مهدی اسماعیلتبار روانشناس و مشاور درباره برنامه «ماه عسل» و سوژههایی که به این برنامه میآیند، گفت: ادامه یافتن یک برنامه تلویزیونی در چندفصل به معنای اقبال عمومی است. احسان علیخانی یک سال برای یافتن سوژههایش تلاش میکند و بیننده شبکه سه، زیباییهای تصویری و بصری «ماه عسل» را دوست دارد اما مشکلاتی نیز در محتوای این برنامه وجود دارد.
وی ادامه داد: من مشاور هستم و از رمضان ۹۶ تا ۹۷ نزدیک به ۱۰۰۰ پرونده و داستان از آدمهای مختلف دیده و بررسی کرده ام اما شاید علیخانی به جای ۹۹۹ پرونده دیگر سراغ سوژهای میرود که یک درصد از یک هزار پرونده را به خود اختصاص میدهد.
این روانشناس فرهنگی تصریح کرد: ۳۰ داستانی که در «ماه عسل» روایت میشود خیلی کم پیش میآید که در میان این هزار پرونده وجود داشته باشد. ما در کشور حدود ۱۵ میلیون پرونده قضایی داریم و ساعتی ۲۱ طلاق رخ میدهد البته این را باید گفت که شرایط اجتماعی موجود در کشورمان نسبت به بسیاری از مناطق جهان مناسبتر است با این حال ما این معضلات فراگیر را در سوژههای «ماه عسل» نمیبینیم. داستان ۳۰ روز «ماه عسل» از زندگی واقعی مردم دور است، بیشتر طلاقها در جامعه امروز توافقی است و علت ۹۰ درصد آنها نبود رضایت زناشویی است اما ما این مشکلات را در تلویزیون نمیبینیم. اگر آمار چک برگشتی را بررسی کنید، میتوانید میزان تعهد مردم به یکدیگر را هم بفهمید و یا آمار خودکشیهایی که نشان میدهد برخی از مردم چقدر افسرده هستند اما هیچیک از این مشکلاتی که فراگیری هم دارد در قصههای «ماه عسل» دیده نمیشود.
وی افزود: امروزه بسیاری از مردم در کشور بر اثر ایست قلبی فوت میکنند که این هم نشانه دیگری از سبک زندگی غلط ماست که خیلی زود عصبانی میشویم و هیچیک از برنامههای «ماه عسل» براساس چنین سوژههایی ساخته نمیشود.
اسماعیلتبار با اشاره به یکی از سوژههای فراگیر در میان مراجعان خود اظهار کرد: بسیاری از دانشآموزان با مشاورههای غلط و امنیت روانی کم در مدارس، وارد دانشگاه میشوند و تلویزیون در این زمینه آموزشی ندارد. همچنین باید دانست فهم آسیبهای زندگی دانش آموزی و تهدیدات موجود برای دانش آموز ایرانی بسیار اهمیت دارد و در این مورد باید در برنامههای مهم به والدین و نوجوانان
اسماعیلتبار با اشاره به اینکه برنامهساز باید خودش نسبت به اهدافی که دارد عملکننده باشد، اظهار کرد: شاید ۲ دهه پیش چنین مسالهای مهم نبود اما امروز زندگی هنرمندان و چهرهها برای مردم مثل یک اتاق شیشهای است و در نتیجه روی خروجی کار آنها تاثیر میگذارد.
این روانشناس فرهنگی همچنین عنوان کرد: «ماه عسل» میلیونها تومان برای دکور برنامهاش خرج میکند و با چنین دکوری نمیتوانید مخاطب را به سادهزیستی دعوت کنید. البته این اتفاق یعنی خرج کردن و حرف از سادهزیستی زدن هم رویهای است که در بسیاری از مردم و نهادهای ما وجود دارد و همه این معضلات به فرهنگ خود ما بازمیگردد.
این مشاور با اشاره به موفقیت «ماه عسل» اظهار کرد: «ماه عسل» در جذب مخاطب و استقبال مردم موفق بوده است و همین موفقیتها باعث شده برنامه چندین سال ادامه پیدا کند اما آیا به معنای موفقیت در عملکرد و تاثیرگذاری در جامعه هم هست؟ به طور مثال هر رئیسجمهوری که ۲۰ میلیون رای داشته باشد عملکردش هم درست است؟
وی تصریح کرد: دختر و پسری که برای حضور در «ماه عسل» انتخاب میشود داستان زندگیشان شبیه آدمهایی که به من مراجعه میکنند، نیست چون علیخانی به سوژههایی مراجعه میکند که یک درصد آنها در میان مردم حضور دارند، سوژههایی که داستان زندگی آنها به یک فیلم هندی شبیه است. «ماه عسل» باید کاری کند که بیننده به جای گریه کردن فکر کند تا در سبک زندگی او تاثیر بگذارد. برنامه باید در هویت مردمی که در شبکههای مجازی فحاشی میکنند و در رانندگیها عصبانی میشوند و بسیاری از معضلات دیگر تاثیر بگذارد. البته به نظرم این مشکل بیشتر به اتاق فکر برنامه بازمیگردد که باید بسیار قویتر عمل کند.
این روانشناس با اشاره به اینکه رمضان ماه معنویت است، بیان کرد: «ماه عسل» ذهن آدمی را قلقلک نمیدهد که به اشتباههای زندگی خود فکر کند و این بزرگترین ایرادی است که به اکثر برنامههای تلویزیون وارد است. ما نتوانستیم از ظرفیت ماه رمضان برای معنویت بیشتر در مردم استفاده کنیم و حس مثبت بودن و آرامش داشتن را در این ماه انتقال دهیم. در جامعه امروز حس ناامیدی در مردم بسیار است و برنامههای تلویزیون باید بتواند این حس را کاهش دهد. درحالیکه نه تنها در تلویزیون بلکه در بیشتر سازمانها و نهادها تکلیف ما در ماه رمضان مشخص نیست که باید ماه تفکر و تامل و یک جشن باشد یا ماهی برای گریه باشد.
وی تصریح کرد: البته بخشی از نبود برنامههای سازنده و نبود اتاق فکرهای حرفهای به فقدان بودجه در صداوسیما بازمیگردد که آن هم از کملطفی قوه مجریه است بنابراین همه معضلات به خود صداوسیما هم مربوط نمیشود و به مشکلات مدیریتی بازمی گردد.
وی تصریح کرد: ما ۲ گونه مدیریت در کشور داریم مدیریتی که پراید تولید میکند و مدیریتی که موشک تولید میکند و جالب است که هر ۲ این مدیریتها به یک کشور تعلق دارند. فرهنگ ما در چکهای برگشتی، رانندگی، طلاق و عصبانیتها، برنامهسازی در صداوسیما و بسیاری از نهادها مدیریت پرایدی دارد و مدیریتی که با آن شهید حججیها و تهرانی مقدمها را پرورش میدهد مدیریت موشکی است و کاش این مدیریت را بیشتر پرورش دهیم. مهر