چهارم تا هشتم مرداد ماه هرسال، سالروز عملیات فروغ جاویدان توسط ارتش خصوصی صدام موسوم به ارتش آزادی بخش (منافقین) به فرماندهی مسعود رجوی است که با عملیات مرصاد نیروهای ایرانی شکست خورد و شکست مفتضاحه آنها در برابر نیروهای جان بر کف ایرانی، دستمایه کارگردانهایی برای تولید آثار سینمایی شد.
در طول تاریخ ایران، پدیدهای به نام منافقین نادر است. گروهی که به نام مجاهدین خلق قبل از انقلاب با مبارزه علیه رژیم جنایتکار شاه اندک آبرویی نزد مردم به دست آوردند اما رفته رفته رنگ باختند و رنگ واقعی خود را به دست آوردند، تغییر ایدئولويی از اسلام به مارکسیسم که پیش از انقلاب اتفاق افتاد باعث شد تا تغییر ماهیت داده وپس از انقلاب علیه مردم ایران اقدامات تروریستی کنند و با دشمن متجاوز همکاری کردند و ضمن جاسوسی برای صدام، در عملیات مختلفی مانند آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان به خاک ایران حمله کردند و نیروهای مدافع وطن را شهید و اسیر و شکنجه کردند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و همزمان با هشت سال دوران دفاع مقدس عدهای از منافقین با فرار به عراق و پیوستن به منافقین که تن به ذلت دشمن داده بودند در اردوگاهی به نام «اشرف» ساکن شدند و ضمن ادامه حیاتِ سیاسی خود سعی کردند با آموزش نیروها در این اردوگاه، با نفسی تازه دوباره علیه تمامیت ارضی ایران فعالیتهایی را انجام دهند.
قرارگاه اشرف یا پادگان اشرف، اردوگاهی بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در ۸۰ کیلومتری مرزهای ایران در شهر خالص استان دیاله عراق برقرار کرده بود. اردوگاه اشرف در سال ۱۳۶۵ خورشیدی، و پس از انتقال مرکز اصلی سازمان مجاهدین خلق ایران به عراق و با حمایت حکومت بعث صدام حسین، تأسیس شد.
جمعیت این اردوگاه حدود ۳۲۰۰ نفر تخمین زده میشد. گفته میشود آخرین گروه از اعضای سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ١٦ سپتامبر ۲۰۱۲ میلادی از قرارگاه اشرف خارج شدند. با این حال همچنان شمار اندکی از اعضا در اردوگاه ماندند تا در نهایت در پی حملهای در سپتامبر ۲۰۱۳ این اردوگاه به طور کامل تخلیه شد و اعضای مجاهدین برای همیشه از اردوگاه اشرف خارج شدند.
پس از خروج نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران از این قرارگاه در سپتامبر ۲۰۱۳ و از زمان حملۀ داعش به استان دیاله در عراق، این کمپ در اختیار حشدالشعبی قرار گرفت و از آن زمان به «اردوگاه شهید ابومنتظر المحمداوی» تغییر نام داد.
تمامی این قضایا و بُعد احساسی آن دستمایه فیلمنامهای شد که لیلی عاج با ساخت آن توانست گوشهای از مشقتهای خانوادههای منافقین در آن زمان را به تصویر بکشد.
«سرهنگ ثریا» فیلمی به کارگردانی لیلی عاج کارگردان فیلم اولی که برای اولین بار در جشنواره فجر دو سال پیش به نمایش درآمد و این روزها به صورت آنلاین از تلوبیون در حال پخش است روایت خانوادههایی است که قصد دارند برای یکبار هم که شده پس از سالها فرزندان خود را که در چنگال منافقین و اردوگاه اشرف اسیر شدهاند ببینند ولی با مشقتهای فراوان و احداث کمپ و کمکهای بین المللی هم موفق نمیشوند که برای یک لحظه عزیزانشان را ببینند.
پرداختن به این سوژه که تابحال کسی سراغ آن نرفته بود تیغ دو لبهای بود که لیلی عاج تصمیم گرفت روی آن پا بگذارد.
قطعا انتخاب سوژهای که بزرگترین کارگردان های ایرانی در این ژانر دنبال ساخت آن نرفته بودند یکی از ریسکهای بزرگ بود که کارگردان فیلم اولی تصمیم گرفت تمام عواقب و ریسک آن را بپذیرد و فیلم خود را مقابل دوربین ببرد. در مقابل همواره کسانی که دنبال ساخت سوژههای بکر و دست نخورده میروند سعی دارند با تمام قوا و با تمام انرژی اثر خود را بسازند تا دیگر سینماگران نتوانند نسبت به آن ایرادی بگیرند و دوباره فرصت ساخت اثری مشابه را پیدا کنند.
لیلی عاج با سرهنگ ثریا نشان داد که میتواند در ژانر دفاع مقدس فعالیت خود را ادامه دهد. فیلم سرهنگ ثریا با آنکه میتوانست بسیار بهتر از این ورژن ساخته شود ولی برای رزومه کارگردان فیلم اولی گام مثبت بزرگی محسوب میشود.
فارغ از محتوای سرهنگ ثریا که مرور تاریخی اتفاقی واقعی است و نوشتن فیلمنامه آن پیچیدگیهای فراوانی ندارد ولی از لحاظ بصری و کارگردانی و تدوین و بُعد احساسی اثر میتوان سرهنگ ثریا را جزو فیلمهای خوب و رو به بالا در ژانر خودش دانست.
بازی ژاله صامتی در نقش سرهنگ ثریا و مکملهایی که یکی از دیگری بهتر بودند توانسته بود در بحث درام داستان کمک شایانی بکند و کم و کاستیها و کم تجربگی لیلی عاج در برداشت های متفاوت را جبران کند.
باید اضافه کنیم که سرهنگ ثریا بدون آن که به درون گروهک منافقین ورود کند، شناخت و اطلاعات خوبی را به مخاطب منتقل میکند، بار عمده این شناخت نه از مسیر دیالوگ که ساده ترین روش ممکن است منتقل نمیشود بلکه خرده داستانکهای فیلم وظیفه این انتقال اطلاعات را به عهده دارد.
اولین اثر لیلی عاج یک مشخصه بزرگ دارد و آن روحیه قهرمانی است که تدریجاً به ثریا افزوده میشود شخصیتی که ابتکار عمل بالایی داشته و در چند بزنگاه، ناجی تیمش است، زیرکی خاصی در لفافه به این کاراکتر تزریق شده که سبب میشود تا مخاطب بپذیرد هیچ یک از افراد گروه به اندازه ثریا شایستگی رهبری آن جریان را ندارند.
یکی از مواردی که در زمان اکران این فیلم به شدت به دل مخاطبان خصوصا بانوان نشست، زن محور بودن اثر بود که باعث شد لیدر بودن ثریا ، حسِ خوبی را میان مخاطبان خانم القا کند.
در نهایت فیلم سرهنگ ثریا ساخته لیلی عاج علیرغم تمام کم و کاستیها میتواند شایسته نمره قبولی باشد. در روزگاری که بسیاری از کارگردان های صاحب سبک و صاحب نام قید ساخت فیلمهای این چنینی را زدهاند؛ حضور کارگردانهای فیلم اولی که جرات ساخت و حرکت به سمت چنین سوژههایی را دارند واقعا جای مسرت و خوشحالی دارد.
در طول تاریخ ایران، پدیدهای به نام منافقین نادر است. گروهی که به نام مجاهدین خلق قبل از انقلاب با مبارزه علیه رژیم جنایتکار شاه اندک آبرویی نزد مردم به دست آوردند اما رفته رفته رنگ باختند و رنگ واقعی خود را به دست آوردند، تغییر ایدئولويی از اسلام به مارکسیسم که پیش از انقلاب اتفاق افتاد باعث شد تا تغییر ماهیت داده وپس از انقلاب علیه مردم ایران اقدامات تروریستی کنند و با دشمن متجاوز همکاری کردند و ضمن جاسوسی برای صدام، در عملیات مختلفی مانند آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان به خاک ایران حمله کردند و نیروهای مدافع وطن را شهید و اسیر و شکنجه کردند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و همزمان با هشت سال دوران دفاع مقدس عدهای از منافقین با فرار به عراق و پیوستن به منافقین که تن به ذلت دشمن داده بودند در اردوگاهی به نام «اشرف» ساکن شدند و ضمن ادامه حیاتِ سیاسی خود سعی کردند با آموزش نیروها در این اردوگاه، با نفسی تازه دوباره علیه تمامیت ارضی ایران فعالیتهایی را انجام دهند.
قرارگاه اشرف یا پادگان اشرف، اردوگاهی بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در ۸۰ کیلومتری مرزهای ایران در شهر خالص استان دیاله عراق برقرار کرده بود. اردوگاه اشرف در سال ۱۳۶۵ خورشیدی، و پس از انتقال مرکز اصلی سازمان مجاهدین خلق ایران به عراق و با حمایت حکومت بعث صدام حسین، تأسیس شد.
جمعیت این اردوگاه حدود ۳۲۰۰ نفر تخمین زده میشد. گفته میشود آخرین گروه از اعضای سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ١٦ سپتامبر ۲۰۱۲ میلادی از قرارگاه اشرف خارج شدند. با این حال همچنان شمار اندکی از اعضا در اردوگاه ماندند تا در نهایت در پی حملهای در سپتامبر ۲۰۱۳ این اردوگاه به طور کامل تخلیه شد و اعضای مجاهدین برای همیشه از اردوگاه اشرف خارج شدند.
پس از خروج نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران از این قرارگاه در سپتامبر ۲۰۱۳ و از زمان حملۀ داعش به استان دیاله در عراق، این کمپ در اختیار حشدالشعبی قرار گرفت و از آن زمان به «اردوگاه شهید ابومنتظر المحمداوی» تغییر نام داد.
تمامی این قضایا و بُعد احساسی آن دستمایه فیلمنامهای شد که لیلی عاج با ساخت آن توانست گوشهای از مشقتهای خانوادههای منافقین در آن زمان را به تصویر بکشد.
«سرهنگ ثریا» فیلمی به کارگردانی لیلی عاج کارگردان فیلم اولی که برای اولین بار در جشنواره فجر دو سال پیش به نمایش درآمد و این روزها به صورت آنلاین از تلوبیون در حال پخش است روایت خانوادههایی است که قصد دارند برای یکبار هم که شده پس از سالها فرزندان خود را که در چنگال منافقین و اردوگاه اشرف اسیر شدهاند ببینند ولی با مشقتهای فراوان و احداث کمپ و کمکهای بین المللی هم موفق نمیشوند که برای یک لحظه عزیزانشان را ببینند.
پرداختن به این سوژه که تابحال کسی سراغ آن نرفته بود تیغ دو لبهای بود که لیلی عاج تصمیم گرفت روی آن پا بگذارد.
قطعا انتخاب سوژهای که بزرگترین کارگردان های ایرانی در این ژانر دنبال ساخت آن نرفته بودند یکی از ریسکهای بزرگ بود که کارگردان فیلم اولی تصمیم گرفت تمام عواقب و ریسک آن را بپذیرد و فیلم خود را مقابل دوربین ببرد. در مقابل همواره کسانی که دنبال ساخت سوژههای بکر و دست نخورده میروند سعی دارند با تمام قوا و با تمام انرژی اثر خود را بسازند تا دیگر سینماگران نتوانند نسبت به آن ایرادی بگیرند و دوباره فرصت ساخت اثری مشابه را پیدا کنند.
لیلی عاج با سرهنگ ثریا نشان داد که میتواند در ژانر دفاع مقدس فعالیت خود را ادامه دهد. فیلم سرهنگ ثریا با آنکه میتوانست بسیار بهتر از این ورژن ساخته شود ولی برای رزومه کارگردان فیلم اولی گام مثبت بزرگی محسوب میشود.
فارغ از محتوای سرهنگ ثریا که مرور تاریخی اتفاقی واقعی است و نوشتن فیلمنامه آن پیچیدگیهای فراوانی ندارد ولی از لحاظ بصری و کارگردانی و تدوین و بُعد احساسی اثر میتوان سرهنگ ثریا را جزو فیلمهای خوب و رو به بالا در ژانر خودش دانست.
بازی ژاله صامتی در نقش سرهنگ ثریا و مکملهایی که یکی از دیگری بهتر بودند توانسته بود در بحث درام داستان کمک شایانی بکند و کم و کاستیها و کم تجربگی لیلی عاج در برداشت های متفاوت را جبران کند.
باید اضافه کنیم که سرهنگ ثریا بدون آن که به درون گروهک منافقین ورود کند، شناخت و اطلاعات خوبی را به مخاطب منتقل میکند، بار عمده این شناخت نه از مسیر دیالوگ که ساده ترین روش ممکن است منتقل نمیشود بلکه خرده داستانکهای فیلم وظیفه این انتقال اطلاعات را به عهده دارد.
اولین اثر لیلی عاج یک مشخصه بزرگ دارد و آن روحیه قهرمانی است که تدریجاً به ثریا افزوده میشود شخصیتی که ابتکار عمل بالایی داشته و در چند بزنگاه، ناجی تیمش است، زیرکی خاصی در لفافه به این کاراکتر تزریق شده که سبب میشود تا مخاطب بپذیرد هیچ یک از افراد گروه به اندازه ثریا شایستگی رهبری آن جریان را ندارند.
یکی از مواردی که در زمان اکران این فیلم به شدت به دل مخاطبان خصوصا بانوان نشست، زن محور بودن اثر بود که باعث شد لیدر بودن ثریا ، حسِ خوبی را میان مخاطبان خانم القا کند.
در نهایت فیلم سرهنگ ثریا ساخته لیلی عاج علیرغم تمام کم و کاستیها میتواند شایسته نمره قبولی باشد. در روزگاری که بسیاری از کارگردان های صاحب سبک و صاحب نام قید ساخت فیلمهای این چنینی را زدهاند؛ حضور کارگردانهای فیلم اولی که جرات ساخت و حرکت به سمت چنین سوژههایی را دارند واقعا جای مسرت و خوشحالی دارد.
علی کلانتری