اگر چه مدت زمان زیادی به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده، اما مدت زمان برای ترمیم جایگاهشان میان مردم و افکار عمومی کوتاه است و آنها می دانند که اگر بخواهند در این میدان نقش آفرینی کنند، باید از ترفندهای مختلفی بهره ببرند. این روزها شرایط اقتصادی و معیشتی کشور، شیوع کرونا ، تحریمهای اقتصادی دشمنان در همه زمینه ها و بدقولی دولت در عمل به وعده هایش موجب شده که اصلاح طلبان به عنوان اصلی ترین حامی دولت، جایگاه خود را در میان مردم و افکار عمومی از دست بدهند و اگر دیر بجنبند رقیب به آسانی می تواند پیروزی را از آن خود کند . این امر به منزله گوشه گیری و آغاز فصل خزان مجدد آنها در جریان سیاسی کشور است. در حقیقت هم اکنون حکایت اصلاح طلبان و نگرش مردم به آنها حکایت یخ فروشی است که از او پرسیدند، فروختی و او در پاسخ گفت: نخریدند ولی تمام شد. بنابراین آنها در این زمان محدود مجبورند تا با استفاده از روشهای مختلف وارد میدان شده و با فرافکنی خود را تافته جدا بافته از دولت معرفی و اینگونه مسیر تحرک خود را در جریان سیاسی کشور هموار کنند.
یکی از ترفندهایی که آنها برای بهره برداری از این زمان محدود در نظر دارند، سیاه نمایی اوضاع کشور و گرفتن چهره حق به جانب است. هنگامی که مردم در جریان انتخابات مجلس از این گروه روی برگرداندند اصلاح طلبان با انتقاد از عملکرد دولت و شورای نگهبان دلیل شکست خود را رد صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان و کاهش میزان مشارکت مردم دلیل جدی عنوان کردند.
حتی با تاکید بر اینکه جایگاهی در دولت ندارند و حتی در مجلس نیز به آنها میدان داده نمی شود مظلومنمایی کرده و خود را بی تقصیر مشکلات نشان دانند .
از سوی دیگر مدعی هستند که در دو دوره ریاست جمهوری روحانی وی هیچ یک از انتظارات اصلاحطلبان را برآورده نکرد؛ بلکه صدمات بسیاری هم بر سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان وارد کرد و ریزش بسیاری در بدنه اصلاحطلبان اتفاق افتاد. در عین حال تلاش می کنند تا با استعفای زودهنگام از مناصب و مسئولیت های خود نشان دهند که جریان اصلاحات دچار بازتعریف و اصلاحات ساختاری – فکری و پوست اندازی شده است .
نمونههای عینی
نمونه های مختلف از این رفتارهای اصلاح طلبان وجود دارد. یکی از تازه ترین این نمونهها، نامه موسوی خوئینیها به رهبری و دیگری، اظهارات هاشم زاده هریسی عضو مجلس خبرگان رهبری است که هر دو حکایت از ناامیدی مردم نسبت به نظام و مشکلات معیشتی دارد. در حالی که این نامهها مصداق این ضرب المثل است که «کافر همه را به کیش خویش پندارد.» در این نامه و سخنان به مشکلات اشاره شده اما راهکاریی برای حل آنها ارائه نشده است. متاسفانه شیوه بیان این مشکلات خود به جمع مشکلات اضافه کرده است.
اصلاحطلبان برای سیاهنمایی از اوضاع کشور از مقوله کرونا نیز بهره جسته اند. از جمله می توان به سخنان معاون اول رئیس جمهور اشاره کرد که در این باره گفته: متأسفانه دستگاه اداری دارای بهرهوری و بازدهی مطلوب نبوده و نتوانسته نقش خود را در توسعه کشور ایفا کند.
وی افزود: در دوران کرونا برخی کارها که در حالت عادی اجرای آن ماهها به طول میانجامید ظرف ۴۸ ساعت حل و فصل شد که نشان می دهد با کارآمدی می توان مشکلات کشور را حل کرد. آیا این اظهارات به این معنا نیست که دولت نخواسته است گرهی از مشکلات مردم را بگشاید؟ و اکنون که کرونا شایع شده اندکی موترو دولت هم به کار افتاده است. همچنین غلامرضا انصاری فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت با اشاره به کشنده بودن تحریمهای آمریکا گفت: شرایط امروز جامعه با توجه به بحران پاندومی کرونا، تحریمهای سخت و کشندهای که آمریکا علیه کشورمان اعمال کرده، نارضایتیهایی که در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ اتفاق افتاد و با توجه به شرایط تورمی و رکودی که امروز بخشهای اصلی تولید و خدمات را دچار اختلال کرده شرایط بسیار حساس و شکنندهای است.
وی افزود: بحث ناکارآمدی و وعدههای داده و عمل نشده شرایطی را به وجود آورده که امروز یأس و دلمردگی در فضای عمومی به اوج خود رسیده و امروز سرمایههای اجتماعی بسیار نسبت به تحولات اساسی در درون جامعه امید چندانی ندارند. سخنان وی خطاب به کدام شخص یا جریان سیاسی است؟
استفاده از فضای رسانهای
در این میان اصلاح طلبان برای دستیابی به اهداف خود از فضای رسانه ای بهره جسته و با سیاهنمایی از اوضاع کشور به ویژه در« حوزه اقتصادی، فرهنگ و اجتماع» و «تزریق ناامیدی و یأس نسبت به آینده کشور در جامعه» برای تامین خواسته خود تلاش می کنند.
مردم ایران تاکنون آزمایشهای متعددی را پشت سر گذاشتهاند اما این رسانهها با هیاهو تلاش می کنند افکار عمومی را منحرف و با ارائه آمارهای دروغین و بدون سند و مدرک اعلام کنند که کارد به استخوان رسیده و مردم
منجی نمایی
از دید اصلاحطلبان حالا که مشکلاتی همچون تحریم، مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و شیوع بیماری کرونا، دولت را به خود مشغول کرده است، آنها با سیاه نمایی اوضاع میتوانند خود را برای موج سواری و منجی نمایی طی ماههای آینده آماده سازند. آنها با این سیاه نمایی میخواهند سیاست فاصله گذاری را دنبال کرده و نشان دهند که مجلس با اکثریت اصول گرا و دولت روحانی اعتدالگرا از حل مشکلات کنونی عاجز هستند و کلید حل مشکلات به دست آنان است.
آنان میدانند از مردمی که مشکل معیشت و نان دارند نباید توقع طرفداری سیاسی داشته باشند بنابراین به فکر آن هستند که با راه اندازی یک جریان تازه، به اهداف خود در قدرت دست یابند.
این مسئله در گفته های برخی از اصلاح طلبان به چشم میخورد. از جمله پیش از این علی تاجرنیا در گفتگویی در این باره گفته بود؛ اگر نگاهی به فضای سیاسی کشور داشته باشیم، در ادوار گذشته اگر مجموعههایی، توانستند رأیی را به خود اختصاص دهند، در واقع نزد افکار عمومی، به عنوان بخشی از یکی از دو جریان اصلی سیاسی در کشور، شناخته شدهاند. بنابراین در گذشته، آقای احمدینژاد هم به عنوان بخشی از جریان اصولگرا شناخته میشد یا در همین دوره آخر نیز، آقای روحانی به عنوان کاندیدای جریان اصلاحطلبان توانست به پیروزی برسد.
وی در ادامه افزود:مسیر سیاسی آینده هم بر همین منوال خواهد بود. در عین حالی که مردم یکی از این دو جریان سیاسی را انتخاب میکنند اما از ناکارآمدی این دو جریان سیاسی هم گله دارند. برخی افراد احساس میکنند این نارضایتی ممکن است موجب شکلگرفتن جریان سومی شود. که قطعاً این جریان سیاسی نخواهد بود.
فتنه انگیزی
سیاه نمایی اصلاح طلبان به گونهای به معرض نمایش گذاشته میشود که منجر به تحریک نارضایتی مردم از اوضاع اقتصادی کشور شود. کارشناسان می گویند که این امر میتواند راه حلی جایگزین برای اصلاح طلبان باشد. به این ترتیب بر مدیریت و ناکارآمدی این گروه سرپوش گذاشته شده و اذهان عمومی به موضوعی دیگر منحرف می شود. در این میان اصلاح طلبان میتوانند نفس تازه کنند و بدون عذرخواهی وارد میدان نجات کشور از شرایط به وجود آمده و آرام کردن مردم شوند.
همچنین این گروه می کوشند تا با تزریق یأس و دلمردگی به فضای عمومی نشان دهند که امید چندانی به رویکردهای گذشته نیست و آنها هستند که با ارائه راه حلهای تازه چون گرایش به غرب می توانند حلال مشکلات مردم باشند.
هشدارهای رهبری را فراموش نکنیم
مقام معظم رهبری تاکنون بارها درباره خطر سیاهنمایی، بزرگنمایی از مشکلات و تقلا برای ناامید کردن مردم هشدار دادهاند. ایشان فرمودند: دستگاههای تبلیغاتی هم - چه صداوسیما، چه مطبوعات، چه این وبگاههای فضای مجازی- بذر ناامیدی نپاشند در مردم؛ جوری حرف نزنند که یک عدّهای را ناامید کنند از اسلام؛ نه، حالا میخواهند انتقاد هم بکنند، انتقاد کنند؛ بنده با انتقاد منطقی مخالف نیستم، منتها ناامید نکنند مردم را» رهبر معظم انقلاب با اشاره به اینکه مطمئنّاً ملّت ایران و انقلاب عزیز اسلامی و نظام جمهوری اسلامی همچنانکه از مراحلِ سختِ دیگری گذشته است، از این مراحل که از آنها آسانتر است براحتی انشاءالله خواهد گذشت، تأکید کردند که القای شرایط بنبست نیز یک رفتار غلط و جاهلانه است. در تایید سخنان رهبر معظم انقلاب نمونههای عینی وجود دارد که یکی از آنها اعتراضات دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ بر اثر سیاه نمایی ها بود که کام دشمنان نظام را شیرین کرد. رهبر معظم انقلاب در دیدار با نخبگان کشور نیز تصریح کردند: «دشمن میخواهد تصویر غلط و زشتی از کشور ارائه بدهد؛ این درست عکس واقعیّت است. کشور از جهات مختلف، تصویر دلنشین و زیبایی دارد؛ از همه جهت؛ حالا چهار صباح قیمت ارز بالا میرود، پایین میآید، مشکلات معیشتی برای مردم پیش میآید، اینها هست، اینها را میدانیم، امّا آن تصویری که دشمن میخواهد القا کند و تحمیل کند، به کوری چشم او وجود ندارد، [بلکه] عکس آن تصویر وجود دارد.»
در اینجا این سئوال مطرح است که اصلاح طلبان که در گذشته حتی در مواقعی که عملکرد دولت واقعاً قابل دفاع نبود، تمام تلاش خود را برای آرام کردن فضا و اینکه رئیسجمهور تحت فشار قرار نگیرد، انجام میدادند حالا چه شده که کوچکترین معضل اقتصادی کشور را به مثابه بحران سیاسی به دنیا نشان میدهند و ناامیدی به جامعه تزریق می کنند؟ حتی در بعضی مواردی بازیگر سپاه دشمن شده و با تهیه خوراک برای رسانه های بیگانه تلاش می کنند که خود را حلال مشکلات نشان دهند؟
از سوی دیگر چرا واقع بینانه وارد میدان نمیشوند و برای حضور دوباره در عرصه سیاسی، مسئولیت عملکرد بد گذشته خود را قبول نمی کنند و بجای آن فرافکنی کرده و از عذر خواهی پرهیز می کنند.