قسمت اول سریال «ازازیل» به کارگردانی حسن فتحی آن هم پس از حواشی تبلیغاتش در فضای مجازی که بازتابهای زیاد و منفی به همراه داشت، جمعه گذشته از پلتفرم نماوا منتشر شد.
حسن فتحی به عنوان کارگردان این اثر، این بار برخلاف رویه قبلی که از او سراغ داشتیم، به آثاری با تم و درون مایه قاجاری و یا قبل از انقلاب و یا حتی سی چهل سال گذشته نپرداخته است، بلکه با یک جهش رو به جلو سعی کرده ژانری را که نبود آن در صنعت سینما و سریال سازی، به شدت احساس می شود، جانی دوباره ببخشد و سعی در احیای آن در یک سریال امروزی داشته باشد.
ساخت سریال در ژانر وحشت یکی از چالش برانگیزترین و در عین حال جذابترین حوزههای تولید محتوای تلویزیونی است. این ژانر با هدف ایجاد احساس ترس، تنش و اضطراب در بین مخاطبان طراحی شده و به همین دلیل نیازمند دقت و توجه ویژهای در تمامی مراحل تولید است. نکاتی که در قسمت اول ازازیل نمود بصری داشت و الحق و الانصاف فتحی فارغ از محتوا، تنش و اضطراب را به خوبی توانسته بود در بطن قسمت اول بگنجاند و با همین کمتر از 50 دقیقه سریال، برای مدعیان این ژانر خط و نشان کشید و ثابت کرد که میتواند در این ژانر حرفی برای گفتن داشته باشد. از نوع تصویربرداری از سکانسهایی که حاوی صحنههای وحشتناک بود تا نحوه مواجهه کاراکترها با آن شات تا نوع و جنس محتوای ارائه شده برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب همه در کنار هم توانسته بود پکیج جذابی را به بیننده ارائه بدهد.
داستان در سریالهایی با ژانر وحشت همیشه باید نیمه پر لیوان را در بر بگیرد. از آنجا که چه در داخل و چه در خارج، در این حوزه آثار زیادی ساخته شده و بیش از نیمی از آنها فاقد کیفیت و علی الخصوص داستان قوی و منسجم است، ارائه یک فیلمنامه سریالی با داستان سر راست و جذاب نکتهای است که حداقل حسن فتحی در قسمت اول سریال ازازیل آن را به خوبی درک کرده و همچنین از آن بهره برده است. با اینکه در پارهای از اوقات سردرگمی در فیلمنامه سریال مشاهده میشود ولی میتوان این سردرگمی را تا حد زیادی به باز بودن دست کارگردان در ایجاد حس تعلیق در اصل فیلمنامه ربط داد. از ابتدا تا انتهای قسمت اول به جز اینکه داستان به ما شرح داد که قرار است در قسمتهای بعدی با اتفاقات عجیبی روبرو بشویم چیز خاص تری نداشت ولی همین مسأله ساده با کنار هم قرار دادن سکانسهای هیجانی و وحشت و معرفی کاراکترها، از دیدگاه نگارنده یک قسمت اول موفق را به بیننده ارائه داد.
انتخاب لوکیشن قسمت اول سریال ازازیل از لوکیشنهای معمول سریالها و فیلمهای اینچنینی متفاوت بود؛ خانه ویلایی لوکس و امروزی که هیچ المانی از ترس و وحشت در آن وجود نداشت. همیشه ما عادت داشتیم که آثار ژانر وحشت را در یک کلبه دور افتاده در یک جنگل یا یک آپارتمان تاریک قدیمی و یا حتی یک جای غیر معمول ببینیم ولی فتحی ظاهراً این بار عامدانه قصد دارد مخاطب امروزی را به این قضیه عادت بدهد که ژانر وحشت قرار نیست حتماً لوکیشنی وحشتناک را به خود اختصاص بدهد و داستان اینگونه اثری میتواند در یک برج لوکس و خانوادههایی معمولی اتفاق بیفتد و حتی ترسناک تر از آن لوکیشنهای به خصوص به نظر برسد.
حضور پیمان معادی و پای ثابت آثار حسن فتحی یعنی پریناز ایزدیار قطعاً یکی دیگر از دلایل موفقیت احتمالی ازازیل خواهد بود. ایزدیار و معادی در قسمت اول این سریال نقش پر رنگی داشتند و احتمالاً تا پایان با این دو کاراکتر همراه خواهیم بود. حضور بابک حمیدیان، درخشان و همچنین بانو گوهر خیراندیش در نقشهای مکمل، قطعاً چندین برابر بر زیباییهای بصری و محتوایی تازهترین اثر حسن فتحی خواهد افزود.
موردی که کمبود و فقدان آن در قسمت اول سریال ازازیل مشهود بود، موسیقی متن و همراهی آن با اتفاقات درون داستان بود. از آنجایی که موسیقی متن در دنیای امروزیِ سریال و فیلم در ژانر وحشت حرف اول و آخر را میزند، سریال فتحی فاقد آن بود که ضعف آن به صورت کلی در کار مشهود بود. موسیقی با داستان آنچنان همراه نبود و همین باعث میشد که در برخی سکانسهایی که نقطه عطف داستان محسوب میشد و قرار بود مخاطب با آنها کمی وحشت به دل خود راه بدهد، آنچنان که باید و شاید تأثیرگذار به نظر نرسد و به همین دلیل میتوان این موضوع را یکی از ضعفهای بزرگ این سریال دانست.
از بازیگران اصلی که بگذریم، بابک حمیدیان در این کاراکتر درخشان بود. از آنجایی که حمیدیان یکی از بازیگران خوب سینمای ایران محسوب میشود، حضور او در سریال فتحی قطعا میتواند جذابیتهای اثر را چند برابر کند. اکتهای خوب، قدرت دیالوگ گویی فوق العاده، در خدمت تیم و فیلمنامه بودن همه خصوصیاتی است که باعث شد بازی حمیدیان در قسمت اول سریال بیش از همه کاراکترها به چشم بیاید. البته باید این موضوع را اضافه کنیم که بهرنگ علوی در این سریال با اینکه دقایق کمی را به ایفای نقش پرداخت ولی بازی او مانند همیشه نبود و بسیار عملکرد ضعیف و دم دستی را ارائه داد. با اینکه علوی یکی از بازیگران تبلیغات پرحاشیه این سریال در فضای مجازی بود و با آن تبلیغ هجمه سنگینی را علیه خود راه انداخت، نتوانست در قسمت اول آن طور که باید خودش را نشان بدهد و حتی ضعیف تر از بدترین اثر خود به ایفای نقش مقابل دوربین حسن فتحی پرداخت.
در نهایت باید بگوییم که قسمت اول همیشه ملاک خوبی برای تصمیم گیری درباره کل خروجی کار نیست ولی میتواند سنگ محک خوبی برای آن باشد. قسمت اول این سریال تا حدودی توانست انتظارات را برآورده کند و اکثر مخاطبان از انتشار این سریال راضی بودند با اینکه بسیاری از بینندهها با توجه به تبلیغات بهرنگ علوی قصد تحریم این سریال را داشتند ولی با توجه به آن چیزی که در فضای مجازی میبینیم و آن را به عنوان بازخورد در نظر می گیریم، ظاهراً حسن فتحی در گام اول موفق عمل کرده است.
حسن فتحی به عنوان کارگردان این اثر، این بار برخلاف رویه قبلی که از او سراغ داشتیم، به آثاری با تم و درون مایه قاجاری و یا قبل از انقلاب و یا حتی سی چهل سال گذشته نپرداخته است، بلکه با یک جهش رو به جلو سعی کرده ژانری را که نبود آن در صنعت سینما و سریال سازی، به شدت احساس می شود، جانی دوباره ببخشد و سعی در احیای آن در یک سریال امروزی داشته باشد.
ساخت سریال در ژانر وحشت یکی از چالش برانگیزترین و در عین حال جذابترین حوزههای تولید محتوای تلویزیونی است. این ژانر با هدف ایجاد احساس ترس، تنش و اضطراب در بین مخاطبان طراحی شده و به همین دلیل نیازمند دقت و توجه ویژهای در تمامی مراحل تولید است. نکاتی که در قسمت اول ازازیل نمود بصری داشت و الحق و الانصاف فتحی فارغ از محتوا، تنش و اضطراب را به خوبی توانسته بود در بطن قسمت اول بگنجاند و با همین کمتر از 50 دقیقه سریال، برای مدعیان این ژانر خط و نشان کشید و ثابت کرد که میتواند در این ژانر حرفی برای گفتن داشته باشد. از نوع تصویربرداری از سکانسهایی که حاوی صحنههای وحشتناک بود تا نحوه مواجهه کاراکترها با آن شات تا نوع و جنس محتوای ارائه شده برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب همه در کنار هم توانسته بود پکیج جذابی را به بیننده ارائه بدهد.
داستان در سریالهایی با ژانر وحشت همیشه باید نیمه پر لیوان را در بر بگیرد. از آنجا که چه در داخل و چه در خارج، در این حوزه آثار زیادی ساخته شده و بیش از نیمی از آنها فاقد کیفیت و علی الخصوص داستان قوی و منسجم است، ارائه یک فیلمنامه سریالی با داستان سر راست و جذاب نکتهای است که حداقل حسن فتحی در قسمت اول سریال ازازیل آن را به خوبی درک کرده و همچنین از آن بهره برده است. با اینکه در پارهای از اوقات سردرگمی در فیلمنامه سریال مشاهده میشود ولی میتوان این سردرگمی را تا حد زیادی به باز بودن دست کارگردان در ایجاد حس تعلیق در اصل فیلمنامه ربط داد. از ابتدا تا انتهای قسمت اول به جز اینکه داستان به ما شرح داد که قرار است در قسمتهای بعدی با اتفاقات عجیبی روبرو بشویم چیز خاص تری نداشت ولی همین مسأله ساده با کنار هم قرار دادن سکانسهای هیجانی و وحشت و معرفی کاراکترها، از دیدگاه نگارنده یک قسمت اول موفق را به بیننده ارائه داد.
انتخاب لوکیشن قسمت اول سریال ازازیل از لوکیشنهای معمول سریالها و فیلمهای اینچنینی متفاوت بود؛ خانه ویلایی لوکس و امروزی که هیچ المانی از ترس و وحشت در آن وجود نداشت. همیشه ما عادت داشتیم که آثار ژانر وحشت را در یک کلبه دور افتاده در یک جنگل یا یک آپارتمان تاریک قدیمی و یا حتی یک جای غیر معمول ببینیم ولی فتحی ظاهراً این بار عامدانه قصد دارد مخاطب امروزی را به این قضیه عادت بدهد که ژانر وحشت قرار نیست حتماً لوکیشنی وحشتناک را به خود اختصاص بدهد و داستان اینگونه اثری میتواند در یک برج لوکس و خانوادههایی معمولی اتفاق بیفتد و حتی ترسناک تر از آن لوکیشنهای به خصوص به نظر برسد.
حضور پیمان معادی و پای ثابت آثار حسن فتحی یعنی پریناز ایزدیار قطعاً یکی دیگر از دلایل موفقیت احتمالی ازازیل خواهد بود. ایزدیار و معادی در قسمت اول این سریال نقش پر رنگی داشتند و احتمالاً تا پایان با این دو کاراکتر همراه خواهیم بود. حضور بابک حمیدیان، درخشان و همچنین بانو گوهر خیراندیش در نقشهای مکمل، قطعاً چندین برابر بر زیباییهای بصری و محتوایی تازهترین اثر حسن فتحی خواهد افزود.
موردی که کمبود و فقدان آن در قسمت اول سریال ازازیل مشهود بود، موسیقی متن و همراهی آن با اتفاقات درون داستان بود. از آنجایی که موسیقی متن در دنیای امروزیِ سریال و فیلم در ژانر وحشت حرف اول و آخر را میزند، سریال فتحی فاقد آن بود که ضعف آن به صورت کلی در کار مشهود بود. موسیقی با داستان آنچنان همراه نبود و همین باعث میشد که در برخی سکانسهایی که نقطه عطف داستان محسوب میشد و قرار بود مخاطب با آنها کمی وحشت به دل خود راه بدهد، آنچنان که باید و شاید تأثیرگذار به نظر نرسد و به همین دلیل میتوان این موضوع را یکی از ضعفهای بزرگ این سریال دانست.
از بازیگران اصلی که بگذریم، بابک حمیدیان در این کاراکتر درخشان بود. از آنجایی که حمیدیان یکی از بازیگران خوب سینمای ایران محسوب میشود، حضور او در سریال فتحی قطعا میتواند جذابیتهای اثر را چند برابر کند. اکتهای خوب، قدرت دیالوگ گویی فوق العاده، در خدمت تیم و فیلمنامه بودن همه خصوصیاتی است که باعث شد بازی حمیدیان در قسمت اول سریال بیش از همه کاراکترها به چشم بیاید. البته باید این موضوع را اضافه کنیم که بهرنگ علوی در این سریال با اینکه دقایق کمی را به ایفای نقش پرداخت ولی بازی او مانند همیشه نبود و بسیار عملکرد ضعیف و دم دستی را ارائه داد. با اینکه علوی یکی از بازیگران تبلیغات پرحاشیه این سریال در فضای مجازی بود و با آن تبلیغ هجمه سنگینی را علیه خود راه انداخت، نتوانست در قسمت اول آن طور که باید خودش را نشان بدهد و حتی ضعیف تر از بدترین اثر خود به ایفای نقش مقابل دوربین حسن فتحی پرداخت.
در نهایت باید بگوییم که قسمت اول همیشه ملاک خوبی برای تصمیم گیری درباره کل خروجی کار نیست ولی میتواند سنگ محک خوبی برای آن باشد. قسمت اول این سریال تا حدودی توانست انتظارات را برآورده کند و اکثر مخاطبان از انتشار این سریال راضی بودند با اینکه بسیاری از بینندهها با توجه به تبلیغات بهرنگ علوی قصد تحریم این سریال را داشتند ولی با توجه به آن چیزی که در فضای مجازی میبینیم و آن را به عنوان بازخورد در نظر می گیریم، ظاهراً حسن فتحی در گام اول موفق عمل کرده است.
علی کلانتری