غرب با بازی ضرب الاجل و مقصر نمایی در کنار استمرار سیاست تحریم و تهدید چنانکه بایدن یک برای یک سال دیگر وضعیت اضطرار در قبال ایران را تمدید کرد، در حالی به دنبال تبدیل مذاکرات وین به محلی برای تحقق اهداف یکجانبه خود هستند که تحولات اخیر اوکراین و نوع رفتار غرب در قبال روسیه حقایقی دیگر از چهره واقعی غرب را آشکار میسازد که جای تامل دارد.
مداخلات و بدعهدیهای آمریکا در کنار رفتارهای بحران ساز و غیر مسئولانه ناتو و اروپا سرانجام، بحران اوکراین را به عرصه نظامی و نبرد میان روسیه و این کشور سوق داد. در حالی ۱۰ روز از آغاز این درگیریها میگذرد که در کنار تحولات جاری در میدان و دیپلماسی نکته قابل توجه درسها و پیامهای اقتصادی این بحران است. بخشی از این طراحی غرب با محوریت اقدام علیه درامدهای روسیه در حوزه انرژی صورت میگیرد که محور آن را تحریم انرژی روسیه تشکیل میدهد.
غرب مقابله با ظرفیتهای انرژی روسیه را اقدامی مهم برای کاهش درآمدها و ایجاد مشکلات اقتصادی برای این کشور میدانند. نکته دیگر آنکه غرب تلاش دارد تا از سلطه اش بر مراکز مالی برای باج خواهی بهره گیرد و سوئیفت و اف ای تی اف و حتی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ابزار آنها برای فشردن گلوگاههای مالی علیه روسیه شده است.
نگاهی بر آنچه این روزها از سوی غرب علیه مسکو با ادعای حمایت از اوکراین صورت میگیرد بار دیگر این حقیقت را اشکار میسازد که از یک سو رابطه با غرب رابطهای اطمینان بخش نمیباشد و غرب نگاهی صرفا یک جانبه به روابط با سایر کشورها دارد و شریکی غیر قابل اعتماد است و از سوی دیگر آنکه غرب هرگز رویکرد تعهدپذیری نداشته و نمیتوان به تعهدات و وعدههای آن اعتماد داشت و مراودات و منابع اقتصادی را بر اساس روابط با آنها تدوین نمود.
بحران اوکراین و رفتار غربیها نشان داد که اولا راهکار حل مشکلات اقتصادی کشور نه برجام و روابط با غرب بلکه در چارچوب اقتصاد مقاومتی فعال و درونزا است و هرگز نمیتوان به وعدههای غرب اعتماد و اطمینان کرد. در عرصه سیاست خارجی نیز دیپلماسی فعال و عملگرا باید چنان باشد که غرب نه کانون و محور مناسبات بلکه حلقهای از زنجیره مراودات جهانی قرار گیرد و شرق گرایی اصل اساسی برای تامین منافع سیاست خارجی است.
دوم آنکه کاهش و قطع وابستگی به فروش نفت، اصلی مهم در تحقق اقتصاد مقاومتی و اقتصاد بدون وابستگی است چنانکه امروز غرب برای فشار بر روسیه از حربه ایجاد اختلال در مناسبات انرژی روسیه با سایر کشورها نظیر کارشکنی در طرح نورد استریم و نورداستریم ۲ بهره میگیرد.
سوم آنکه بحران اوکراین نشان داد که این ادعا که پیوستن به سوئیفت و اف ای تی اف و مراودات با بازار سرمایه غربی حلال مشکلات و تجارت موفق و کم هزینه است، ادعای فریبنده بوده چرا که غرب هیچ تعهدپذیری در قبال این ساختارها نداشته و در اصل آنها را ابزار فشاری برای سلطه بر منابع مالی کشورها و اعمال فشار بر آنها برای تن دادن به زیادهخواهی غرب قرار داده است.
چهارم آنکه رفتارهای غیر اصولی و اقتصادی ضد روسی غرب نشان داد که این کشورها همچنان در همان توهمات و تصورات قدیمی تحریم و تهدید قرار دارند در حالی که تعهد ناپذیری و خلف وعده نیز همچنان از ارکان رفتاری آنان است.
بر این اساس میتوان گفت که اوکراین درس بزرگی برای مذاکرات وین است لذا در کنار آنکه راهبرد اقتصاد مقاومتی درون زا اصلی اجتناب ناپذیر میباشد، حفظ و اجرایی ساختن خطوط قرمز ایران در مذاکرات اصلی مهم برای پیشگیری از رفتارهای کاسبکارانه غرب است که همچنان در توهم بهره گیری از ابعاد تحریم و اقتصاد برای اعمال فشار بر کشورهاست چنانکه امروز نیز به جای رویکرد منطقی به گفت و گو و پذیرش حساسیتها و نگرانیهای امنیتی روسیه، همان سیاست قدیمی تحریم و فشار را علیه مسکو در پیش گرفته است.
نویسنده: قاسم غفوری
مداخلات و بدعهدیهای آمریکا در کنار رفتارهای بحران ساز و غیر مسئولانه ناتو و اروپا سرانجام، بحران اوکراین را به عرصه نظامی و نبرد میان روسیه و این کشور سوق داد. در حالی ۱۰ روز از آغاز این درگیریها میگذرد که در کنار تحولات جاری در میدان و دیپلماسی نکته قابل توجه درسها و پیامهای اقتصادی این بحران است. بخشی از این طراحی غرب با محوریت اقدام علیه درامدهای روسیه در حوزه انرژی صورت میگیرد که محور آن را تحریم انرژی روسیه تشکیل میدهد.
غرب مقابله با ظرفیتهای انرژی روسیه را اقدامی مهم برای کاهش درآمدها و ایجاد مشکلات اقتصادی برای این کشور میدانند. نکته دیگر آنکه غرب تلاش دارد تا از سلطه اش بر مراکز مالی برای باج خواهی بهره گیرد و سوئیفت و اف ای تی اف و حتی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ابزار آنها برای فشردن گلوگاههای مالی علیه روسیه شده است.
نگاهی بر آنچه این روزها از سوی غرب علیه مسکو با ادعای حمایت از اوکراین صورت میگیرد بار دیگر این حقیقت را اشکار میسازد که از یک سو رابطه با غرب رابطهای اطمینان بخش نمیباشد و غرب نگاهی صرفا یک جانبه به روابط با سایر کشورها دارد و شریکی غیر قابل اعتماد است و از سوی دیگر آنکه غرب هرگز رویکرد تعهدپذیری نداشته و نمیتوان به تعهدات و وعدههای آن اعتماد داشت و مراودات و منابع اقتصادی را بر اساس روابط با آنها تدوین نمود.
بحران اوکراین و رفتار غربیها نشان داد که اولا راهکار حل مشکلات اقتصادی کشور نه برجام و روابط با غرب بلکه در چارچوب اقتصاد مقاومتی فعال و درونزا است و هرگز نمیتوان به وعدههای غرب اعتماد و اطمینان کرد. در عرصه سیاست خارجی نیز دیپلماسی فعال و عملگرا باید چنان باشد که غرب نه کانون و محور مناسبات بلکه حلقهای از زنجیره مراودات جهانی قرار گیرد و شرق گرایی اصل اساسی برای تامین منافع سیاست خارجی است.
دوم آنکه کاهش و قطع وابستگی به فروش نفت، اصلی مهم در تحقق اقتصاد مقاومتی و اقتصاد بدون وابستگی است چنانکه امروز غرب برای فشار بر روسیه از حربه ایجاد اختلال در مناسبات انرژی روسیه با سایر کشورها نظیر کارشکنی در طرح نورد استریم و نورداستریم ۲ بهره میگیرد.
سوم آنکه بحران اوکراین نشان داد که این ادعا که پیوستن به سوئیفت و اف ای تی اف و مراودات با بازار سرمایه غربی حلال مشکلات و تجارت موفق و کم هزینه است، ادعای فریبنده بوده چرا که غرب هیچ تعهدپذیری در قبال این ساختارها نداشته و در اصل آنها را ابزار فشاری برای سلطه بر منابع مالی کشورها و اعمال فشار بر آنها برای تن دادن به زیادهخواهی غرب قرار داده است.
چهارم آنکه رفتارهای غیر اصولی و اقتصادی ضد روسی غرب نشان داد که این کشورها همچنان در همان توهمات و تصورات قدیمی تحریم و تهدید قرار دارند در حالی که تعهد ناپذیری و خلف وعده نیز همچنان از ارکان رفتاری آنان است.
بر این اساس میتوان گفت که اوکراین درس بزرگی برای مذاکرات وین است لذا در کنار آنکه راهبرد اقتصاد مقاومتی درون زا اصلی اجتناب ناپذیر میباشد، حفظ و اجرایی ساختن خطوط قرمز ایران در مذاکرات اصلی مهم برای پیشگیری از رفتارهای کاسبکارانه غرب است که همچنان در توهم بهره گیری از ابعاد تحریم و اقتصاد برای اعمال فشار بر کشورهاست چنانکه امروز نیز به جای رویکرد منطقی به گفت و گو و پذیرش حساسیتها و نگرانیهای امنیتی روسیه، همان سیاست قدیمی تحریم و فشار را علیه مسکو در پیش گرفته است.
نویسنده: قاسم غفوری