب میدهد. مسئله اصلی این است که آیا حضور نظامی ما در سوریه منطقی و قابل قبول است یا نه؟ از نظر اصلاحطلبان این حضور نظامی خیلی معنا ندارد.
تجربه
تجربه نشان داده است که اصلاحطلبان در زمانی که در قدرت بودند نه تنها ملت را به انسجام و وحدت دعوت نمیکرده و به فکر مشکلات آنها نبودند بلکه همواره با بازیهای سیاسی کشور را دچار تفرقه و تشنج ساختهاند.
در اعتراضات اخیر نیز مردم نشان دادند که آنها همچنان پایگاهی در داخل کشور ندارند و شعارهای مردم حاکی از توجه نکردن به احزاب سیاسی و تنها چشم امید داشتن به نظام و رهبری بود.
اگر اصلاحطلبان کاری برای انقلاب میخواهند بکنند، از کجراهههای گذشته فاصله بگیرند و با جبهه واحد انقلاب همراه شوند و اجازه دهند مردم مسیر انقلاب را آن طور که اسلام میخواهد، طی کنند.