در نظام جمهوری اسلامی ایران مطالبهگری و بازخواست مردم از مسئولان و اهرمهای نظارتی از سه قوه به نوعی تعبیه شده است که کارایی نظام را به ایدهآل نزدیک کرده و با افزایش اعتماد مردم به مسئولانشان سطح رضایتمندی را بالا برد، اما همین روش کارآمد اگر با مدیریت نادرست و بیاخلاقی ادامه یابد میتواند آفت جامعه شده و به ضرر نظام تمام شود. در این مسیر مدیریت مسئولان میتواند بیشترین سهم را در اخلاقمداری جامعه ایفا کند. مدیریتی که هم با ارزشهای اسلامی باید سازگاری داشته باشد و هم پاسخگویی به افکار عمومی را جزو لاینفک مسئولیتهای خود تلقی کند.
مدیریت اخلاقی مسئولان در اندیشه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب
اندیشه حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران که نشأت گرفته از امام خمینی(ره) میباشد ریشه در قرآن و اسلام ناب محمدی(ص) دارد. بر این اساس رویکرد و جهتگیری قرآن و منابع اصیل آن در مورد قدرت مبتنی بر ارزشهای دینی و استوار نمودن قدرت سیاسی بر پایههای اخلاق و انسانیت است. بر این اساس در نظام ما پذیرش مسئولیت نباید وسیلهای برای ارضای تمایلات نفسانی از قبیل مقامپرستی و شهرتطلبی باشد بلکه قبول مسئولیت به عنوان یک امانت الهی و ادای تکلیف و انجام وظیفه میباشد. از همین رو اتخاذ چنین نگرشی توسط مسئولان حوزه مسئولیتها را به صحنهای از جهاد فیسبیلالله برای آنها مبدل خواهد نمود. امام خمینی و حضرت آیتالله خامنهای نیز نظام مقدس جمهوری اسلامی را یک نظام شایستهسالار معرفی کرده و شایستگیهای اخلاقی و مَنشی مسئولان را از محورهای لازم برای تصدی مناسب حکومتی توسط آنان به شمار میآورند. بدیهی است که متخلق بودن مسئولان به اخلاق اسلامی مورد تأکید امام خمینی و مقام معظم رهبری نه تنها باعث سعادت دنیا و آخرت آنان میشود بلکه موجب تقویت و تعالی اندیشه سیاسی حاکم بر نظارت نیز محسوب خواهد شد. از سوی دیگر عدم التزام عملی بعضی از مسئولان به اندیشه اخلاقی امام خمینی رهبر معظم انقلاب سبب میشود که آنان دچار انواع آفتها و آسیبها و سوءاستفاده از قدرت شوند و در این صورت آنها به سبب مستی ناشی از قدرت نه تنها در ردیف ریزشهای نظام قرار میگیرند بلکه چه بسا هزینههایی را نیز بر نظام و انقلاب تحمیل نمایند. به همین علت توجه مستمر مسئولان به منظومه اخلاقی آن بزرگواران کاملاً ضروری میباشد.
فلذا با توجه به ضرورت تدوین و گسترش افکار و اندیشه اخلاقی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در زمینه اخلاق نیاز به یادآوری مدیریت اخلاقی توسط مسئولان در جامعه و توجه به اخلاق در کنار عمل به آنهاست.
سیره امام علی در حکومت
حکومتداری حضرت علی(ع) و مدیریت اخلاقی ایشان و توصیههای این حضرت به مالک اشتر نمونه بارز و الگوی مناسب مدیریتی در جامعه میتواند تلقی شود. «ای مالک! هرگاه حکومت برای تو خودبزرگبینی و کبر به وجود آورد به بزرگی سلطنت خداوند نظر کن که تندی و شدت را از تو باز میدارد.»
سخن روشن است که از حضرت علی(ع) است که آغاز ولایت ایشان را پشت سر گذاشتم. توصیهها، راهها و راهکارهایی که امیر مومنان علی(ع) به فرمانداران خود به ویژه مالک اشتر دارد، نشاندهنده حاکمیت یک نظام ارزشی در جامعه است.
همه ملاکها و مصداقهایی که حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه و در نامهای که ایشان به مالک اشتر برای فرمانداری مصر نوشته یک چارچوب ارزشی همراه با راهکارهای عملی و راهبردی است تا بتوان یک جامعه را براساس فرایندهای اسلامی، اخلاقی و ارزشی اداره کرد. آنجا که حضرت علی(ع) با وجود اینکه امیر مومنان و حاکم جهان اسلامی است، باز هم در اندازه یک خانواده فقیر زندگی میکند و خود را ملزم و مکلف به رعایت شئون زندگی خود در اندازه فقرای جامعه میداند، نه از سر این باشد که توان یک زندگی مرفه را نداشته باشد، بلکه اقتضای جامعه اینگونه است.
اکثریت اقشار جامعه در حد فقر و یا حتی زیر فقیر زندگی میکردند، به همین خاطر اصول مدیریتی یک نظام ارزشی حکم میکند که امیر و حاکم آن نیز همچون پایینترین قشر آن جامعه زندگی کند. غرور و تکبر نداشته باشد و همرنگ آنها امورات بگذراند. حضرت علی(ع) تنها به زندگی فقیرانه اکتفا نمیکردند، بلکه برای ایجاد یک جامعه مطلوب و عاری از فقیر و مسکین قدم بر میداشتند، همه فعالیتهای ایشان در دوران کوتاه حکومت و ولایت بر مسلمین، در راستای محو فقر و بدبختی مسلمینی بود که به خاطر اشرافیگری و فساد حکومتهای گذشته در جهان اسلام دچار آن شده بودند.
لزوم برخورد با مدیریت هنجارشکن
برای ایجاد یک نظام ارزشی نیازمند افرادی هستیم که در چارچوب آن ارزشها بگنجند، جامعهای که وارث ناهنجاریها و کجیهای گذشتههای دور و نزدیک است، نیازمند مدیرانی است که با قرار گرفتن در قالب آن نظام ارزشی حرکت به سوی یک جامعه مطلوب را آغاز کند و گامهای خود را نیز براساس آموزههای همان ارزشها بردارد.
قطعاً اگر در جامعهای همچون جمهوری اسلامی ایران دیده میشود در بخش مدیریتی کشور ناهنجاریهایی وجود دارد، آن مدیر یا آن مسئول از نظر اعتقادی و عملی تابع نظام ارزشی جمهوری اسلامی ایران نیست، که اگر بود، هیچگاه در حوزه مسئولیت خود خطا و خیانت نمیکرد.
باید پذیرفت مدیریت در یک جامعه ارزشی با معیارهای اسلامی بسیار سخت و دشوار است، هر فردی توان قرار گرفتن در مسئولیتی را با وجود آن مطلوبها و ارزشهای مدیریتی ندارد.
آیا هر فردی میتواند در کسوت مسئولیت و مقامی که دارد، چشم از اشرافیگری بپوشد و سادهزیست باشد و یا حتی همچون فقیرترین اقشار جامعه زندگی کند و بر سر سفره او غذایی ساده باشد؟
رمز ماندگاری حضرت علی(ع) در مقام ولایت و خلافت، پس از ۱۴۰۰ سال، شیوه و روشهای حکومتی ایشان است که منحصر به فرد بوده است، اما میتوان از الگوی حکومتی حضرت امیر علی(ع) بهره برد و تنها اگر حتی درصد ناچیزی از روشهای اداره کشور به دست ایشان از سوی مدیران و مسئولین نظام اسلامی رعایت و اجرا شود، یقین بدانید که جمهوری اسلامی ایران با وجود همه مشکلات خود ساخته و دیگر ساخته زبانزد دنیا خواهد بود.
سادهزیستی و اشرافیگری درجات گوناگونی دارد، شاید نتوان در جامعهای همچون ایران، درجات هر یک از آن بخشها را تعیین کرد، اشرافیگری حد و مرزی ندارد، اگر هر انسانی وارد این وادی شود و نتواند خود را مهار کند، برای به دست آوردن رفاه از راه اشرافیگری، دست به هر کاری خواهد زد، در اندیشه مالاندوزی و زراندوزی بودن برخی مسئولین و مدیران نظام اسلامی، آنها را از فضای واقعی جامعه دور میکند به همین خاطر از عمق جامعه بیاطلاع میشوند، چرا که غرق در رفاه و زندگی اشرافی گشتهاند.
حال آن که همین افراد با زندگیهای اشرافی سهم زیادی در ایجاد فاصله طبقاتی در جامع دارند، اما آیا نمیتوانند در نابودی این فاصله طبقاتی هم نقش داشته باشند؟
شناسایی افرادی که در چارچوب ارزشهای مطلوب اخلاقی، انسانی و اسلامی میگنجند و میتوان به آنها اعتماد کرد، شاید کار سادهای نباشد، اما دشوار و نشدنی نیست.
می توان از میان میلیونها ایرانی که در کشور زندگی میکنند و توانایی مدیریت اخلاقی و ارزشی را دارند، افرادی را شناسایی کرد و آنها را در مسئولیتها گمارد و پیش از آن نیز میتوان آنها را آموزش داد و تربیت کرد.
جمهوری اسلامی ایران تاکنون هر صدمهای را دیده، به خاطر وجود مدیران و مسئولینی بوده است که سعی نکردند مدیریت ارزشی و اخلاقی را در حیطه وظایف خود پیاده کنند، بلکه تلاش آنها بیشتر بر روی انحراف از مسیر انقلاب بوده است.
در چهل سالگی انقلاب اسلامی میتوان یک پوستاندازی و تحول مدیریتی در ساختار نظام ایجاد کرد که میتواند جان تازهای را به بدنه جمهوری اسلامی تزریق کند. و البته باید راههای مالاندوزی و زندگی اشرافی را در ساختار مدیریتی که قرار است در چهل سالگی انقلاب اسلامی سادهزیست و بدون روتوش وارد عرصه اداره کشور شود، بست.