کارگزاری در سیستم حکومت دینی از مکانیسمی ویژه برخوردار است و کاملاً صبغهی دینی دارد و نمیتواند همچون سیستمهای بشری، معطوف به مقولههایی همچون قدرت، سود و لذت باشد، بلکه ساختار کارگزاری دینی معطوف به ارزشها و سنن الهی و بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی است.
منظور از اخلاق کارگزاران آن بخشی از اخلاق است که صفات نفسانی و افعال و شیوهی متصف شدن به صفات فرد را از حیث اینکه دارای قدرت است بررسی میکند. هدف از این بخش اخلاق، آراستن نفس مقامات سیاسی و اداری به خصلتهای پسندیده و زدودن اخلاق ناپسند است. (خمینی، ۱۳۷۱: ۵۱۰)
حکومتهای گوناگون جهان براساس نوع و محتوای حاکمیت و حکومت، اهداف گوناگون و مختلفی را دنبال میکنند. یک دسته از حکومتها بیشتر بُعد مادی و دنیوی را اهداف اصلی خود قرار دادهاند. در این نوع حکومت، از قوانین و مقررات برای محکم کردن پایههای قدرت، رفاه حال و آسایش مادی حکومتکنندگان یا اکثریت استفاده میشود. در مقابل این نوع حکومت سکولار و دنیاگرا، نظام دین است که حکومت و قدرت، یک ابزار برای خدمت به خلق خدا و رساندن بشر به سعادت و کمال دنیوی و اخروی است. (بهشتی، ۱۳۳۹: ۱۰۸)
بدین رو، کارگزار نظام دینی تفاوت جوهری با کارگزار در دیگر نظامها دارد و کارگزار در نظام دینی با توجه به اهداف عالی که دارد، بایستی به خصوصیات و خلقیات نیکو آراسته باشد. (نوایی، ۱۳۸۲: ۹۲)
پس از بررسی اهداف کارگزاران در نظامهای دینی و غیردینی، به اهمیت اخلاق زمامداران پرداخته خواهد شد؛ چراکه محدودیتهای قانونی بهتنهایی کافی و کارساز نیست، زیرا چه بسا حاکمان فاسد در چارچوب حقوقی تعیینشده، اسیر هواهای نفسانی خود گردند و عملاً اعمال قدرت را در مسیر ناصحیح قرار دهند. بدین سبب دانشمندان و اهل خرد راههایی جهت کنترل قدرت کارگزاران ارائه دادند که در این میان، باید از امام خمینی(ره) ندیشمندی بزرگ و متخلق به اخلاق نام برد که با توجه به آموزههای اسلامی تلاش کرد تا در عین پذیرش و احترام به قواعد و ساختار حقوقی جهت کنترل قدرت، قدمی بس فراتر بردارد و راهی بهسوی تکامل درونی زمامداران باز گشاید تا از طریق آن، هم زمامداران راه سعادت طی کنند و هم جامعه را بهسوی سعادت و کمال هدایت کنند. سؤالی که در این پژوهش به آن پرداخته میشود، بررسی اخلاق کارگزاران نظام اسلامی در اندیشهی امام خمینی(ره) ست. در ادامه به چند مورد از صفات اخلاقی کارگزاران در نظام مردمسالاری دینی ایران در اندیشههای امام خمینی (ره)، رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پرداخته خواهد شد.
اهداف حکومتها
حکومتهای گوناگون جهان همه یک هدف نداشته و ندارند و از این نظر، اختلافهای فراوان میان آنها دیده میشود. حکومتها از نظر هدف به سه نوع اصلی تقسیم میشود.
نوع اول، حکومتی که هدف اصلی آن تأمین خواستههای حاکم و هیئت حاکمه است. در این نوع حکومت، از قوانین و مقررات، سازمانهای حکومتی و تشکیلات اجتماعی و نظامات آن، فقط یک هدف اصلی منظور است و آن محکم کردن پایههای قدرت حکومت و رفاه حال و آسایش مادی و روحی حکومتکنندگان و رضایت خاطر آنهاست. راه و روش اجتماع و جهت فعالیتهای سازمانهای اجتماعی را تمایلات حکمرانان تعیین میکند. (بهشتی، ۱۳۳۹: ۱۰۸) ماکیاولی میگوید روش صحیح حکمرانی آن است که حاکم در راه حفظ قدرت و شوکت و اجرای منویات خود، از هیچ چیز نهراسد و هیچ چیز را مانع قرار ندهد و هیچگاه اسیر آنچه فضایل اخلاقی و عقاید مذهبی نام دارد نشود. (عالم، ۱۳۷۷: ۴۱)
نوع دوم، حکومتی که هدف اصلی آن تأمین خواستههای مردم است. این نوع حکومت درست نقطهی مقابل نوع اول، از خود هیچ هدفی ندارد و باید از جامعه الهام بگیرد. آنچه جامعه میخواهد بخواهد و آنچه را جامعه نمیخواهد نخواهد. برای این نوع حکومت نیز حق و باطل، خوب و بد، زشت و زیبا، مصلحت و خلاف مصلحتی جز خواست عموم یا اکثریت وجود ندارد. حق آن است که همه یا اکثریت ملت با آن موافق باشند و باطل آن است که همه یا اکثریت با آن مخالفاند.
نوع سوم، حکومتی که هدف اصلی آن تأمین مصالح مردم است. در این نوع حکومت، اصل ثابت و تغییرناپذیر، مراعات مصالح عمومی است. چنین حکومتی خواستههای مردم را در حدود مصلحت مراعات میکند و رأی اکثریت را در مواردی که خلاف مصلحت تشخیص دهد، شایستهی پیروی نمیداند. در این نوع حکومت تئوکراسی یا الهی، هدف از حکومت و سازمانهای دولتی و مقررات اجتماعی، آن است که عالم انسانیت را به طرف کمال و قرب الهی سوق دهد. (بهشتی، ۱۳۳۹)
اهداف حکومت و مسئولیت در اسلام
تحقق عدالت و معنویت اسلام: حکومت اسلامی نظامی سعادت آفرین است، اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین میکند و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکتهای ولو بسیار ناچیز، فروگزار ننموده است. (بنیاد مستضعفان، ۱۳۷۲: ۶) اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگران و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار، استثمار و استعباد و حدود، قصاص و تعزیرات بر میزان، برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف از اهداف و حکومت و مسئولیت در اسلام است. (همان، ۸).
در حکومت اسلامی، آنچه مردود است، حکومتهای شیطانی، دیکتاتوری، ستمگری و سلطهجویی است که دارای انگیزههای مخوف و دنیایی، مانند جمعآوری ثروت، مال، قدرتطلبی و طاغوتگرایی است که انسان را از حق تعالی و معنویت غافل میکند. (خمینی، ۱۳۶۲: ۱۷۷)
از اهداف دیگر حکومت در اسلام، ایجاد برادری و رحمت در میان مؤمنان است. یکی از فرقهای بین دولتهای غیراسلامی، طاغوت و دولتهای اسلامی این است که در دولتهای اسلامی، محیط، محیط محبت، برادری و دوستی است. امام خمینی(ره) در اینباره میفرماید: «خداوند برای مؤمنینی که در خدمت اسلام هستند، دو خاصیت نقل میفرماید؛ یکی اینکه بین خودشان محیط محبت و دوستی است: رحما بینهم (قران کریم، سورهی فتح، آیهی ۲۹) و در مقابل کفار و اجانب شدید هستند.»
پیاده کردن محتوای اسلام: از اهداف دیگری حکومت و مسئولیت در اسلام، پیاده کردن قوانین، مقررات و محتوای اسلام در عمل و در میان تمامی قشرهای جامعه است. امام خمینی(ره) میفرماید: «اسلام تاکنون (مگر یک چندی که در صدر اسلام بود) تاکنون به آن معنا که باید پیدا کند، پیدا نکرده و صرف رأی به جمهوری اسلامی، آرمانهای اسلامی تحقق پیدا نمیکند. باید احکام شرعی در خارج، در دادگستری، فرهنگ، بازار، مدارس و در همهی قشرها، صورت عملی پیدا کند. آنوقت افرادی که تربیت میشود انسانهای امین و رحیم هستند. هدف در حکومت اسلامی، خدمت به اسلام و مردم است.» (امام خمینی، ۱۳۶۴: ۱۱۹)
مکانیسم کارگزاری در حکومت دینی
منظور از کارگزاران، هیئت حاکمه و مقامات و مأموران اداری است. هیئت حاکمه همان مقامات سیاسیای هستند که اصول سیاست و خطمشی عمومی دولت را طرح و تعیین میکنند و مأموران اداری افرادی هستند که اصول و خطمشی عمومی دولت را به اجرا درمیآورند. (طباطبایی موتمنی، ۱۳۵۳: ۴)
همانطور که حکومتها از لحاظ نوع اهداف، مختلف و متفاوتاند و حکومتهای مختلف اهداف مختلفی را دنبال میکنند، شیوهی کارگزاری هم در هر نظامی اصولاً متناسب با اهداف و مکانیسم در آن نظام خواهد بود. در یک جامعهی دینی، کارگزاری و پذیرش مسئولیت بایستی با مکانیسم جامعهی دینی تناسب نهادی و ساختاری داشته باشد. همچنین در یک جامعهی سکولار، مکانیسم کارگزاری ذاتاً با آن متناسب است. (نوایی، ۱۳۸۲: ۹۹)
کارگزاری در سیستم حکومت دینی از مکانیسمی ویژه برخوردار است و کاملاً صبغهی دینی دارد و نمیتواند همچون سیستمهای بشری معطوف به مقولههایی همچون قدرت، سود و لذت باشد، بلکه ساختار کارگزاری دینی معطوف به ارزشها و سنن الهی و بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی است که به لحاظ محتوا، آن را از سیستمهای کارگزاری بشری کاملاً متمایز و جدا میسازد. بدین صورت، کارگزار نظام دینی، اجرای عملیاتی اندیشههای الهی در حق جامعه و حکومت است و در راستای اصول دینی و به مرحلهی عینیت رساندن آنهاست. در عمل اجتماعی و انجام وظیفه، کارگزاری باید به بخش اعلا و قلمرو کلیدی حاکمیت، یعنی محور توحید و ولایت بنگرد و اعمال خود را در حوزهی کارگزاری با توجه به این الگو گزینش نماید. بدین رو، کارگزاران نظام دینی همچون کارگزاران الهیاند که رشد عقلانی و معرفتی جامعه را سبب گشته و ایجاد و حفظ امنیت اجتماعی و تأمین معیشت و اقتصاد و رفاه جامعه و در نتیجه، زمینهی رشد جامعهی انسانی تا بینهایت را فراهم میسازند.
کارگزاری در نظام دینی حرکتی الهی و معنوی است که کارگزار را متشبه به خدا و عالم قدس و معنویات مینماید و در واقع بهوسیلهی چنین کارگزاری، زمینهی پیدایش مدینهی فاضله مهیا میشود. (همان، ۱۳۸۲) با توجه به تفاوتهای جوهری کارگزاری نظام دینی با نظامهای سودمحور، کارگزاری در نظام دینی، مقولهای ابزاری است؛ یعنی ابزار تحقق عدالت و معنویت و نوعی امانتداری است. زیرا مردم حاکمیت بر خود را به امانت به او میسپرند و به همین جهت، امری معطوف به خدمت است و طبیعتاً کارگزار باید شایستهترین باشد.
اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامی
اخلاق در لغت به معنای صفات نفسانی پایدار است. صفت نفسانی هنگامی پایدار تلقی میشود که انسان را دعوت به عمل میکند، بدون رویه و فکر. مثلاً کسی که دارای خلق سخاوت است، آن خلق او را وادار به وجود انفاق میکند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و مرجحاتی فکر کند. گویا یکی از افعال طبیعیهی اوست. (امام خمینی، ۱۳۷۱: ۵۱۰) همچنین گاهی اخلاق در مورد صفات و افعال نیک و پسندیده به کار میرود. مثلاً ایثارگری یک صفت اخلاقی و دزدی یک فعل غیراخلاقی محسوب میشود، اما تعریف اخلاق در نزد امام خمینی(ره) همان صفات نفسانی پایدار است.
اخلاق کارگزاران: مراد از اخلاق کارگزاران آن بخش از اخلاق است که صفات نفسانی و افعال و شیوهی متصف شدن به صفات فرد را از حیث اینکه دارای قدرت است، بررسی میکند. هدف از این بخش اخلاق، آراستن نفس مقامات سیاسی و اداری به خلقهای پسندیده و زدودن خلقهای ناپسند است.
اهمیت اخلاقی کارگزاران: قدرت رکن اصلی در مقام دولتی، بهخصوص در هیئت حاکمه است. اقتضای وجود حوزهی وسیع اختیارات و صلاحیت تصمیمگیری و الزام به اجرای تصمیمات توسط مردم و نهادهاست. به همین دلیل، تصمیمهای مقامات سیاسی میتواند بر آحاد مردم تأثیر بسیار زیادی داشته باشد.
از طرف دیگر، گرایش به قدرت، آثار بدی بر روح و روان زمامداران دارد؛ بهطوریکه میتواند آنان را بهورطهی نابودی اخلاقی بکشاند. برای جلوگیری از این انحطاط و بهخصوص برای پیشگیری از آثار نامطلوب قدرتطلبی بر سطوح مختلف جامعه، تمهیداتی چون تفکیک قوا، نظارت بر قدرت و مانند آن اندیشیده شده است. اما بهخوبی روشن است که تحدید حقوقی قدرت بهتنهایی کافی و کارساز نیست، زیرا چه بسا حاکمان فاسد در چارچوب حقوقی تعیینشده، اسیر هواهای نفسانی خود گردند و عملاً اعمال قدرت را در مسیر ناصحیح قرار دهند و درپی آن یک ملت یا جهان را به تباهی کشانند. (حکمتنیا، ۱۳۷۲: ۴۰)
پیراستن نفوس و آراستن اخلاق، آموزهی مهم انبیای الهی بوده است. خداوند در قرآن کریم، اخلاق نیکوی پیامبر(ص) را باعث استحکام حکومت و جذب مردم دانستهاند. آنان در عین پرداختن به حیات مادی و دنیوی و تنظیم معاش و مسائل روزمرهی زندگی، در کوچههای پرپیچوخم زندگی با چراغ هدایت، راه سعادت نشان دادند و با تربیت و تزکیه و تعلیم، انسان را به سر منزل مقصود راهنمایی کردهاند. در این رهگذر، قواعد خشک حقوق، لباس زیبای اخلاق به تن میکند و آنچه در ابتدای امر برای تأمین امنیت و تدبیر معاش جلوه میکند، راهی بهسوی سعادت و تدبیر معاد میگردد. دنیا مزرعهی آخرت میشود، چراغ پرفروغ اخلاق، تعدی نامشروع، اما مخفی قانون را نمایان میسازد و نسیم آن شعلههای مکر و حیلهی بهظاهر مشروع را خاموش میکند. توجه به این رکن هنگامی ضرورت بیشتری مییابد که قدرت سیاسی، که بر تمام نهادها و افراد درون کشور سروری دارد، در دست افرادی قرار گیرد و مفهوم زمامداران و مردم تحت فرمان شکل گیرد. اینجاست که بیم فساد فرد و جامعه بسیار میشود و احتمال بیداد و تعدی فزونی مییابد.
به این سبب دانشمندان و اهل خرد در حوزهی فلسفه، سیاست، حقوق و اخلاق راههایی جهت کنترل قدرت اندیشیدهاند. در این میان، باید از امام خمینی(ره) ندیشمندی بزرگ و مردی متخلق به اخلاق نام برد که با توجه به آموزههای اسلامی و سیرهی پیامبر و اولیا(ع)، تلاش کرد تا در عین پذیرش و احترام به قواعد و ساختار حقوقی، جهت کنترل قدرت، قدمی بس والاتر بردارد و راهی بهسوی تکامل درونی زمامداران بازگشاید تا از طریق آن، هم زمامداران راه سعادت طی کنند و هم ریشهی قدرتطلبی و فزونیخواهی و سوءاستفاده از مقام، خشکیده شود.
امام خمینی(ره) صرفاً یک نظریهپرداز نبود، بلکه در والاترین مقام حکومتی و دارندهی بیشترین قدرت سیاسی، آموزههای اخلاقی خود را بیان کرد و در عمل نیز نشان داد که خود اولین مجری آنهاست. از آنجا که هدف قدرت و حکومت در نظام دینی برای رسیدن به سعادت در دنیا و هم در آخرت است، به همین خاطر، مسئولین و کارگزاران در حکومت دینی برای انجام وظایف خود به تمام و کمال بایستی به یکسری ویژگیهای اخلاقی آراسته باشند.
پس از سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، اهداف و محتوای حکومت، که صرفاً دنیوی بود، تغییر کرد؛ چنانکه هدف حکومت و مسئولیت در جمهوری اسلامی، رساندن انسان به سعادت و کمال، هم در این دنیا و هم در آخرت است. بنابراین صفات و وظایف کارگزاران بایستی متناسب با نظام دینی باشد.
ویژگیهای اخلاقی کارگزاران در اندیشهی امام خمینی (ره)
۱- تزکیه، ایمان و تقوا
وضع روحی همهی انسانها طوری است تا یک استغنا، چه از لحاظ مالی، علمی و غیره پیدا میکنند، بهحسب همان مقدار طغیان میکنند. فرعون را که خداوند در قرآن کریم او را طاغی نامیده است، به این دلیل بود که بدون داشتن انگیزهای الهی، مقامی را پیدا کرده بود و این مقام او را به طغیان کشید. کسانی که چیزهایی را که مربوط به دنیاست، بدون تزکیهی نفس پیدا میکنند، طغیانشان زیادتر خواهد شد. تمام اختلافاتی که بین بشر، سلاطین و قدرتمندان هست، ریشهاش در نفس و نداشتن تقوای سیاسی، اجتماعی، شخصی و اخلاقی دولتمردان است. (بنیاد مستضعفان، ۱۳۷۲) امام خمینی میفرمایند: «تزکیهی نفوس به این است که خودخواهیها، خودبینیها، ریاستطلبیها، دنیاطلبیها از بین برود و بهجای همه، خدای تبارک و تعالی بنشیند.» (امام خمینی، ۱۳۶۳: ۲۵۳) «این تزکیه و داشتن تقوا برای رؤسای جمهور و دولتمردان و متصدیان امور برحسب تصدی که دارند، بیشتر لازم است تا مردم عادی، چون عدم تزکیه و عدم تقوای سردمداران، باعث تباهی و فساد یک کشور میشود و تا تزکیه در ردههای بالا حاصل نشود، مملکت اصلاح نخواهد شد.» (بنیاد مستضعفان، ۱۳۷۲) «اسلام یک رئیسی را که برخلاف قوانین اسلامی عمل بکند، نمیپذیرد و رؤسای این کشور تا قوانین اسلامی را در خودشان اجرا نکنند، نمیتوانند ریاست اسلامی را داشته باشند.»
۲- مناعت طبع و سادهزیستی
یکی از عالیترین خصلتهایی که در کارگزاران نظام اجتماعی اسلام، از همهچیز نقشآفرینتر خواهد بود، برخورداری از خصلت بلندی طبع و عالی بودن همت است و نیز روی آوردن به سادهزیستی در زندگی شخصی و خصوصی. امام علی (ع)، که خود یک کارگزار است، طبیعت روحی خود را بدینگونه توصیف میفرمایند: «بدان که پیشوای شما از پوشیدنی دنیا به یک پیراهن فرسوده، از خوردنیاش به دو قرص نان جو اکتفا نموده است و از دنیا زروسیمی نیندوختم و از
امام خمینی خطاب به مسئولین میفرمایند: «اگر میخواهید در مقابل باطل بایستید و از سلاح شیاطین و توطئهها در روح شما اثر نگذارد، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مالومنال و جاهومقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهای بزرگ برای ملتهای خود کردهاند، اکثراً سادهزیست و بیعلاقه به زخارف دنیا بودهاند؛ چراکه با زندگی اشرافی و مصرفی نمیتوان ارزشهای انسانی و اسلامی را حفظ کرد.» (امام خمینی، ۱۳۶۴: ۱۱)
۳- تواضع در مقابل مردم و خوشبرخوردی
در هر نظام اجتماعی، مردم اصل، اساس و پایهاند و غرض اصلی از پیدایش سیستمها و مجموعههای اداری هم خدمت، تواضع و خوشبرخوردی نسبت به مردم است. امام خمینی(ره) میفرمایند: «در سخنان معصومان(ع) سفارش شده است که هر مسئولی باید مقام و منصب خویش را امانتی الهی بداند و همگان را از عدل و احسان خود بهرهمند سازد. مسئولان توجه کنند که وقتی قدرت دستشان آمد، بیشتر مواظب باشند که متواضع باشند. بهخصوص با محرومین و قشرهای محروم که این انقلاب ثمرهی تلاشها و خونهای ریختهشدهی آنهاست.» (امام خمینی، ۱۳۶۵: ۱۰۹) «اگر نبود همت این محرومان، روستاییان، جنوبشهریها، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه در مقابل مشکلات میتوانستیم مقاومت کنیم. آنها به ما منت دارند که ما را از این قیدی که ابرقدرتها به دستوپای ما بسته بودند نجات دادند و اسلام را در این کشور حاکم کردند. آنها لایق این هستند که با تواضع به خدمت آنها برویم.» (امام خمینی، ۱۳۶۴: ۲۴۵)
امام خمینی: اگر نبود همت این محرومان، روستاییان، جنوبشهریها، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه در مقابل مشکلات میتوانستیم مقاومت کنیم. آنها به ما منت دارند که ما را از این قیدی که ابرقدرتها به دستوپای ما بسته بودند نجات دادند و اسلام را در این کشور حاکم کردند. آنها لایق این هستند که با تواضع به خدمت آنها برویم.
۴- تعهد به موازین و معیارهای اسلامی
برای رساندن مردم به سعادت و کمال اخروی و دنیوی در یک نظام دینی، که مهمترین هدف حکومت در یک نظام دینی است، بایستی تمامی موازین و مقررات و محتوای اسلام و در میان تمامی قشرهای جامعه حاکم شده باشد. امام خمینی(ره) در اینباره میفرماید: «صرف رأی دادن به جمهوری اسلامی و نامگذاری اسلام برای حکومت، حکومتی را اسلامی نمیکند، بلکه همهی وزارتخانهها، ادارات و شهربانی و غیره در فکر و در محتوا و در عمل اسلامی باشند و براساس دستور اسلامی عمل کنند، والا الفاظ است و معنا ندارد، هرچند حاکم بگوید اسلامی، ولکن عملش برخلاف آن باشد، آنوقت نه حکومت اسلامی میشود و نه ملت.» (امام خمینی، ۱۳۶۱: ۴) «بنابراین مجریان امور در هرجا که هستند، خود را مقید و متعهد به اسلام بدانند.»
۵- رعایت عدالت و امانت
یکی دیگر از ویژگیهای اخلاقی که امام خمینی برای کارگزاران در نظام اسلامی بسیار تأکید کردهاند، رعایت عدالت و امانت از سوی کارگزاران است. این دو قانون مهم اسلامی (حفظ امانت و عدالت در حکومت) زیربنای یک جامعهی سالم انسانی است و هیچ جامعهای، خواه مادی یا الهی، بدون اجرای این دو اصل سامان نمییابد. امام خمینی(ره) در رابطه با رعایت امانت و عدالت از سوی کارگزاران میفرماید: «پاسداری از عدالت این است که پاسدار خودش دارای عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند. اگر گروهی در جامعه دارای عدالت نباشند و همانطور که دستگاه سابق، دستگاه تعدی، ظلم و تجاوز به مردم بود. این گروه هرکسی که باشد، تا آن اندازه که دستش میرسد، همان کارهای رژیم سابق را میکند. این گروه نمیتوانند پاسدار عدالت باشند.» (بنیاد مستضعفان، ۱۳۷۲) «اگر عدالت بین زمامداران باشد، این مفاسد پیش نمیآید.» امام خمینی همچنین در رابطه با امانتداری میفرماید: «هرکسی در هرکاری باید امین باشد و مسئول است در اینکه به راستی و امانت عمل کند و با خلوص برای خدای تبارک و تعالی.» (امام خمینی، ۱۳۶۴: ۱۵۲) «عرض مردم، حیثیت، ناموس، جان و اسرار مردم از اموری است که خداوند دربارهی آن بسیار تأکید و پافشاری کردهاند. مسئولانی که کارشان با اینهاست هرجا که هستند باید امین باشند، جایز نیست آن را افشا کند.» (همان، ۱۵۳)
۶- خضوع در مقابل قانون
در جوامع امروزی، قانون ابزاری است که بهوسیلهی آن حدود و تکالیف و وظایف هرکسی مشخص و تعیین شده است که عمل در چارچوب آن، از استبداد و خودخواهی مسئولیتی جلوگیری خواهد کرد. امام خمینی(ره) دربارهی خضوع مسئولین در مقابل قانون میفرمایند: «اگر همهی اشخاص، گروهها، مسئولان و نهادهایی که در سراسر کشور هستند، اگر به قانون خاضع باشند و محترم بشمارند، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلاف از راه قانونشکنی پیش میآید. قانون برای نفع ملت و جامعه است، نه برای نفع بعضی اشخاص و گروهها و همهی افراد کشور باید خودشان را با آن تطبیق دهند. جمهوری اسلامی یعنی اینکه حکومت به احکام اسلامی و به خواست مردم و قانون، که براساس قرآن کریم و سنت رسول اکرم است، عمل کند و اشخاصی برای خودشان و به فکر خودشان حکومت نکنند.» (امام خمینی، ۱۳۶۱: ۲۰۱)
«حکومت حضرت رسول و حضرت علی(ع) مصداقی برای حکومت قانون است. حکومت در زمان این دو، حکومت قانون بوده است و شاید دیگر هیچوقت حاکمیت قانون را بدانگونه سراغ نداشته باشیم. حکومتی که ولیامرش در مقابل قانون با پایینترین فردی که در آن زندگی میکند علیالسواء و برابر باشد.» (امام خمینی، ۱۳۶۱: ۱۹۸) «در اسلام یک چیز حکم میکند و آن قانون است. حتی رسول خدا از خودشان رأی نداشتند و هرچه میفرمود از وحی قرآن سرچشمه میگرفت و از روی هواوهوس سخن نمیگفت.» (همان: ۲۰۱)
امام خمینی: اگر همهی اشخاص، گروهها، مسئولان و نهادهایی که در سراسر کشور هستند، اگر به قانون خاضع باشند و محترم بشمارند، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلاف از راه قانونشکنی پیش میآید.
۷- اهمیت به بیتالمال و پرهیز از کمکاری
از امام علی(ع) نقل شده است که حساب بیتالمال را میکشیدند. چراغی روشن بود و کسی آمد با ایشان حرف دیگری میخواست بزند. چراغ را خاموش کردند و فرمودند که آن مال بیتالمال است. حال آنکه تو میخواهی حرف دیگری بزنی. امام خمینی(ره) میفرماید: «حکومتهای اسلامی باید بیتالمال را بزرگ بشمارند و آن را برای جلال و جبروت خودشان صرف نکنند و صرف آن چیزی بشود که برای مسلمین است.» (امام خمینی، ۱۳۶۸: ۲۲۳) «لکن ما یک حاکمی را میخواهیم که دزد نباشد و مال ملت را چپاول نکند.» در رابطه با پرهیز از کمکاری، امام خمینی فرمودهاند: «کمکاری عمل نامشروعی است و آقایان و هرکسی در هر قشر و محلی که هست کارشان را موافق با اسلام کنند و به اندازهی اجری که میگیرند کار کنند تا چرخهای مملکت راه بیفتد.» (امام خمینی، ۱۳۶۱: ۱۵۲)
۸- انجام وظیفه و عدم دخالت در کارهای دیگر
یکی از ویژگیها و خصوصیات جوامع و دولتهای مدرن، تفکیک وظایف و اختیارات براساس تخصص است که در قانون اساسی هر نظامی مشخص شده است. انجام وظایف نهادها در چارچوب قانون بهصورت هماهنگ به روند رشد و پیشرفت یک کشور سرعت بیشتری میبخشد.
امام خمینی(ره) در این مورد میفرماید: «هر مسئول و هر نظامی باید سعی کند برای پیشبرد نظام در چارچوب محدودهی وظایفش در قوانین و قانون اساسی عمل کند که در غیر این صورت، احتمال پاشیدگی یک نظام است؛ چراکه خروج از چارچوب اختیارات ضررش بسیار بیشتر از رشد کار در نقطهی دیگر است. روشن است که مشورت، هماهنگی و همکاری مورد بحث نیست.» (همان: ۱۵۲) «هرکس و هر نهادی در هر محلی که قانون وظایف و حدودش را معین کرده، محل آزمایش اوست و اگر همان محل را خودشان اصلاح کنند، جامعه اصلاح میشود.» (بنیاد مستضعفان، ۱۳۷۲) «اما کارشکنی و دخالت در کار یکدیگر، موجب انحطاط و سقوط میشود. بهترین مأمور کسی است که مأموریت خودش را خوب عمل کند و اما اگر مسئولین دیگر خلاف عمل کردند، آنها را برادرانه نهی کند، نه اینکه در امور مربوط به آنها دخالت کند.» (امام خمینی، ۱۳۶۵: ۱۹۴)
۹- انتقاد و انتقادپذیری
یکی از عوامل مهم در توسعه در تمامی زمینهها علمی، اقتصادی، اجتماعی و بهویژه در سیاست و مدیریت یک کشور، داشتن فرهنگ نقد و نقدپذیری مسئولان و کارگزاران جامعه است تا از طریق آن، عیوب و ضعفهای خود را کاهش دهند. امام خمینی(ره) در اینباره میفرمایند: «انسان باید به دنبال یافتن عیوب خود باشد. لکن هیچ دستگاه و فردی نمیتواند ادعا کند که هیچ نقصی ندارد و اگر کسی این ادعا را کرد، بزرگترین نقصش همین ادعاست.» (امام خمینی، ۱۳۶۴: ۱۶۱) «بنابراین انتقاد برای اصلاح امور لازم است و جامعه بدون انتقاد اصلاح نمیشود.»
امام خمینی(ره) در مورد نحوهی برخورد با انتقاد و دیدگاههای مخالفین میفرمایند: «مسئولان و آقایان در یک مجموعهی آرام، که عقلها میتوانند کار بکنند، اختلافاتی که در دیدگاهها و بینشها، راجع به مسائل کشور دارند، با آرامش خاطر و با نظر صحیح انتقاد بکنند و آن کسی که در مقام پاسخ و جواب است، بدون اینکه غضب در آن راه داشته باشد، جواب بدهد. آنوقت منطق در مقابل منطق است و اگر چنانچه با هیاهو و جاروجنجال بخواهد یک مسئله را حل بکنند و هرکس در نظر داشته باشد که طرف مقابل خودش را مثل یک دشمن بکوبد، عقلها کنار میرود و قوهی غضبیه، که بدترین قوههاست، اگر مهار نشود به کار میافتد و مسائل را علاوه بر اینکه حل نمیکند، مشکلتر هم میکند. بنابراین انتقاد نباید از قوهی عقل دور باشد.» (امام خمینی، ۱۳۶۲: ۲۳۶) «مسئولان بایستی بدون توجه به حبوبغض و نظر طرفداران و مخالفان، هرجا که حق است، به دنبال آن رود و تحت تأثیر حق واقع شوند. اگر چنانچه از دشمن هم صادر شد، او را تمجید کند و اگر باطل از دوست صادر شد، آن را تکذیب کند.»
ویژگی و خصوصیاتی یک انتقاد در اندیشهی امام خمینی(ره) عبارتاند از:
الف) انتقادها نباید از قوهی عاقله دور باشد. (همان: ۲۳۴)
ب) با موعظهی حسنه خطاکاران را تربیت کنید، تأثیر موعظهی حسنه در نفوس بسیار زیادتر است از عیبجویی و بدگویی و ممکن است قلمها و زبان عیبجویی در بعضی نفوس عصیان بیاورد و بهجای اثر مثبت و نیکو، اثر منفی و بدی بهجا گذارد و بهجای اصلاح، موجب فساد شود. (همان: ۱۴۲)
ج) انتقاد غیر انتقامجویی است. (همان: ۷۸
د) انتقاد باید انتقاد برادری و مصلحتگویی باشد. امام در این مورد میفرمایند: «امروز همهی مطلب این است که مثل مار و عقرب هم را میگزند و خودشان نمیفهمند و یا میفهمند و میخواهند بگزند، خدا نکند که اینها دانسته کشور را تضعیف کنند. به آنها نصیحت میکنم که آرام باشید، یکدیگر را نگزید و تضعیف نکنید و پنجه روی هم نزنید و همه با هم این کشور را پیش ببرید و اختلاف سلیقهها را در یک محیط خوب و برادرانه حل کنید.» (امام خمینی، ۱۳۶۱: ۴۰) «نباید بر سر برداشتها دعوا کرد. برداشتها متفاوت است؛ همانطور که برداشت از احکام اسلامی مختلف است.» (همان: ۱۸)
۱۰- اعتراف به اشتباه
تحکم در مسئولیت و عدم اعتراف به اشتباه از دیکتاتوری انسان است. از مفاسدی که دیکتاتوری مبتلابه آن هست این است که یک مطلبی که القا میکند بعدش نمیتواند از قولش برگردد. حتی اگر کشور به تباهی کشیده شود و امام خمینی(ره) میفرمایند: «انسان از اشتباه و خطا مصون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردند و اقرار به خطا کنند که آن کمال انسانی است و توجیه یا پافشاری در امر خطا، نقض و از شیطان است. مسئولان در امور مهم با کارشناسان مشورت کنند و جانب احتیاط را مراعات کنند.» (امام خمینی، ۱۳۶۵: ۴۳)
۱۱- پرهیز از قدرتطلبی و حب مال
حکومت بهخودیخود دارای ارزش نیست. زمامداری هنگامی ارزشمند میشود که در مسیر اهداف الهی قرار گیرد. علی(ع) در لحنی پرمعنی و پرارج میفرماید: «خدایا تو میدانی که من حکومت و ملک و ریاست را نخواستم، بلکه قیام به حدود تو و پاسداری از شرع و قرار دادن امور بر سر جای خود و رساندن حقوق به اهلش، پیروی روش پیامبرت و ارشاد گمراهان به نور هدایت تو را خواهانم.» (مدنی، ۱۳۸۳: ۳۸)
قدرتخواهی و حب نفس ریشه در فطرت کمال انسان دارد. (امام خمینی، ۱۳۷۱: ۱۲۷) لذا انسان در درون خود، قدرت را دوست دارد و از عجز روی گردان است. (همان: ۱۲۸) و بروز آن صورتهای گوناگون دارد؛ بهطوریکه جلوهها و مظاهر آن را میتوان در حب ریاست، حب جا، حب غلبه، حب قدرت و مانند آن مشاهده کرد. به دلیل تنوع و تعدد مظاهر آن، ریشهی بسیاری از مظاهر و رذایل اخلاقی به شمار میآید. امام خمینی(ره) با توجه به اینکه حب نفس را سرمنشأ همهی خطاها میداند، (همان: ۷۱) آن را اساس گرفتارهایی بشر و سرمنشأ تمام فسادها و ظلمها (امام خمینی، ۱۳۶۱: ۴۰۸) معرفی میکند. به نظر ایشان، همین حب، موجب خودخواهی میشود و بهواسطهی خودخواهی، همهی این معایب بر خطاکار پوشیده میماند. (امام خمینی، ۱۳۷۱: ۴۸)
چنانکه اگر قدرت به دست اشخاص زورمند، غیرعاقل و غیرمهذب برسد، خطر و مصیبت به بار میآورد. قدرت خودش یک کمال است. اگر به دست اشخاص فاسد برسد، این کمال را به فساد میکشاند. دنیای امروز گرفتار این است که قدرت در دست اشخاصی است که از انسانیت بهرهای ندارند. قدرتهای بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال کردن مظلومان، هیچ فکری ندارند و قدرت اگر در دست انسان کامل و اولیا باشد، کمال و سلامت برای ملتها ایجاد میکند. (امام خمینی، ۱۳۶۵: ۱۵۵)
در نظر علی(ع)، ریاست مطرح نبود، مگر اینکه بتواند یک عدل را اقامه کند. امام میفرمایند: «اگر اعمال و قدرت مسئولان برای خود باشند، نه برای ملت و خدا و بر سر خودشان دعوا کنند، نه برای مصالح ملت و اسلام، این همان طاغوت است، منتها بهصورت دیگر آمده. حکمفرمایی در اسلام مطرح نیست. اسلام و قرآن یک قوانین است که میخواهد انسان درست کند. بنابراین اگر کسی برای قدرت اقدام بکند و برای تحصیل قدرت شمشیر بکشد، این از اسلام دور است.» (امام خمینی، ۱۳۶۲: ۱۷۱)
۱۲- حفظ وحدت و سازگاری با یکدیگر
جهان خلقت براساس اختلاف آفریده شده است و هنر هم ایجاد وحدت در اختلاف است. امام خمینی(ره) در این مورد میفرمایند: «سلیقههای مختلف باید باشد، لکن سلیقههای مختلف اسباب این نمیشود که انسانها نسبت به هم بد و دشمن باشند. اگر در یک ملتی، اختلاف سلیقه نباشد، این ناقص است.» (امام خمینی، ۱۳۶۹: ۲۱۲)
امام خمینی(ره) منشأ و ریشهی اختلافات را در هوای نفس و طغیان نفس میدانند و میفرمایند: «کارگزاران باید سعی کنند تا تمام توجهشان به خدای متعال باشد و توجه داشته باشند که هواهای نفسانی به آنها غلبه نکند؛ یعنی در فکرشان اینکه ما غلبه کنیم و حکومت کنیم نباشد. بلکه در نظرشان این باشد که حکومت اسلامی تشکیل دهند و احکام خدا را جاری سازند.» امام در رابطه با حل اختلافات بهصورت تفاهم میفرمایند: «اگر کارگزاران اختلاف سلیقه و بینش دارند، باید در یک محیط آرام، مسائل خود را در میان بگذارند و با تفاهم مسائل را حل کند. نه اینکه جبههگیری کنند و هر دو طرف با دارودستهی خویش در مقابل هم صفآرایی کنند و در تضعیف یکدیگر و کشور اسلامی کوشش کنند. اگر همه یک هدف داشته باشند، تخاصی در کار نخواهد بود.» (امام خمینی، ۱۳۶۲: ۶)
صفات و ملکات فاضلهی دیگری همچون خوشرویی و خوشبرخوردی، حکومت بر قلوب، صبر و استقامت و عبرتپذیری و رفتار اسلامی با زیردستان، به سخنان مراجع گوش دادن، دلسوزی نمودن، برابر مقررات عمل نمودن، همدردی و همدلی داشتن، به مشاورهی دیگران بها دادن، عفو و بخشش نمودن، خدا را بر خود ناظر دیدن و کنترل و هدایت مطلوب نمودن و غیره از جمله صفات و ویژگیهایی است که یک کارگزار دینی و اسلامی باید خود را به این آداب و اخلاق مزین گرداند.
نتیجه
با توجه به اهدافی که حکومتهای گوناگون دنبال میکنند، مکانیسم کارگزاران نیز بایستی متناسب با اصول و اهداف آن نظام باشد. در نظام دینی، هدف از قدرت و مسئولیت در حکومت صرفاً دستیابی به قدرت، رفاه و آسایش دنیوی نیست، بلکه اجرای احکام الهی، رساندن بشر و عالم انسانیت به کمال و سعادت اخروی و دنیوی است. بنابراین کارگزار نظام دینی باید شایستهترین باشد و به صفات و فضایل اخلاقی، آراسته باشد و تنها مسلمان بودن کفایت نمیکند، بلکه آراسته بودن به خصلتهای مکتب، شرط بارز و ضروری آن است. یکی از منابع اخلاقی کارگزاران، اندیشههای امام خمینی(ره) ست که کارگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی بایستی به آن آراسته شوند تا با غلبه بر حب نفس و هواوهوس، زمینههای پیدایش مدینهی فاضله را مهیا کند. برهان