... و اينگونه اربعين ۱۴۳۶ هم آمد و رفت. اربعين، به خود چه ديد؟! دنيا به خود چه ديد؟! دنيا چه گفت با خود، هنگامي که ميليونها انسان، عاشقانه از خود بيخود بودند! پريشان حال از جادههاي پياده رفتند و رفتند تا به خورشيد عشق رسيدند. چه کربلاست که آدم را به هوش ميآورد، گوش معرفت ميخواهد تا نداي کربلا را به جان بشنود تا به هوش بيايد.
ديروز خدا هم عشق کرد از آن همه دلدادگي به بنده خوبش. خدا هم لذت برد از آن شيدايي ناب، زلالي دلها و اشکهاي روان براي سيدالشهدا، راه کربلا باز است، راه کربلا، رسيدن به بهشت است، بهشتي که حسين سرور و سالار جوانان آن است.
براي باز شدن اين راه چه خونها که ريخته شد، يادتان هست، بچههايتان ميگفتند انشاالله کربلا!
و اکنون آن نوحه زيباي کربلا کربلا ما داريم ميآييم، به کربلا ما آمديم، تبديل شده است.
کربلا ما آمديم، به عهد خود وفادار مانديم، پاي هيهات منالذله حسين(ع) ايستادهايم، مرگ را به جان خريديم، آمديم بيهيچ ترس و واهمهاي، تو را ديديم و خدايت را، ميهماني خوبي بود، ميزبان که حسين(ع) باشد ميهماني هم کامل است، با گل و گلاب و بوي سيب، مشک و عنبر، عاشقانش پذيرايي شدند. هواي بهشت به مشامشان رسيد، مست شدند و ديگر هيچ نفهميدند، سيل عظيم عشاق لرزه بر اندام «عدو» انداخت. ياران حسين اينبار ۷۲ تن نبودند، از خيل دلدادگانش ۲۰ ميليون فدايي آمده بود. حسين امروز، ميليونها، خواهان دارد، هوا دار و هواخواه دارد. حسين(ع) به خود باليد كه چه ياراني دارد. گذشت آن زمان بيوفايي و ناعهدي که هر چه بر سرمان آمد از بيوفايي و ناعهدي بود.
لشکر مخلص خدا، با نور ولايت حسين(ع)، ميرود تا، توفان بزرگي به پا کند، ياران مهدي(عج) بسيارند، رودي جاري از جمعيت مشتاق و عاشق، در سرزميني پاک و منزه سربازان ولايت عشق، آماده آماده هستند، تنها اشارهاي و فرماني، تا سيهدلان را، پليد سيرتان را از ميان و ميانه بردارند، راه باز باز است، رهرو ميخواهد که هست، رهروان حسين(ع) بسيارند.
باکي نيست، چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند، فلک به ناله و ملک در خروش ميآيد.
منتقم خون حسين(ع)! در انتظارت همچنان عاشوراها و اربعينها را پشت سر ميگذاريم. گرچه سخت و دشوار است، اما آمدنت را به بشارت نشستهايم و چشم انتظار خورشيدي که خواهد آمد، يزيديان را امان نخواهد داد و مظلومان را پناهگاه خواهد بود.