پس از عملیات وعده صادق 2 که رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش نیز نتوانستهاند دقت عمل و عملیاتی و موثر بودن آن را کتمان و به مرور ابعاد خسارتها وارده به این رژیم اشکار می گردد، صهیونیستها که در سالگرد طوفان الاقصی با رسوایی شکست در برابر حماس و غزه و شکست در اجرای تجاوز زمینی به لبنان مواجه هستند ادعاهایی مبنی بر تهدید تاسیسات هستهای ایران مطرح کردهاند. همزمان با این ادعا نیز شایعهسازیهای مشکوک رسانههای خارجی درمورد انجام اولین آزمایش هستهای از سوی ایران که ادعایی، کاملا کذب و مغایر با دکترین هستهای و دفاعی ایران است با هدف تقویت راهبرد ایرانهراسی اسرائیل و امریکا و توجیه و مشروعیت بخشی به تروریسم هستهای صهیونیستها مطرح شده است. این تهدیدات و ادعاها صهیونیستها که با پوشش گسترده رسانههای غربی نیز صورت میگیرد در حالی صورت میگیرد که در باب آن چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه جمهوری اسلامی ایران چنانکه تا به امروز نیز در عمل نشان داده پاسخی قاطع و قطعی و سخت به هر تهدیدی میدهد و این تهدیدات و ادعاها نمیتواند مانع بر اجرای این مهم و باج خواهی نیابتی غرب از ایران باشد. این سطح از آمادگی را در برگزاری نماز جمعه نصر، سفر وزیر امور خارجه ایران به منطقه و اظهارات قاطع مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی میتوان مشاهده کرد. غرب اگر بر این تصور است که سوار بر موج تهدیدات هستهای رژیم صهیونیستی میتواند به باج خواهی از ایران و جامعه جهانی بپردازد در اشتباه محاسباتی به سر میبرد چرا که ایران قطعا از یک سو در حفظ امنیت و تمامیت ارضی خود و منطقه کوتاه نخواهد آمد و از سوی دیگر ایران از چنان ظرفیت دفاعی برخوردار است که برای امنیت خویش نیاز به باج دادن نداشته باشد چنانکه وعده صادق 1 و 2 سندی براین مهم است.
دوم آنکه ادعاهای صهیونیستها و رسانههای غربی مبنی بر گزینه حمله به تاسیسات هستهای ایران لبه دیگر قیچی اظهارات رسمی مقامات این رژیم مبنی بر استفاده از سلاح هستهای در غزه است. به عبارتی دیگر رژیم صهیونیستی با تهدید به استفاده از سلاح هستهای و نیز حمله به تاسیسات هستهای، رسما از یک سو پایبند نبودن خود به قوانین بینالمللی را آشکار میسازد و از سوی دیگر نیز بر خوی ضد انسانی و ماهیت تروریستی و جنایتکارش اصرار می ورزد. در این شرایط این سوال مطرح است که چرا آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شخص گروسی مدیر کل که مدعی تلاش برای خلع سلاح و امنیت هستهای جهان هستند در برابر این تهدیدات سکوت کرده و اقدامی برای پاسخگو کردن این رژیم صورت نمیدهند. وضعت مذکور یک رسوایی بزرگ برای آژانس که تخریب بیشتر جایگاه جهانی آن و البته بی اعتمادی بیشتر کشورها به صلاحیت و رفتار حرفهای و فنی آژانس را به همراه خواهد داشت.
سوم آنکه اکنون این سوال مطرح است که کشورهای غربی که دو دهه است با ادعای امنیت جهان به موضع گیری و رفتارهای خصمانه علیه فعالیت هستهای ایران که کاملا تحت نظر آژانس است میپردازند چگونه در برابر تروریسم هستهای رژیم صهیونیستی سکوت کرده و حتی با ادعای نگرانی از اقدام هستهای این علیه ایران در جنگ روانی صهیونیستها علیه ملت ایران و افکار عمومی از پیامدهای حمله به تاسیسات هستهای ایران دامن میزنند و رسانههایشان در ابعاد گستردهای در این جنگ روانی ایفای نقش میکنن؟ این دوگانگی رفتاری سندی دیگر بر دروغین بودن ادعاهای غرب مبنی بر ناجی امنیت جهان بودن است که آنها را در مقام شریک جرم رژیم صهیونیستی در تهدید امنیت هستهای جهان قرار میدهد.
چهارم آنکه غربیها با ادعای آگاه نبودن از برنامههای رژیم صهیونیستی و نیز استقلال عمل این رژیم نمیتوانند نقش خود در روحیه دادن کاذب به این رژیم و نیز مشارکت با آن در نسل کشیها و جنایاتش از جمله در تروریسم هستهای علیه کشورهای منطقه را کتمان سازند. رفتارهای یک سال گذشته غربیها از ارسال تسلیحات برای رژیم صهیونیستی و نیز مانع تراشی سیاسی آن برای مجازات آن در مجامع بینالمللی گواهی بر این مشارکت است که از زمان وعده صادق 2 ابعاد دیگری از این حمایت مشاهده میشود.
در جمع بندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که هرگونه دیوانگی صهیونیستها برای اجرای هر تهدیدی علیه ایران از جمله تروریسم هستهای، با واکنش قاطع و قعطی ایران مواجه میشود و در این میان این رژیم صهیونیستی، کشورهای غربی و آژانس بینالمللی خواهد بود که بازندگان این فرایند خواهند بود. تهران نه از حقوق حقه خود کوتاه میاید و نه از تعهداتش برای حمایت از امنیت منطقه دست بر میدارد و اگر غرب و آژانس توان پاسخگو سازی و توقف جنون صهیونیستها را ندارند ایران و جبهه مقاومت به خوبی این پاسخگو سازی را میتوانند اجرایی سازند که در آن صورت غرب و آژانس در کنار این رژیم باید تاوان بیارادگیشان در برابر تروریسم هستهای صهیونیستی را بپردازند.
نخست آنکه جمهوری اسلامی ایران چنانکه تا به امروز نیز در عمل نشان داده پاسخی قاطع و قطعی و سخت به هر تهدیدی میدهد و این تهدیدات و ادعاها نمیتواند مانع بر اجرای این مهم و باج خواهی نیابتی غرب از ایران باشد. این سطح از آمادگی را در برگزاری نماز جمعه نصر، سفر وزیر امور خارجه ایران به منطقه و اظهارات قاطع مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی میتوان مشاهده کرد. غرب اگر بر این تصور است که سوار بر موج تهدیدات هستهای رژیم صهیونیستی میتواند به باج خواهی از ایران و جامعه جهانی بپردازد در اشتباه محاسباتی به سر میبرد چرا که ایران قطعا از یک سو در حفظ امنیت و تمامیت ارضی خود و منطقه کوتاه نخواهد آمد و از سوی دیگر ایران از چنان ظرفیت دفاعی برخوردار است که برای امنیت خویش نیاز به باج دادن نداشته باشد چنانکه وعده صادق 1 و 2 سندی براین مهم است.
دوم آنکه ادعاهای صهیونیستها و رسانههای غربی مبنی بر گزینه حمله به تاسیسات هستهای ایران لبه دیگر قیچی اظهارات رسمی مقامات این رژیم مبنی بر استفاده از سلاح هستهای در غزه است. به عبارتی دیگر رژیم صهیونیستی با تهدید به استفاده از سلاح هستهای و نیز حمله به تاسیسات هستهای، رسما از یک سو پایبند نبودن خود به قوانین بینالمللی را آشکار میسازد و از سوی دیگر نیز بر خوی ضد انسانی و ماهیت تروریستی و جنایتکارش اصرار می ورزد. در این شرایط این سوال مطرح است که چرا آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شخص گروسی مدیر کل که مدعی تلاش برای خلع سلاح و امنیت هستهای جهان هستند در برابر این تهدیدات سکوت کرده و اقدامی برای پاسخگو کردن این رژیم صورت نمیدهند. وضعت مذکور یک رسوایی بزرگ برای آژانس که تخریب بیشتر جایگاه جهانی آن و البته بی اعتمادی بیشتر کشورها به صلاحیت و رفتار حرفهای و فنی آژانس را به همراه خواهد داشت.
سوم آنکه اکنون این سوال مطرح است که کشورهای غربی که دو دهه است با ادعای امنیت جهان به موضع گیری و رفتارهای خصمانه علیه فعالیت هستهای ایران که کاملا تحت نظر آژانس است میپردازند چگونه در برابر تروریسم هستهای رژیم صهیونیستی سکوت کرده و حتی با ادعای نگرانی از اقدام هستهای این علیه ایران در جنگ روانی صهیونیستها علیه ملت ایران و افکار عمومی از پیامدهای حمله به تاسیسات هستهای ایران دامن میزنند و رسانههایشان در ابعاد گستردهای در این جنگ روانی ایفای نقش میکنن؟ این دوگانگی رفتاری سندی دیگر بر دروغین بودن ادعاهای غرب مبنی بر ناجی امنیت جهان بودن است که آنها را در مقام شریک جرم رژیم صهیونیستی در تهدید امنیت هستهای جهان قرار میدهد.
چهارم آنکه غربیها با ادعای آگاه نبودن از برنامههای رژیم صهیونیستی و نیز استقلال عمل این رژیم نمیتوانند نقش خود در روحیه دادن کاذب به این رژیم و نیز مشارکت با آن در نسل کشیها و جنایاتش از جمله در تروریسم هستهای علیه کشورهای منطقه را کتمان سازند. رفتارهای یک سال گذشته غربیها از ارسال تسلیحات برای رژیم صهیونیستی و نیز مانع تراشی سیاسی آن برای مجازات آن در مجامع بینالمللی گواهی بر این مشارکت است که از زمان وعده صادق 2 ابعاد دیگری از این حمایت مشاهده میشود.
در جمع بندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که هرگونه دیوانگی صهیونیستها برای اجرای هر تهدیدی علیه ایران از جمله تروریسم هستهای، با واکنش قاطع و قعطی ایران مواجه میشود و در این میان این رژیم صهیونیستی، کشورهای غربی و آژانس بینالمللی خواهد بود که بازندگان این فرایند خواهند بود. تهران نه از حقوق حقه خود کوتاه میاید و نه از تعهداتش برای حمایت از امنیت منطقه دست بر میدارد و اگر غرب و آژانس توان پاسخگو سازی و توقف جنون صهیونیستها را ندارند ایران و جبهه مقاومت به خوبی این پاسخگو سازی را میتوانند اجرایی سازند که در آن صورت غرب و آژانس در کنار این رژیم باید تاوان بیارادگیشان در برابر تروریسم هستهای صهیونیستی را بپردازند.
قاسم غفوری