راهبرد امنيت ملي آمريكا با چارچوب به اصطلاح مبارزه با تروريسم و نيز درخواست بودجه ۸/۸ ميليارد دلاري براي مبارزه با تروريسم در بودجه سال آينده دولت آمريكا از كنگره، در حالي صورت گرفت كه پس از انتشار خبر قتل تبعه ژاپنی و نیز سوزاندن خلبان اردنی به دست داعش محافل رسانهای و سیاسی آمریکا اظهارات بسیاری مبنی بر تشدید حملات علیه داعش داشته و حتی سخن از اقدام نظامی و اعزام نیرو به اردن به میان آمده است. در همين چارچوب اوباما رئيسجمهور آمريكا در ديدار با پادشاه اردن از همكاري گسترده با اين كشور براي مبارزه با داعش خبر داد. كري وزير خارجه آمريكا نيز در نشست امنيتي مونيخ بار ديگر محوريت آمريكا در مبارزه با تروريسم و لزوم همگرايي جهاني به آمريكا براي تحقق اين امر را مطرح كرد.
با توجه به اینکه در طول ماههای اخیر ائتلاف ضد داعش با محوریت آمریکا اقدامی جدی در مبارزه با تروریسم صورت نداده این سوال مطرح میشود که چرا امریکا چنین رویکردی را در پیش گرفته و اهداف نهایی آن چیست؟
بخشی از پاسخ به این پرسش را در نشست امنیتی مونیخ میتوان مشاهده کرد. آمریکا با برجستهسازی مسائل جهان از جمله مسئله اوکراین، داعش و هستهای ایران خود را محور تحولات جهانی و ناجی بشریت معرفی مينماید که سایر کشورها نیز پیرو آن میباشند. تحرکات صورت گرفته پس از جنایات اخیر داعش با محوريت سوزاندن سرباز اردني و چندين عراقي و سوري، را میتوان اقدامیاز سوی آمریکا برای فضاسازی در نشست مونیخ دانست که به سناریوی ساختگی بودن جنایات داعش برای اجرایی شدن طرح امریکا در نشست مونیخ را بیش از پیش تقویت میکند. اين امر زماني آشكارتر ميشود كه محور سخنان نمايندگان آمريكا از جمله كري وزير امور خارجه در مونيخ حول محور داعش و نظاميگري در منطقه بود.
نکته دیگر آنکه سربریدن و سوزاندن اتباع ژاپنی و اردنی به عنوان متحد آمریکا بازتاب منفی در میان متحدان آمریکا داشته است لذا آمریکا با برجستهسازی طرحهای مبارزه با داعش سعی اطمیناندهی به متحدان خود در تامین امنیت آنها را دارد تا همچنان آنها در کنار خود حفظ نموده و مانع جدایی آنان گردد. در تحولات منطقه دو نکته مهم مشاهده میشود. نخست دستاوردهای گسترده ارتش و بسیج مردمیعراق و سوریه در مبارزه با تروریسم است که جایگاهی جهانی برای آنان و مقاومت رقم زده است. دوم شکستهای سنگین داعش و النصره به عنوان مهرههای آمریکا در منطقه است که تهدیدی برای سلطهگری آمریکا میباشد. هر دو این تحولات تهدیدی برای هژمونی و اهداف بحرانساز آمریکا در منطقه قلمداد میشود.
آمریکا با تشدید فضای ادعایی درباره مقابله با داعش و حتی اعزام تعدادی نیرو به اردن در کنار مصادره دستاوردهای عراق و سوریه به دنبال ایجاد محیطی امن برای تروریستها در مرزهای اردن است. آمریکا با ادعای مقابله با داعش مانع ورود ارتش عراق و سوریه به مرزهای اردن میشود که نتیجه آن ایجاد شدن محیطی امن برای تروریستها میباشد. در حوزه عراق و سوريه و حتي مرزهاي تركيه ارتش عراق و سوريه و نيروهاي مردمي توانستهاند شكستهاي سنگيني به تروريستها وارد سازند و عملا حلقه محاصره را تنگتر سازند.
در لبنان و مرزهاي اين كشور با سوريه نيز حزبالله مقابل تروريستها ايستاده است. صرفا مرزهاي جولان براي حمايت صهيونيستها از تروريستهاي داعش و النصره باقي مانده بود كه عمليات حزبالله در قنيطره و شبعا اين منطقه را نيز از حوزه تروريستها خارج ساخت. اكنون تنها يك حوزه براي حمايت غرب از تروريستها وجود دارد و آن منطقه مرزهاي اردن با سوريه و عراق است. اكنون اردن خواسته يا ناخواسته گرفتار بازي آمريكا شده است بگونهاي كه آمريكاييها به بهانه انتقام خون خلبان اردني و تبعه ژاپني حضور نظاميدر اين كشور را اجرايي ميسازد در حالي كه اين حضور ايجادكننده منطقه امن براي تروريستها در مرزهاي اردن با سوريه و عراق ميگردد. طرحي كه آمريكا در منطقهاي مانند كوباني،جولان و قلمون و عرسال به دنبال آن بود اكنون در مرزهاي اردن پيگيري ميشود. اين سناريو زماني تقويت ميشود كه منابع خبري ماهها پيش از حضور نيروهاي آمريكايي و انگليسي و اخيرا ژاپني در اين منطقه خبر دادند. آمريكاييها با ادعاي آموزش مخالفان سوريه و مقاله با داعش در مرزهاي اردن به ايجاد فتنهاي جديد در منطقه ميپردازند چراكه اگر آنها واقعا به دنبال مقابله با قاتلان خلبان اردني بودند به حمايت از ارتش عراق و سوريه ميپرداختند نه آنكه به آموزش معارضان سوري بپردازند كه در جمع تروريستها قرار دارند و از عوامل كشتارها در منطقه و تامينكننده منافع صهيونيستها هستند.
نكته قابل توجه آنكه آمريكا در ادامه رفتارهاي تبليغاتي ۱۸ فوريه را زمان ميزباني نشست مبارزه با تروريسم اعلام كرد. در باب اين نشست چند نكته قابل توجه است اولا میزبان این نشست آمریکایی است که از یکسو ایجادکننده گروههای تروریستی است چنانکه هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا رسما به تشکیل القاعده و داعش اذعان کرده است.
از سوی دیگر آمریکا این روزها نیز که ادعای تشکیل ائتلاف ضد داعش را مطرح کرده همچنان به ارسال سلاح برای آنان ميپردازد که نمونه آن را در کوبانی سوریه و نیز فلوجه و الرمادی عراق میتوان مشاهده کرد. بر این اساس آمریکا رسما صلاحیت برگزاری چنین نشستی را نداشته و حتی خود به عنوان محور تروریسم باید مورد بازخواست قرار گیرد. آمریکا برای تقویت تروریسم با اعمال فشار بر کشورهای عربی آنها را به تامین منابع مالی و تسلیحاتی تروریستها سوق میدهند.
ثانیا از دعوتشدگان به این نشست رژیم صهیونیستی عنوان شد. رژیمی که از یکسو خود محور تروریسم دولتی است و از سوی دیگر حامی اصلی تروریستها میباشد چنانکه زخمیهای النصره و داعش در بیمارستانهای این رژیم مداوا ميشوند. صهیونیستها برای حمایت از تروریستها چندین نوبت سوریه را بمباران کردهاند. حضور چنین رژیم جنایتکاری در این نشست گواهی بر عدم صداقت آمریکا در مبارزه با تروریسم و حتی طراحی آن برای پاکسازی چهره رژیم کودککش صهیونیستی میباشد.
جالب توجه آنکه امریکا با قرار دادن کشورهای عربی و صهیونیستها در کنار یکدیگر به دنبال ایجاد سازش امنیتی عربها با صهیونیستها است که خیانتی دیگر به فلسطین و رهایی صهیونیستها از مجازات جهانی به جرم کشتار ملت فلسطین است. آمريكا با اين نشست به دنبال ابعاد جديدي از سياستهاي سلطهگرايانه است در حالي كه در ظاهر ادعاي تلاش براي امنيت جهاني را سر ميدهد.
به هر تقدير آنچه در اردن روي داد بهانهاي گرديد براي آغاز دور جديد تحركات آمريكا در منطقه كه حلقه تكميلي آن نيز انتشار راهبرد امنيت ملي آمريكا براي سال ۲۰۱۵ بود كه بهانهاي براي نظاميگريهاي جديد آمريكا است.