حادثهای که در معدن طبس اتفاق افتاد تازگی ندارد، شنبه شب یک شب تلخ و ناگوار را رقم زد تا بار دیگر این زنگ خطر را به صدا در آورد که باید کنترل و نظارت بر روی معادن و کارگاهها افزایش یابد.انفجار در معدن ذغال سنگ طبس بر اثر نشت گاز که باعث خفگی، سوختگی و زیر آوار ماندن کارگران زحمتکش معدن شد، بار دیگر کشور را داغدار کرد.
آمارهایی از جان باختگان از سوی مراکز ذیربط اعلام میشود که به نظر میرسد افزایش یابد. تا زمان انتشار این مقاله 33 تن جان باختهاند و چندین تن دیگر در معدن گرفتارند که امدادگران مشغول کمک و امداد رسانی هستند.
پس از این واقعه ناگوار مسئولان کشور دستورات لازم را صادر کردند و بر این نکته تأکید دارند که با خاطیان این اتفاق برخورد قاطه خواهد شد.
هر چند واکنشها قابل توجه و تقدیر است، اما این گونه واکنشها دردی از چنین وقایعی که باعث داغدار شدن چندین خانواده شده است دوا نمیکند.همواره پس از چنین اتفاقاتی به سرعت بیانیهها صادر میشود که محتوای آن رسیدگی، پیگیری، شناسایی و برخورد با عوامل و قاصران است در حالی که باید برای جلوگیری از چنین حوادثی اقدامات لازم پیشگیرانه صورت گیرد که میتواند جلوی بسیاری از این حوادث را بگیرد و مانع داغدار شدن خانوادههای معدنچیان شود.
کار در معدن بسیار سخت و دشوار است، هر چند این شغل از نظر قانون سخت و زیان آور شناخته شده اما حقوقی ناچیز دست کارگران معدن را میگیرد که با توجه به سختی کار حق واقعی آنها نیست. معادن نیازهای اساسی کشور را تعمین میکند که نقش کارگران آن بسیار تعیین کننده است،معادن درآمدزا است و هر گونه معدن در کشور سود آور است اما در این میان نه تنها کارگران معدن سهمی از آن نمیبرند بلکه به دلیل شرایط کاری نامطلوب علاوه بر درگیر شدن با خطرات جانی، به بیماریهای زیادی که بیشتر بیماریهای لاعلاج همچون بیماریهای ریوی که سرطان یکی از آنها است دچار میشوند.
کارگران معدن از تسهیلات و امکانات لازم نیز برخوردار نیستند، حمایتهای لازم از این قشر زحمتکش صورت نمیگیرد اما آنها برای آن که بتوانند زندگی خود را سر کنند، مجبور به پذیرفتن چنین کار طاقت فرسایی میشوند.
قطعاً برای بهبود وضعیت معادن کشور باید نظارت و کنترلهای لازم از سوی وزارتخانهها و سازمانها مربوط صورت گیرد.
در وزارت کار، اداره کل بازرسی کار وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی وجود دارد که وظیفه آن بازرسی از کارگاهها در زمینههای امنیت کارگاه ، پرداخت حقوق و بیمه و به طور کلی حفظ و صیانت از نیروی کار است.
آیا معادن کشور نیز تحت بازرسی و نظارت این اداره کل قرار دارد؟
ایمنی محل کار مهمترین مسئلهای است که وزارتخانههای متولی و مسئول باید در قبال آن احساس وظیفه کنند و نسبت به آن حساس باشند. ایمنی محل کار با جان و سلامت هر کارگری سر و کار دارد که اگر کارفرما نسبت به آن بی توجه باشد، جان بسیاری به خطر خواهد افتاد. برخی از مرگبارترین حوادث معدن در ایران در چند سال گذشته گویای آن است که کنترل و نظارت بر وضعیت کاری معادن وجود ندارد یا بسیار کم است. در سال ۱۳۸۸ حادثه در معدن باب نیروز زرند ۱۲ نفر را به کام مرگ کشاند. در سال ۱۳۸۹ نیز معدن اشکلی هجدک کرمان حادثه ای رخ داد که 7 تن در ان جان باختند.معدن یال شمالی طبس نیز در ۱۳۹۱ دچار حادثه شد و ۸ تن جان باختند. سال نیز۱۳۹۶ حادثه در معدن زمستانی یورت در آزادشهر گلستان ۴۳ نفر را به کام مرگ برد و خانوادههای زیادی را داغدار کرد. ۱۴۰۲ نیز حادثه در معدن رزمجاه روستای طزره دامغان جان ۶ تن از معدنچیان را گرفت. و اکنون شاهد یک حادثه ناگوار و تلخ دیگری در معدن طبس هستیم که تلفات آن زیاد است و شاید بیشترین تلفات را تاکنون در چنین حوادثی را داشته باشد.
قطعاً معدنی چون معدن طبس و معادن مشابه نیازمند حضور و استقرار گروههای امدادی برای واکنش سریع است که بعید به نظر میرسد وجود داشته باشد علاوه بر آن نبود و کمبود تجهیزات ایمنی و نبود کنترل وضعیت معدن از سوی کارشناسان از عوامل مهمی است ک باعث بروز چنین حوادثی میشود. لازم است دستگاهها ذیربط به وظایف خود عمل کنند تا شاهد چنین حوادث ناگوار و تلخ نباشیم. خصوصی بودن برخی این معادن مانع از آن نیست که بازرسیها و نظارتها بر آنها صورت نگیرد و کارفرمایان باید به تامین نیازهای این کارگران از جان گذشته و فداکار هدایت گردند.
آمارهایی از جان باختگان از سوی مراکز ذیربط اعلام میشود که به نظر میرسد افزایش یابد. تا زمان انتشار این مقاله 33 تن جان باختهاند و چندین تن دیگر در معدن گرفتارند که امدادگران مشغول کمک و امداد رسانی هستند.
پس از این واقعه ناگوار مسئولان کشور دستورات لازم را صادر کردند و بر این نکته تأکید دارند که با خاطیان این اتفاق برخورد قاطه خواهد شد.
هر چند واکنشها قابل توجه و تقدیر است، اما این گونه واکنشها دردی از چنین وقایعی که باعث داغدار شدن چندین خانواده شده است دوا نمیکند.همواره پس از چنین اتفاقاتی به سرعت بیانیهها صادر میشود که محتوای آن رسیدگی، پیگیری، شناسایی و برخورد با عوامل و قاصران است در حالی که باید برای جلوگیری از چنین حوادثی اقدامات لازم پیشگیرانه صورت گیرد که میتواند جلوی بسیاری از این حوادث را بگیرد و مانع داغدار شدن خانوادههای معدنچیان شود.
کار در معدن بسیار سخت و دشوار است، هر چند این شغل از نظر قانون سخت و زیان آور شناخته شده اما حقوقی ناچیز دست کارگران معدن را میگیرد که با توجه به سختی کار حق واقعی آنها نیست. معادن نیازهای اساسی کشور را تعمین میکند که نقش کارگران آن بسیار تعیین کننده است،معادن درآمدزا است و هر گونه معدن در کشور سود آور است اما در این میان نه تنها کارگران معدن سهمی از آن نمیبرند بلکه به دلیل شرایط کاری نامطلوب علاوه بر درگیر شدن با خطرات جانی، به بیماریهای زیادی که بیشتر بیماریهای لاعلاج همچون بیماریهای ریوی که سرطان یکی از آنها است دچار میشوند.
کارگران معدن از تسهیلات و امکانات لازم نیز برخوردار نیستند، حمایتهای لازم از این قشر زحمتکش صورت نمیگیرد اما آنها برای آن که بتوانند زندگی خود را سر کنند، مجبور به پذیرفتن چنین کار طاقت فرسایی میشوند.
قطعاً برای بهبود وضعیت معادن کشور باید نظارت و کنترلهای لازم از سوی وزارتخانهها و سازمانها مربوط صورت گیرد.
در وزارت کار، اداره کل بازرسی کار وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی وجود دارد که وظیفه آن بازرسی از کارگاهها در زمینههای امنیت کارگاه ، پرداخت حقوق و بیمه و به طور کلی حفظ و صیانت از نیروی کار است.
آیا معادن کشور نیز تحت بازرسی و نظارت این اداره کل قرار دارد؟
ایمنی محل کار مهمترین مسئلهای است که وزارتخانههای متولی و مسئول باید در قبال آن احساس وظیفه کنند و نسبت به آن حساس باشند. ایمنی محل کار با جان و سلامت هر کارگری سر و کار دارد که اگر کارفرما نسبت به آن بی توجه باشد، جان بسیاری به خطر خواهد افتاد. برخی از مرگبارترین حوادث معدن در ایران در چند سال گذشته گویای آن است که کنترل و نظارت بر وضعیت کاری معادن وجود ندارد یا بسیار کم است. در سال ۱۳۸۸ حادثه در معدن باب نیروز زرند ۱۲ نفر را به کام مرگ کشاند. در سال ۱۳۸۹ نیز معدن اشکلی هجدک کرمان حادثه ای رخ داد که 7 تن در ان جان باختند.معدن یال شمالی طبس نیز در ۱۳۹۱ دچار حادثه شد و ۸ تن جان باختند. سال نیز۱۳۹۶ حادثه در معدن زمستانی یورت در آزادشهر گلستان ۴۳ نفر را به کام مرگ برد و خانوادههای زیادی را داغدار کرد. ۱۴۰۲ نیز حادثه در معدن رزمجاه روستای طزره دامغان جان ۶ تن از معدنچیان را گرفت. و اکنون شاهد یک حادثه ناگوار و تلخ دیگری در معدن طبس هستیم که تلفات آن زیاد است و شاید بیشترین تلفات را تاکنون در چنین حوادثی را داشته باشد.
قطعاً معدنی چون معدن طبس و معادن مشابه نیازمند حضور و استقرار گروههای امدادی برای واکنش سریع است که بعید به نظر میرسد وجود داشته باشد علاوه بر آن نبود و کمبود تجهیزات ایمنی و نبود کنترل وضعیت معدن از سوی کارشناسان از عوامل مهمی است ک باعث بروز چنین حوادثی میشود. لازم است دستگاهها ذیربط به وظایف خود عمل کنند تا شاهد چنین حوادث ناگوار و تلخ نباشیم. خصوصی بودن برخی این معادن مانع از آن نیست که بازرسیها و نظارتها بر آنها صورت نگیرد و کارفرمایان باید به تامین نیازهای این کارگران از جان گذشته و فداکار هدایت گردند.
محمد صفری