'عوام نمیدانند که مصرف و حسن این وقایع اتفاقیه در چیست؛ یا خیال میکنند که دیوانیان عظام شروع به این کردهاند به جهت منافع و مداخل. لکن اینطور نیست و نباید باشد. این اخبار چیزی است. اینها به جهت تربیت خلق است و اینکه اینها از امور دیوانی و اخبار و مناسبات دول و منافع خاص و عام و مقتضیات عصر عالِم باشند؛ و اینکه تا روزی که من هستم نمیشود که این اطلاع به عامه نرسد. این روزنامه منصبی نیست که به کسانی که از دیوان اعلی اسامی ایشان تعیین شده، به اینها برسد و به دیگران نرسد. '
گزارش امروزمان را با گزيده اي از سخنان اميركبير آغازمي كنيم كه به عنوان موسس وقايع الاتفاقيه آنچه راكه بايد ميگفت و از آنجا كه خودازعالي منصبان بود هرآنچه كه دلش مي خواست ميگفت.
اپيزود اول
همواره وقتي به گذشته برمي گرديم نخستين چيزي كه باخود مرور مي كنيم نگاهي به تاريخ شروع هراتفاق ياحادثه است .
سنگ بنايي كه درخصوص روزنامه نگاري به ۴ قرن پيش يعني به يكي از روزهاي سال۱۶۰۵ ميلادي بر ميگردد.
درواقع روزي كه يوهان كارولس استراسبورگ اولين روزنامه جهان يعني رليشن رابه چاپ رساند.
رليشن نخستين روزنامهاي بود كه به صورت هفتگي و به مدت هفتاد سال به زندگي خودادامه داد.
اما رليشن موردنظر مااز بسياري جهات شبيه روزنامههاي امروزي نبودچراكه درآن دوران پستچيها نقش تعيينكننده اي در گردآوري اخبار داشتندوخبرها را از دليجانها يا پيكهاي سواره ميگرفتند و از آنجايي كه در آن دوران خبرها به مفهوم اخص كلمه چندان زياد نبودند، هر چيزي كه ميرسيد به دست چاپ سپرده ميشد، بيآنكه حتي ويرايش شود. مقالات بهطور عمده با حروف سربي چيده ميشدند و با ماشينهايي كه از چوب ساخته شده بودند، به چاپ ميرسيدند.
بعدازآن چند سال طول كشيد تا روزنامهها در ساير كشورها ازجمله فرانسه وانگليس پديدار شوندودوره جديدي درارتباطات اتفاق افتد.
اتفاقي كه درايران ازسال ۱۸۳۷ميلادي رخ داد وكاغذ اخبار به روي كارآمد.
اپيزود دوم
اماامروزه روزنامه درچهارصدمين سال تولد خود به رسانهاي تبديل شده است كه ازجنبه شيوههاي عرضه مطالب بسيار ثروتمند است، بسيار آسان خوانده ميشود، از تصاوير و صفحهآرايي مطلوب برخوردار شده و بيش از يك ميليارد نسخه از آن در ۲۰۰ كشور حضور داردوحضوربالغ بر۲۰ هزارروزنامه درسطح جهان بيانگراين موضوع است كه ديگردرهمه جا روزنامه رابه عنوان يكي از اركان چهارم دموكراسي پذيرفتهاند.
پذيرشي به اين معناست كه درطي چهارصد سال روزنامهها در سراسر جهان درحال شكل دادن به افكار عمومي هستند و هنوز جزو شكلهاي محبوب و معتبر رسانهاي در عرصه اطلاعرساني به حساب ميآيند. موقعيتي كه حفظ آن اصليترين چالش توليدكنندگان روزنامههادرحال حاضرشده است.
چالشي كه دركشورمابيشترازسوي مديران ارشد شكل مي گيرد وذهن عمومي را به سوي اين ديدگاه مي كشاند كه اهل قلم ديگرآنطوركه بايد وشايد كارايي ندارند و بايد ازصحنه خارج شوند.
اپيزود سوم
اما درشرايطي كه رسانه هادراين روزها بيشتراز هرزمان ديگري با هجمه روبروشده اند بارديگر بابيان اينكه در دنياي کنوني كسب اطلاعات موثق و قابل اطمينان در مورد وضعيت سياسى، اجتماعى و امنيتى بشر و ميزان آوارگى آنها بسيار دشوارودرعين حال بسيار ضرورى و حياتى است معتقديم كه خبرنگاران از مهره هاي اساسي اين مهم بشمار مي روند.
درواقع يک خبرنگار بايد به واقعيت يك رويداد دست يابد وهمواره گام به گام حوادث در حوزه كاري خود حركت كند تا تحليل هاي خود را به صورت كامل و رسا ارائه دهد. يک خبرنگاربايد هميشه درانعكاس رخدادها بي طرفانه عمل كند؛ چون ذات خبرنگاري مبتني بر بي طرفي است و اينجاست كه خبرنگار با رعايت اين نكته مهم مي تواندبه عنوان يك ركن تاثيرگذارنقش موثري دربهبودشرايط داشته باشد.
ركن تاثيرگذاري كه شايداگربخواهد زيادتاثيرگذارباشدبي تاثير مي شود و بايد هميشه در بازي رنگ ها به دنبال هيجاني ترين رنگ نرود.
اپيزود آخر
حرفه خبرنگاري بي هيچ قيد و شرطي جزومشاغل سخت و پرمخاطرهاي است كه در ايران غير افترا چيز ديگري نصيبش نميشود.
كافي است در بازي قدرت ميان دوركن حاكم كوچكترين مشكلي ايجادشود تارسانه ها مقصراين نخوت شناخته شوند.
فرهنگ هزاران ساله ما دستخوش نابودي وانقراض قرارگيردوبازاهالي رسانه مقصرشناخته شوند.
در لايههاي جامعه را در برگيرد و باز اهالي رسانه مقصرشناخته شوند و اين سير ناملايماتي درهمه عرصه ها ادامه داشته باشد وديواري كوتاهتر از اهالي قلم پيدا نكنيم و بر اين طبل بكوبيم كه اگر اين قشركارايي لازم راداشت اين اتفاق ها رخ نميداد .
دلايل خودساخته اي كه بردورهم جمع مي كنيم تااختيارات جامعه رسانه اي كشوررا كمترازقبل كنيم وبراين كارخودبباليم.
امااين حرف آخركه بادرد به تمامي دردهاي موجوددرجامعه مي نگرد تنها به بيان يك پرسش بسنده مي كند وآن راهم تنها مي تواند براي دل خودش ودرخفا بيان كند چراكه جزوخطوط قرمزاست مثل شغل خبرنگاري كه كلاخط قرمزاست.